نوشتار

چرا آقای خامنه ای فتوا به "جنگ ابتدایی" داده است؟ از دید بنی صدر

 

رادیو عصر جدید: اظهارات آقای خامنه ای در باره جنگ پیشگیرانه از یکسوی و جنگ درون نظام از سوی دیگر که با گفته های مختلف سران نظام همراه بوده است را چگونه ارزیابی می کنید؟

بنی صدر: آقای خامنه ای مدعی است که درس خارج می گوید. درس خارج مثلا به اصطلاح جدید معادل درجه دکتراست، یعنی بالاترین مرحله تدریس فقه است و ایشان دانشجویانی دارد که برای آنها درس خارج می گوید. ایشان در درس خارج گفته است که در غیبت امام زمان فقیه می تواند دستور جنگ ابتدایی را صادر کند. جنگ ابتدایی یعنی آغاز کردن جنگ علیه یک کشور دیگر. آقای بوش در مقام توجیه در مورد جنگ با عراق می گفت که این جنگ جنگ پیشگیرانه است ما اینکار را کردیم که صدام بمب اتمی نسازد. پس حالا به گفته آقای خامنه ای در غیبت امام زمان ولی فقیه که ایشان باشد که ولایت امر را دارد و فرمانده کل قوا نیز هست، می تواند دستور جنگ صادر کند. این سخن مخالف نظر فقهای شیعه است. از دید آنها فقط جنگ دفاعی ممکن است. یعنی اگر کشوری به ایران حمله کرد می توان دفاع کرد، اما جنگ ابتدایی نمی شود کرد. آن گفته مجموع فقه ها هم که گفته اند جنگ ابتدایی را امام عصر می تواند بکند هم غلط است، نه اینکه آنها درست می گویند، اما همین که در غیبت امام عصر فقیه نباید دستور جنگ صادر بکند در حوزه اسلام یک دستاورد بشمار می رود. خود آقای خمینی هم در باره اختیارات ولی فقیه جنگ ابتدایی را استثنا کرده بود. اما این آقا می گوید که می تواند. دلیلش چیست که می گوید می تواند؟ استدلال آقای خامنه ای اینستکه کسانی که می گفتند در غیبت امام نمی شود همچنین اختیار نظامی داشت، باور نداشتند که در زمان غیبت همچین قدرتی در اختیار فقیه باشد. اما حالا که هست و ما فرمانده کل قوا هم هستیم و فقیه هم هستیم پس می شود.

قبل از این آقای مصباح یزدی نیز کتابی نوشته به نام "جنگ و صلح در قرآن" و البته با دروغ های فراوان، اما به هر حال در همین کتاب نوشته که در قرآن آیه ای که اجازه چنین جنگی یعنی جنگ ابتدایی را بدهد، نیست. برای جنگ ابتدایی آیه ای نیست و فقط دفاعیست. اما بین علمای شیعه و سنی اختلاف نظر است در اینکه شیعیان می گویند که در حضور امام می شود جنگ ابتدایی کرد اگر او دستورش را بدهد و فقهای سنی هم می گویند که جنگ ابتدایی را می شود کرد. پس آقای مصباح یزدی هم جرات نکرده تا این مقدار که این آقا آمده را بگوید.

خوب تا اینجا نتیجه گیری اینست: قرآن اجازه جنگ می دهد؟ نه! صلح حق انسان است؟ بله! در سوال و جوابی که از آقای منتظری هم کرده بودند، یکی از سوال ها حق صلح بود که او جواب داده بود که بله حق صلح شامل حال انسان می شود. جنگ را برای چه می کنند؟ جهاد است و باید در راه خدا کرد. اینکه به زور اسلحه کشور دیگری را مسلمان بکنی! خوب اینجا که قرآن می گوید "لا إكراه في الدين" در دین اکراه نیست! نمی شود به زور کسی را مسلمان کرد. پس با این اصل هم که در تناقض است. استدلال آقای خامنه ای پایبند به چه اصلیست؟ پیامبر دست به چنین جنگی زد؟ نه! همه غزه های دوره پیامبر دفاعی بود. ایشان از کجا آورده که همچین اختیاری به خودش داده؟ از همانجایی که ولایت مطلقه را برای خود آوردند! که نه در قرآن است و نه در سنت و نه در هیچ جا! این فقط در قول افلاطون است که دو بار به سیسیل دعوت شد برای اینکه نظریه خود را معرفی کند و هر دو بارش هم آمد و شکست خورد. نتوانست پیاده کند زیرا قابل اجرا نبود. و همین وضعیتی را درست کرد که آقای خمینی و خامنه ای در ایران درست کردند.

پس ولایت فقیه که جعلی شد یک جعل های دیگری مانند همین ها را هم به دنبال دارد. چرا این کار را کرده و از چه زمانی؟ از وقتی که کشور ما تحت تحریم اقتصادیست. در زمانی که آقای نتانیاهو می گوید اگر دوباره انتخاب شود, یکی از مسایلی که بهش می پردازد ایران است. در وقتی که سنا و کنگره آمریکا؛ تحریم های جدید تصویب کردند. خوب عقل آزاد که پیشکش, عقل ابتدایی در این زمان می آید چنین طرحی مطرح می کند؟ مدرک و دلیل ایجاد بکند برای اسراییل و آمریکا که تحریم ها را افزایش دهند و چه بسا اسباب جنگ را بار دیگر فراهم کنند؟ نامه ای که 73 نماینده به رییس جمهور آمریکا نوشتند، درخواست کردند که با متحدین آمریکا ترتیب کار نظامی بر ضد ایران را هم بدهید. مردم ایران که این صحبت را می خوانید و می شنوید، راه دور نروید! اینکه تحریم ها را خارجی تحمیل کرده است، درست است و در آن شکی نیست. اما دلایل و اسباب فراهم آنرا در همین کشورمان باید جستجو کنیم. شما اجازه دادید که یک آدم بی سواد، بی مایه، بدون اطلاعات از مسایل دنیا سرنوشت شما را در اختیار بگیرد و بر شما ولایت مطلقه داشته باشد. و این هم نتیجه اش و روزگار شما. از گروگانگیری به این طرف یک لیوان آب خنک از گلوی این ملت پایین نرفته است. چه وقت بوده که جنگ نبوده یا محاصره اقتصادی نبوده یا بحران سیاسی نبوده! خوب صحبتهای ایشان برای کجا و چه کسی کاربرد دارد؟ این آقا که آقای منتظری به او گفت که شما به کار فقه نمی خورید و بروید به کار دیگری مشغول شوید.

با این حال چگونه می شود به دنیا گفت و آنها را قانع کرد که ایران بمب اتم نمی خواهد بسازد؟ خود این آقا آمد و گفت که بمب اتم خلاف شرع است. بنا بر این ما نمی سازیم. خوب پس این جنگ ابتدایی را با چه سلاحی می خواهید شروع کنید؟ با کی می خواهید جنگ ابتدایی بکنید؟ در دنیای مجاز که زندگی نمی کنید! در دنیای واقعیت به کجا می خواهید حمله کنید؟ به غرب دنیا بخواهید حمله کنید که شما وسیله اش را ندارید. شما بر اساس فقهایی که معتقدند که ولی فقیه اختیار شروع جنگ را ندارد که در مقایسه با غرب و چین و روسیه که هیچ قدرتی ندارید و قبل از شروع جنگ، زیر و رو شده اید و جنگ را باخته اید! پس اینکه شما فرمانده کل قوا هستید قوا در اختیار دارید این حرف مفت است چون شما قوایی در اختیار ندارید که جنگ ابتدایی راه بیاندازید. مگر اینکه شما مجهز بشوید به سلاح کشتار جمعی. یعنی بمب اتم و موشک های دور برد که توانایی حمل سلاح اتمی را داشته باشد. پس چرا دروغ می گویید که ما نمی خواهیم اسلحه اتمی بسازیم!؟ اگر نمی خواهید بسازید پس با چی می خواهید جنگ ابتدایی راه بندازید؟ شما فرض کنید که با اسراییل می خواهید جنگ ابتدایی راه بیاندازید. با کدام اسلحه اگر اتمی را نداشته باشید؟ با موشک هایی که باید در کمترین زمان کلک اسراییل را بکنی که او تنواند واکنش نشان بدهد. زیرا اگر او بتواند عکس العمل نشان بدهد از ایران چیزی نمی ماند. حالا منهای این اسلحه اتمی شما با کدام کشور می خواهید جنگ را شروع کنید؟ آمریکا که ارتش اول را در دنیا دارد در عراق و افغانستان مثل خر در گل گیر کرد! شما به کجا می خواهید حمله کنید که بدتر از آن سرنوشت گرفتار نشوید؟ شما الان حقوق افراد و نیروهای انتظامیت را نداری بدی! با این آدم ها که حقوقشان را نمی توانی بدهی می خواهی جنگ ابتدایی راه بندازی؟

تنها دلیلی که می شود تصور کرد که چرا این آقا چنین صحبت می کند؛ اینست که او می خواهد در نیروهای نظامی یک احساس تهاجمی ایجاد کند. اقتدار جلوه بدهد و بگوید که دورانی که ایران مانند جنگ جهانی دوم مرخص شد تمام شده و ما یک روحیه تهاجمی داریم. اگر دلیلش این باشد باید بداند که در کشوری مانند ایران نیروهای نظامی نمی توانند چنین روحیه ای پیدا کنند! به خاطر اینکه کشورهایی که می خواهند این روحیه تهاجمی ملی را در جامعه ایجاد کنند، دست کم اسباب مقابله با کشورهایی که می خواهند با آن مبارزه کنند را فراهم کرده و می تواند به ملت خود این احساس را بدهد که توانایی دارد. در ایران این اسباب نیست و در اسراییل هست و بوده. از خانم گلدن مایر پرسیده بودند که آیا شما در ارتش اسراییل یک جو فاشیستی درست نمی کنید؟ او گفته بود که چرا می کنیم و لازم است برای اینکه قوم اسراییل بار دیگر آواره نشود. آنزمان غرب و روسیه پشتش بود و از همه امکانات برخوردار بود و یک کشوری را از دست قومی بیرون آورده بود و از راه همین روحیه تهاجمی می خواست که خود را در این منطقه حفظ بکند. تازه هزینه این روحیه تهاجمی را از جیب بقیه دنیا داده است! وگر نه اگر قرار بود تمام هزینه ها را خود ملت اسراییل به عهده بگیرد نه آن روحیه درست می شد و نه آن ارتش. حالا شما در محاصره اقتصادی هستید. حقوق کارکنان نظامی و غیر نظامی را هم نداری که بدهید. دونکیشوت شده ای؟ و یا پهلوان پنبه شده اید؟ با خیال خود را پهلوان تصور می کنید؟ در وقتی که ایران از چنگ دو ابرقدرت رها شد به خاطر انحلال یکی و انقباض دیگری، ملت ایران نیاز به یک غرور ملی دارد که ناشی بشود از استقلال و از آزادی و از رشد و از اینکه ایرانی در جامعه ای باشد که انسان در آن قیمت دارد! حقوق دارد، کرامت دارد! این ملت می تواند یک نیروی توانمند دفاعی داشته باشد که دیگران نتوانند به آن چپ نگاه کنند! شما در همین خلیج فارس هرجا که با شیخ نشینان عرب منابع مشترک نفت و گاز داریم نمی توانید بگویید که شما همه اش را نبرید ما هم سهم داریم! چون آن عزت ملی را نداری! چون آن غرور ملی را نداری! چون یک رژیم متجاوز به حقوق این ملت هستی!

خوب پس معلوم شد که این آقا مسئول اول این وضعیتی است که این ملت الان اسیر آن است. اما در این مسئولیت تنها نیست! شما فرض بکنید که در یک کشور اروپایی برخلاف اخبار دروغ جمهوری اسلامی که آنطور جلوه می دهد که انگار در ایران مشکلی نیست و روزگار اروپا تیره و تار است؛ بدون توجه به اینکه بیننده و شنونده کانال های ماهواره ای شما هم در همین غرب زندگی می کنند و خوب می توانند تشخیص بدهند که شما چه را دروغ و راست می گویید. خب شما با دستگاه تبلیغاتی شب و روز این تبلیغات را می کنید، خب شما مردم ایران فرض کنید اگر در یکی از این کشورها مثلا فرانسه آقای رییس جمهور فردا بگوید که من فرمانده ی کل قوا هستم و اختیار جنگ ابتدایی را هم دارم، در جا مردم بیرون می ریزند و می گویند این آقا دیوانه شده! این که تا دیروز عاقل بود!! چرا همچنین حرفی را می زند! چه کسی به شما همچنین اختیاری داده است؟ پس شما مردم مسئولید. شما چهارده قرن نفهمیدید که این دینی که دارید چه بوده است؟ تازه این دین را پیدا کردید؟ هی ننشینید و دایم بگویید که تقصیر اسلام است تقصیر فلان است، تقصیر شماست که اجازه می دهید که یک آدم بیسوادی صاحب اختیار مطلق در کشور شما بشود یک عده بیسواد تر از خود را جمع بکند و بعد به عنوانی که من دارم درس می دهم از این گونه فرمایشات بفرمایند. آخر علم و اخلاق که در کشور ما ارزش بود! تو همین کشور ما تا یک نفر می خواست مرجع شود می بایست سالها درس می خواند، نود ساله می شد تا بتوان به او اعتماد کرد که از او سوال دینی بکنید یا خیر. جلوی چشم همین مردم این آقا منبر می رفت از کی این آقا شد مجتهد که صاحب نظر فقهی بشودکه نظر بدهد که بر شما ولایت مطلقه داشته باشد؟ خب اینها را شما اجازه دادید. نتیجه اینست که این وضع اقتصاد شماست، آن وضع روابط شماست با دنیا و این هم وضع درون رژیم شماست. نگاه کنید که چه تماشاخانه ایست! یک روز خبر که آقای رییس جمهور به فاصله ی چند روز دو تا وزیر عوض کرد. این خانم وزیر که بعد از انقلاب اولین خانم وزیر بوده را نیز روانه کرد. فردا می بینید که یک مساله تازه در مجلس روی می دهد، یک نماینده آقای رفسنجانی را مورد عنایت قرار می دهد! بعد یکی دیگر می گوید که خانواده ی او جواب بدهند. روز سوم همین آقای علم الهدی که به اینها (کروبی و موسوی و خاتمی) می گفت بزغاله و فتنه گر حالا می گوید که نه اینها فتنه گر نیستند. خب پس چه هستند؟ بعد یکی دیگر می گفت (رادان فرمانده ی نیروی انتظامی) که مسئولیت حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی با ماست. حالا توضیح می دهد که ما یک فهرست برده ایم خدمت آقا (خامنه ای) ایشان گفتند این دو تا با من ما بقی را خود دانید. خب همین جمله ی دوم این آقا را فرض کنید "این دو تا با من" یعنی زندانی بودن این دو انسان در خانه های خودشان نقض حقوق مسلم ایشان به دستور مستقیم این آقا بوده است. این آقای جنگ ابتدایی! بقیه را هم گفته خود دانید! یعنی چه خود دانید! آیا انسان در کشور شما هیچ قرب و منزلتی ندارد؟ فرمانده ی انتظامی چه کاره است که فهرست ببرد؟ آیا دستگاه قضایی هیچ نیست که فهرست می برند پیش آقا، ایشان هم می گوید این دو را من تصدی می کنم الباقی را هم هر بلایی که می خواهید بر سرشان بیاورید؟ این کشور هست که شما دارید؟

به هر حال تا وضع اینست شما مردم ایران متاسفانه از بد به بدتر و از بدتر به بدترین، همچنان طی طریق می فرمایید، بعد هم همچنان در این مدار بسته مانده اید. حالا همه مانده اند که یک تحولی بشود، آقای خاتمی نامه نوشته است که آقای رهبر اجازه بدهد که اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند. خب این درست مثل یک بازی تماشاخانه است. شما مردم باید بشنید و تصمیم بگیرید که بالاخره می خواهید به عنوان یک ملت زندگی کنید یا نمی خواهید؟ قدر بدانید که اینها چیزهایی است که در دنیا منتشر نمی شود و الا اگر همین نکاتی که من از شما شنیدم و پاسخ دادم را در مطبوعات خارج از کشور به طور روزمره ترجمه و منتشر می کردند که در ایران این اخبار است و در مجلس چنین می گویند و رئیس جمهور این چنین است و رهبر آنچنان، اینها دیگر هر تاتری که در غرب دارند را تعطیل خواهند کرد. همه می شوند تماشاگر تاتری که در ایران شما قربانی آن هستید. اینهایی که من گفتم هیچ جز حقیقت نبود، امیدوارم که شما مسئولیت شناسی خود را به یاد می آورید و برابر مسئولیت خود بر می خیزید.

شاد و پیروز باشید.

برگرفته از مصاحبه با رادیو عصر جدید بتاریخ 29 دسامبر 2012


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter