وضعیت سنجی چهل و یکم: در طول دو سال و نیم اخیر دولت سعودی به اسرائیل 16 میلیارد دلار پول داده است: اتحاد دولت سعودی با اسرائیل بر ضد «کمربند شیعه»:

    قرار ما بر این بود که برای این دو پرسش پاسخ بجوئیم:  برفرض پیروزی و یا برفرض شکست در جنگ‌ها، موقعیت ایران در منطقه چگونه می‌شود؟ آیا منافع امریکا و اسرائیل در منطقه خاورمیانه همسوئی و یا ناهمسوئی دارند؟ . نخست به پرسش اول می‌پردازیم:

1. اتحاد دولت سعودی با اسرائیل و دادن 16 میلیارد دلار به حکومت نتان یاهو، هدف ظاهریش پایان دادن به «نفوذ ایران در منطقه» و هدف واقعیش سلطه بر منطقه است:

نخست ترجمه این قسمت از نوشته روبرت پاری را (15 آوریل 2015) بخوانیم که هم واجد اطلاعی بس مهم است و هم گویای چرائی تقلای کنگره امریکا– کمیسیون سنا طرح نظارت کنگره بر گفتگوهای 5+1 با ایران را تصویب کرد –   برای به شکست کشاندن گفتگوهای اتمی با ایران است:

● دولت سعودی غیر لابی‌گری مستقیم از  راه خرج کردن بی‌حساب پول در امریکا، از طریق اسرائیل نیز لابی‌گری می‌کند . به سخن دیگر، نفوذ در سیاست امریکا را از اسرائیل می‌خرد. این کار را با دادن پول به اسرائیل انجام می‌دهد. به اسرائیل پول می‌دهد و الطاف نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل را جلب می‌کند. در طول سالهای اخیر، اسرائیل و دولت سعودی  ایران و به اصطلاح «هلال شیعه» (همان کمر بند سبز کذائی ا.ا) را دشمن اصلی خود گردانده‌اند و بر ضد آن، اتحادی را که به تصور نیز در نمی‌آمد، بوجود آورده‌اند. و سعودی‌ها، بنا بر عادت خویش، تا بخواهی پول مایه گذاشته‌اند:

 ● بنابر منبعی که از تحلیل‌گران سیا اطلاع حاصل کرده‌است، در طول دو سال و نیم اخیر، سعودیها مبلغ 16 میلیارد دلار به اسرائیل پول داده‌اند. این پول از طریق مؤسسه پولی اروپائی برای کمک به بنای زیرساخت‌های اسرائیل پرداخت شده‌است. منابع می‌گوید این پول  به «صندوق سیاه نتان یاهو» پرداخت شده‌است. اما دیرتر خبر دقیق شد: پول برای ساختن اجرای طرح‌های دولت اسرائیل، نظیر ساختن کلونی‌ها در سرزمین فلسطین در ساحل غربی رود اردن پرداخت شده‌است.

● بنابراین اطلاعات، سعودیها به این نتیجه رسیده‌اند: حالا که نمی‌توان لابی طرفدار اسرائیل را شکست داد باید تلاش در خریدن آن کرد. هرگاه چنین باشد، سعودیها بابت اتحاد پشت پرده با اسرائیل بهای سنگینی پرداخته‌اند و بتصور خود، همکاری بس ذیقیمتی را بدست آورده‌اند: نتان یاهو نقشی کلیدی در برانگیختن کنگره امریکا به مبارزه با توافق بین‌المللی بر سر برنامه اتمی ایران بازی کرده‌است و می‌کند.

     به یمن فشار نتان یاهو اکثریت جمهوریخواه کنگره و شماری از دموکراتها عزم خویش را بر به شکست کشاندن توافق لوزان در 2 آوریل میان ایران و کشورهای 5+1 جزم کرده‌اند . توافق مجازات‌های سخت را دربردارد تا که برنامه اتمی ایران صلح آمیز باقی بماند.

● با به شکست کشاندن توافق، توسط اسرائیل و دولت سعودی، نه تنها باب برای وضع مجازاتهای جدید بر ضد ایران باز می‌شود، بلکه برای حمله هوائی اسرائیل به ایران نیز باز می‌شود. دولت سعودی به اسرائیل اجازه داده‌است برای حمله به ایران از حریم هوائی عربستان استفاده کند. اتحاد دولت سعودی و اسرائیل می‌تواند امیدوار باشد که ارتش امریکا را به جنگ با ایران بکشاند تا که هدف‌های حمله به ایران هرچه ویران‌تر بگردند.

    نه سعودیها و نه اسرائیلی‌ها حاضر نشدند به پرسشها در باره پرداخت 16 میلیارد دلار توسط دولت سعودی به اسرائیل پاسخ گویند.

● در حقیقت، حالا که کنگره بر آن شده‌است که توافق اتمی با ایران را ناکام کند، سعودیها می‌توانند به خود بگویند پولی که در اسرائیل سرمایه‌گذاری کرده‌اند، سرمایه‌گذاری بس سودمندی بوده‌است. سعودیها از آن وحشت دارند که توافق اتمی با ایران جامعه بین‌المللی را برآن دارد که تحریمها بر ضد ایران را لغو کنند و در نتیجه اقتصاد این کشور قوت گیرد و نفوذش در منطقه افزایش یابد.

     برای جلوگیری از این امر، سعودیها مأیوسانه می‌کوشند تا مگر در نزاع تاریخی شیعه و سنی، دولت امریکا جانب سنی‌ها را بگیرد. در این تقلا، از نتان یاهو بعنوان واسطه استفاده می‌کنند. نتان یاهو سر ستیز با اوباما دارد و کنگره و نیز  محافل رسمی واشنگتن را بر ضد او بر می‌انگیزد.

    هرگاه نتان یاهو و سعودیها در به شکست کشاندن توافق لوزان موفق شوند ، توفیق عظیمی در کشاند قدرت نظامی اول دنیا به حمایت از سنی‌ها بر ضد شیعه‌ها بدست آورده‌اند. در دهه‌های اخیر، دست کم از انقلاب ایران بر ضد شاه در 1979 که آیت الله خمینی را رئیس دولت گرداند، دولت سعودی وسواس جنگ با شیعه ر ا پیدا کرده‌است. دیکتاتور عراق، از سقوط شاه عصبانی و نگران گرایش عراقی‌ها به حکومتی از نوع حکومت خمینی  در عراق بود. در 5 اوت 1980، سعودیها صدام حسین را به ریاض دعوت کردند تا او را به جنگ بر ضد ایران برانگیزند. برابر یادداشت توضیحی فوق سری که آلکساندر هیگ، وزیر امور خارجه امریکا برای ریگان، رئیس جمهوری وقت امریکا تهیه و تسلیم کرده‌است، در سفر هیگ به کشورهای خاورمیانه، در آوریل 1981، ملک فهد، پادشاه عربستان به او گفته بود که او (ملک فهد) به عراقی‌ها گفته‌است که در حمله به ایران از حمایت امریکا برخوردار هستند.

    در این یادداشت، هیگ به ریگان نوشته‌است: «جالب است ... که پرزیدنت جیمی کارتر به عراقی‌ها برای حمله به ایران، از طریق ملک فهد، چراغ سبز داده‌است». این‌ سند فوق سری را من (روبرت پاری)، در 1994، در بایگانی کمیسیون رسیدگی به ماجرای اکتبر سورپرایز پیدا کردم. با آنکه کارتر گفته‌است او عراق را به حمله به ایران بر نیانگیخته‌است، اما جای تردید نیست که سعودیها به صدام باورانده‌اند که امریکا حامی حمله او به ایران است.

انقلاب اسلامی در هجرت : صدام بدون اطمینان یافتن از حمایت امریکا، به صرف قول ملک فهد، وارد جنگ با ایران نمی‌شد. چند سند دیگر وجود دارند که حمایت حکومت کارتر از حمله قشون صدام به ایران را تصدیق می‌کنند:

1. در همین سندی که روبرت پاری یافته‌است، سران سه دولت مصر و اردن و عربستان از  او پرسیده‌اند: آیا حکومت ریگان سیاست حمایت از جنگ با ایران را دنبال یا رها می‌کند؟ و حکومت ریگان دنبال می‌کند. و

2. آلن کلارک، وزیر دفاع در حکومت تاچر، در دادگاه گفت: جنگ عراق با ایران در سود انگلستان و غرب بود و اسباب ایجاد و ادامه آن را فراهم کردیم. و

3. ژرژ براون، وزیر خارجه اسبق انگلستان به اتفاق بختیار و اویسی نزد صدام رفتند هم او را از حمایت غرب در صورت حمله به ایران مطمئن کردند و هم او را مطمئن کردند که ارتش ایران متلاشی است و قادر به مقاومت نیست. و

4. بنابر سندی که بطور نیمه رسمی منتشر شد و امریکائی‌ها هیچ‌گاه آن‌را تکذیب نکردند، بعد از جنگ، صدام به سفیر امریکا در بغداد گفته‌است: این جنگ را ما با توافق یکدیگر به راه‌انداختیم و دولت من بود که طوفان انقلاب ایران را از منطقه برگرداند، پس کو، آن پاداشی که باید به این دولت داده شود؟

5. غیر از این‌که بنابر قولی، در ریاض، یک مقام امریکائی نیز به صدام گفته‌است از حمله نظامی به ایران حمایت می‌کند و بنابر قول دیگری، برژنسکی نیز او را به حمله به ایران برانگیخته است، برژنسکی، در کتاب خود، حمله عراق به ایران را بسود منافع امریکا ارزیابی کرده‌است.

6. ایران گیت‌ها می‌گویند در طول 8 سال جنگ، با پادرمیانی اسرائیل، امریکا و کشورهای اروپائی به هر دو طرف اسلحه فروخته‌اند تا که جنگ ادامه یابد.  

   به نوشته روبرت پاری بازگردیم:

هیگ همچنان نوشته‌است: حتی بعد از سقوط رژیم شاه و استقرار دولت اسلامی تحت رهبری خمینی، اسرائیل کوشیده‌است روابط پنهانی خود با ایران را حفظ کند و این‌کار را با فروش اسلحه به ایران و واسطه فروش اسلحه به ایران شدن انجام داده‌است. هیگ خاطر نشان کرده‌است که انور سادات، رئیس جمهوری مصر و ملک فهد به او گفته‌اند که ایران قطعات یدکی برای تجهیزات نظامی خود – که ساخت امریکا هستند -  از طریق اسرائیل دریافت می‌کند

● فروش اسلحه توسط اسرائیل به ایران، در طول 8 سال جنگ خونین عراق با ایران، به ارزش میلیاردها دلار، ادامه داشت. در ماجرای ایران گیت (فروش اسلحه امریکائی به ایران به سه برابر قیمت که یک سوم بابت بهای اسلحه پرداخت می‌شد و یک سوم به کنتراها داده می‌شود و قسمت سوم بودجه «سیا»ی خصوصی را تأمین می‌کرد و نیز در فروش اسلحه اروپائی به ایران) باز اسرائیل واسطه بود. و این فروش سری اسلحه به ایران بود که بدترین افتضاح دوران ریگان را بوجود آورد.

انقلاب اسلامی در هجرت : بدین‌قرار، اسرائیل بعنوان واسطه میان کشورهای منطقه با امریکا خصوصاً و غرب عموماً روزی جیب رژیم ایران را خالی می‌کند (یادآور می‌شود که رسیدگی مجلس رژیم به این نتیجه رسید که در طول جنگ 8 ساله، 105 میلیارد دلار گم شده‌است!. در حقیقت، صرف خرید بس پر فساد اسلحه شده‌است. مافیاهای بزرگ از این رهگذر بوجود آمدند). و حالا نوبت سعودیها است و اسرائیل به دوشیدن آنها مشغول است.

2. در صورت شکست و یا پیروزی طرفهائی که رژیم ولایت فقیه از آنها حمایت می‌کند، موقعیت ایران در منطقه چه می‌شود:

در مقاله‌ای که روبرت پاری، پیش از این مقاله، نوشته بود، حمایت اسرائیل از داعش و القاعده را در سوریه و عراق مستدل کرده بود. در این مقاله، باز به این حمایت پرداخته است:

● با استقرار دولت جدید در عراق، سعودیها بیش از پیش، متوحش شدند. دولت سعودیها و اسرائیل «هلال شیعه» مرکب از ایران و عراق و سوریه و لبنان را خطری استراتژیک تلقی کردند و سعودیها، در همکاری به دولت ترکیه، در 2011، وارد عملیات برای براندازی رژیم بشار اسد، برای پاره کردن کمربند شیعه از وسط شدند.

● در 2013،  دیگر روشن شد که عمده آنهائی که برضد رژیم اسد می‌جنگند، نه «میانه‌روها»ی مجازی که وسائل ارتباط جمعی امریکا واقعی جلوه می‌داد، بلکه جبهه النصرة سخت خشونت طلب و داعش  می باشند که فرآورده حمله نظامی امریکا به عراق هستند.

● برخی ناظران شگفت زده شدند وقتی دانستند که اسرائیل القاعده و افرادش را بر دولت اسد، بالنسبه لائیک که حامی اقلیتهای علوی و شیعه و مسیحی و دیگر اقلیت‌ها نیز هست و از بیم نابود شدن، در وحشت بسر می‌برند، ترجیح می‌دهد. 

    در سپتامبر 2013، در بیانی که صریح‌تر از آن متصور نیست، میشل اورن، سفیر اسرائیل در امریکا، مشاور نزدیک نتان یاهو، به روزنامه ژروزالم پست گفت: اسرائیل افراطی‌های سنی را بر اسد ترجیح می‌دهد.  و افزود: «بزرگ‌ترین خطر برای اسرائیل، هلال استراتژیکی است که از تهران تا دمشق و بیروت امتداد دارد. رژیم اسد بالاترین نقطه این کمان است. ما هماره خواهان آن بوده‌ایم که اسد برود. ما همواره شرورهائی که مورد حمایت ایران نبوده‌اند، حتی شعبه القاعده در سوریه را ترجیح داده‌ایم».

     در 2014، اورن که ارتقاء مقام یافته بود، در مقام سفیر سابق اسرائیل در امریکا، در مؤسسه آسپن، گفت:  ما در اسرائیل پیروزی حتی دولت اسلامی که سربازان دستگیر شده عراقی را کشتار کرده بود و غربی‌ها را سر بریده بود، بر ادامه رژیم اسد تحت حمایت ایران، ترجیح می‌دهیم.«از دید اسرائیل، هرگاه قرار بر پیروزی شر است، بگذار شر سنی پیروز شود».

● نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل، در 1 اکتبر 2013، در سازمان ملل متحد، بهنگام سخن گفتن از خطر ایران مجهز به سلاح هسته‌ای، به روابط جدید اسرائیل با دولت سعودی، اشاره کرد. او گفت: «خطرهائی که یک ایران مجهز به سلاح هسته‌ای ببار می‌آورد و بروز خطرهای دیگر در منطقه، همسایگان عرب ما را برآن داشت که بازشناسند که اسرائیل دشمن آنها نیست. و این امر به ما امکان می‌دهد نقارهای تاریخی  را از میان برداریم و دوستی‌های جدیدی را بناکنیم و امیدهای جدید را پدیدآوریم».

    روز بعد، کانال 2 تلویزون اسرائیل اطلاع داد که مقامات امنیتی - اطلاعاتی ارشد اسرائیل و یک مقام ارشد امنیتی – اطلاعاتی یکی از کشورهای عرب خلیج فارس، در ژروزالم( اورشلیم)، پایتخت اسرائیل، دیدار کرده‌اند. و این مقام، پرنس بندر، سفیر سابق دولت سعودی در امریکا بود که اینک رئیس سازمان امنیت و اطلاعات در دولت سعودیها است.

● واقعیتی که اتحاد احتمال ندادنی دولت سعودیها و اسرائیل است، حالا دیگر در وسائل ارتباط جمعی امریکا، موضوع خبر و نظر است. برای مثال، جو کلین، فرستاده مجله تایم در مقاله‌ای بتاریخ 19 ژانویه 2015، نوشت: در 26 مه 2014، گفتگوی علنی بی‌سابقه، در بروکسل، انجام شد. دو رئیس پیشین سازمان‌های جاسوسی اسرائیل و عربستان، آموس یادلین و پرنس ترکی الفیصل، بمدت بیش از یک ساعت، با یکدیگر گفتگو کردند. داوید ایگناتیوس سرمقاله نویس واشنگتن پست، برانگیزنده این گفتگو بود.

بدین‌قرار، اسرائیل و دولت سعودیها، هردو، داعش و القاعده را بر رژیمهائی که می‌توانند با ایران «هلال شیعه» را بوجود بیاورند، ترجیح می‌دهند. اما این دو متحد به ترجیح دادن خشک و خالی بسنده نمی‌کنند، حامی این سازمان‌ها در عراق و سوریه و یمن نیز هستند. در حقیقت، در این کشورها، جنگی گسترده وجود دارد که دو طرف، رژیم ولایت فقیه و دولت سعودی‌ها بعلاوه حکومت نتان یاهو بعلاوه متحدانشان (مصر و شیخ نشین‌های خلیج فارس) در آن شرکت دارند. هریک از دو احتمال، پیروزی یا شکست در این دو جنگ و یا ادامه جنگ فرسایشی برای مدتی طولانی، برای ایران عواقب بس زیانبار دارد:

● هرگاه پیروزی با متحدان رژیم ولایت فقیه بگردد، نه تنها ایران در محاصره دشمنی می‌شود که دنیای سنی است، بلکه در هریک از این کشورها، جمعیت سنی نشین را با خود دشمن کرده‌است. افزون براین، رژیم که خود طبیعی و استوار نیست، باید بارسنگین حفظ رژیم‌های نااستوار را نیز بردوش بکشد. سه پی‌آمد مشخص چنین وضعیتی، یکی هزینه مالی سنگین و دیگری زیستن در حلقه آتش و سومی تروریسم است.

● هرگاه شکست از آن متحدان رژیم ولایت مطلقه فقیه بگردد، ایران به محاصره دولت‌های خصم و پیروز در می‌آید.

    در هردو فرض، در سطح مردم کشورهای منطقه، ایران یکی از بانیان اصلی جنگ و مرگ و ویرانی شناخته می‌شود و این واقعیت به انزوای ایران کمک می‌رساند. و

● فرض سوم و بسیار محتمل‌تر این‌است که جنگ فرسایشی در این کشورها ادامه بیابد. از دید اسرائیل و متحدش دولت سعودیها، برای فرسودن و از پای درآوردن ایران، از سوئی و از سر راه برداشتن مزاحمان سلطه این اتحاد بر منطقه، برای مدتی بس طولانی، جنگ فرسایشی بهترین گزینه است.

     و بنابر هریک از سه فرض، خورد و برد منابع نفت و گاز  که متعلق به ایران است توسط کشورهای واقع در سواحل خلیج فارس ادامه می‌یابد و ایران آن توان را  که مانع شود نخواهد داشت.  

3. آیا منافع امریکا با اسرائیل در منطقه همسوئی یا نا همسوئی دارد؟

    بررسی تفصیل این پرسش را به وقتی دیگر باز می‌نهیم و به یادآوری امرهای واقع مهم بسنده می‌کنیم:

● هرگاه درز دادن «کمک» 16 میلیارددلاری دولت سعودی به اسرائیل توسط سیا را گویای این امر بدانیم که حکومت اوباما دارد هم به اسرائیل و هم به دولت سعودی و هم به لابی‌های این دو دولت در واشنگتن اخطار می‌کند، این امر بسیار مهم، با توجه به بازتاب آن در دنیای عرب و مسلمان، یعنی این‌که  از دید حکومت اوباما، منافع امریکا در منطقه، با سلطه اتحاد اسرائیل و دولت سعودیها بر منطقه سازگاری ندارد. و

● حکومت پوتین موافقت کرد که موشکهای S-300 به ایران تحویل داده شوند. معنای سیاسی این موافقت این‌است که  الف. حمله هوائی اسرائیل به ایران باید بالمره  از دستور خارج شود. و ب. دربرابر اتحاد سعودیها و اسرائیل متکی به جمهوری‌خواه‌های امریکا، «هلال شیعه» می‌تواند متحدی چون روسیه را داشته باشد.

     این امر را نتان یاهو پی‌آمد توافق لوزان می‌داند. راست نمی‌گوید. این امر پی‌آمد گسترش جنگ توسط اتحاد اسرائیل و دولت سعودیها است. حکومت اوباما می‌تواند این امر را دلیل خطرناک بودن رنگ مذهبی دادن به جبهه بندی برای سلطه بر منطقه بداند و راه‌کار را به نتیجه رساندن توافق لوزان بخواند.


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter