صوتی

هشدار بنی صدر نسبت به صورت سازی جدید رژیم برای فریب مردم

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 

عصر جدید: ارزیابی شما از مناقشه های اخیر داخل رژیم در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری آینده و حرفهای آقای رفسنجانی در اینباره که گفتند: "مناقشه و درگیری راه حل نیست"، چیست؟ 

بنی صدر: اول امور واقع را ارزیابی کنیم. یادآور می شوم که اطلاعات سپاه و واواک مدتها پیش یک سازمان نما برای خودشان انتشار دارد که در خارج منتشر شد و در ردیف اولش آقای هاشمی رفسنجانی بود و در دردیف دوم آقایان خاتمی و موسوی و کروبی قرار داشتند و شبکه های روابط این چهار نفر نیز در آن سازمان نما مشخص شده بود که معنایش اینستکه این 4 نفر و دستیارانشان فتنه گران اصلی هستند اما این روزها می شنویم که 

- آقای علم الهدی در مشهد می گوید: آقایان هاشمی، موسوی و کروبی فتنه گر نیستند! 

- رئیس نیروهای انتظامی می گوید: "تصمیم در رابطه با آقایان موسوی و کروبی با رهبر است برای اینکه ایشان درباره لیستی که نزدشان بردیم گفتند: این دو نفر با من، بقیه را خود دانید!" 

- در 7 دیماه، آقای عسگر اولادی هم گفت: "کروبی و موسوی فتنه گر نیستند و نظام نباید اینها را از دست بدهد، رفتار با آقای رفسنجانی اصلا درست و پسندیده نیست!" آقای بادامچیان از موتلفه نیز بدنبال او، اظهاراتی از همین نوع را بیان کرد. 

- در مقابل این اظهارات، در 7 دی آقای محمود احمدی بیغش نماینده سابق شازند در مجلس گفت: "موسوی، خاتمی و کروبی رهبران فتنه گران هستند و اصول گرایانی که از اینها تبری نجسته اند، در شمار فتنه گران هستند و نباید به بازی گرفته شوند!" 

- قبل از این اظهار نظرها، قانونی انتخاباتی در مجلس تصویب شد که بنابر آن کسانی می توانند نامزد شوند و احتمالا انتخاب شوند که رهبر اجازه می دهد. بالاخره امروز خبری منتشر شد که چند نماینده به اتفاق آقای علی مطهری در دیدار با آقای هاشمی رفسنجانی از او خواسته اند که نامزد شود با اینکه می دانستند که بنابر قانونی که مجلس تصویب کرده است، او نمی تواند نامزد بشود و هاشمی پاسخ منفی داده است و آنها از او خواسته اند که یک نفر را بعنوان نامزد معرفی کند. 

این داده ها می گویند که آقای خامنه ای در حذف کردن آقای هاشمی و دار دسته اش و اصلاح طلبان ناتوان شده است چون اگر ناتوان نشده بود، این دلبری ها و موافق و مخالف گفتن ها در کار نبود. در باب مرده که این حرفها را نمی زنند، پس اینها وجودی دارند که یکی می گوید: نامزد شو!، یکی می گوید: رفتار با هاشمی بد است!، یکی می گوید: اینها فتنه گرند! و دیگری می گوید که اصلا فتنه گر نیستند! معنای نخست این اظهارات اینستکه طرحی که اقای خامنه ای با روی کار آوردن آقای احمدی نژاد برای یکدست کردن رژیم اجرا کرد، شکست خورده است و چند دستگی بیشتر شده است. اصلاح طلبان که هستند، آقای هاشمی رفسنجانی هم سر جایش است و بر اینها گروه آقای احمدی نژاد هم اضافه شده است. روحانیون قم و دیگران بکنار.

 

اما یک مطلب جالب دیگر؛ شنیده شد که آقای بشار اسد کشورهایی را فهرست می کرده است تا ببیند به کدام کشور فرار کند و در این فهرست ایران را قرار نداده، زیرا از دید او رژِم ایران هم رفتنی است! امروز هم آقای رفسنجانی هم گفته است که کار رژیم سوریه ساخته است و در صورت تغییر رژیم در سوریه برای سرنوشت لبنان و عراق ابراز نگرانی کرده است. نادانی شگرف آقای خامنه ای از مشاهده وضعیت کشور و منطقه تا جایی است که در مورد سوریه، احمدی نژاد به او گفته بود که این رژیم ماندگار نیست ولی خامنه ای گفت که با تمام توان باید از رژیم سوریه حمایت بشود و احمدی نژاد سفرش به ترکیه را لغو کرد یعنی هرچه پیش می آید به پای آقای خامنه ای است!

درباره گفتگو با آمریکا؛ با اینکه هنوز از آن خبری نشده است ولی صحبتش هست و از ایران اطلاع داده اند که رژیم خیلی مایل است گفتگو را به نتیجه برساند. آقای جلیلی هم اخیرا در هند گفته است که در چهار هفته آینده با کشورهای 5+1 گفتگو خواهد شد اما تا امروز خبری از نتیجه آن نیست، در عوض مجازاتها تشدید می شوند و همین دیروز اقای اوباما قانون بودجه وزارت دفاع را تصویب کرد که در آن مجازاتهای سخت درباره ایران گنجانده شده است. 

یک مطلب دیگر؛ مخالفت با آقای خامنه ای و انزجار از او چنان وسیع است که در خود رژیم افراد برای کسب اعتبار به دوری از او تظاهر می کنند! اینکه خانم فائزه رفسنجانی به بند انفرادی فرستاده اند، بسیار گویاست چون در زندان شعار "مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر" را سر می دادند و او را به این دلیل به انفرادی فرستادند. وقتی در زندان هم این جرات و جسارت وجود دارد که از آقای رهبر تبری بجویند، وضعیت در کشور را می توان تشخیص داد. انتشار نوارهای آقای مهدی هاشمی هم برای او و خانواده اش در قبال آقای خامنه ای کسب اعتبار کرد. بر همه ی اینها، بیماری آقای خامنه ای و مداخله ی فرزندش، مجتبی را نیز باید اضافه کرد که می گویند، یکی از مهمترین پرونده هایی که احمدی نژاد در اختیار دارد پرونده ثروتهای عظیم این آقا زاده است. ضمن اینکه آقای احمدی نژاد دو وزیر را در همین ایام مرخص کرده است، که یکی از سرپرستان جدید این دو وزارتخانه می تواند گفتگوها را شنود کند و این کار در تدارک انتخابات ریاست جمهوری آینده بسیار اهمیت دارد. 

از طرفی یکی از مراکز مهم سپاه قدس هم در سوریه است که بنابر اطلاع در حال جمه کردن بساط خود در آنجا هستند تا مصیبتی به بار نیاید و بنابر خبر دیروز روزنامه ی المصری الیوم، آقای سلیمانی فرمانده سپاه قدس از 26 دسامبر تا 29 دسامبر در مصر بوده است و با مشاور آقای مرسی در امور خارجی دیدار و گفتگو کرده است. بنابر این خبر، وزیر کشور مصر از این دیدار بی اطلاع بوده و از اینکه آقای سلیمانی به مصر آمده و ترتیب ملاقاتش با مشاور رییس جمهوری توسط رهبران اخوان المسلمین داده شده، سخت عصبانی شده است.

 

راجع به اینکه چرا این اظهارنظرها ابراز شده  و چرا این امور واقع شده است، سه نظر اظهار شده است. یک نظر می گوید که اینها علامت اینستکه آقای خامنه ای خود را ناچار به یک تغییر استراتژیک می بیند و تغییر استراتژیک در سطح رژیم معنایش اینستکه اینبار به طور قطعی، وجود گرایش های دیگر از جمله اصلاح طلبان و گروه آقای هاشمی رفسنجانی و محافظه کاران سنتی را در رژیم بپذیرد و سپاه هم کمی دست و پایش را از مسایل جمع کند. بعضی هم گفته اند که آقای خامنه ای و سپاه زیر بار این تغییر نمی روند. اگر هم می خواستند چنین تغییری بدهند، آن قانون انتخابات را نمی گذراندند. قرار بر یک تغییر تاکتیکی است، مثلا زندانی ها را دلجویی و فشار بر آنها را کم کنند، چند نفری را آزاد کنند، به اصلاح طلبانی نظیر آقای عارف امکان بدهند که نامزد انتخابات بشود و از آقای هاشمی رفسنجانی بیشتر دلجویی کنند، فشار به خانواده ی او را کم کنند. اما کسانی که این نظر را می گویند از این نکته غافل اند که تغییر تاکتیکی بدون تغییر استراتژی محال است، برای اینکه تاکتیک روش است، قطعا تابع هدف (استراتژی) است و شما نمی توانید هدف را تغییر ندهید، تاکتیک را تغییر دهید چون اگر هدف این باشد که سه قوه یکسره سر به فرمان آقای خامنه ای باشند، تاکتیکی که بخواهد مردم احساس کنند تغییری شده و برای رفتن به پای صندوق رای تشویق شوند، باعث ایجاد تغییر در هدف می شود و الا تاکتیکی که بتواند مردم و این گروهها را قانع کند که تغییر رخ داده است، محال است پس این نظر که اظهار می شود نیز نظر درستی نیست. 

در این میان شش نفر از ملی مذهبی ها به آقای خامنه ای نامه نوشتند و خواستار انتخابات آزاد و بدون نظارت استصوابی و تغییر سیاست در مساله اتم و رابطه با آمریکا شدند. بعضی می گویند که این نامه یعنی اینکه نویسندگان، این علاماتها را نشانه ی تغییر استراتژیک و دست کم تاکتیکی می دانند. آنهایی که خیلی خوشبین هستند می گویند اینها علامت یک تغییر استراتژیک است که آقای خامنه ای ناگزیر است، بدان تن دهد چون در رژیمش در داخل فلج است، انزجار عمومی هم اضافه شده است، وضعیت روابط خارجی هم به این سختی است، مجازات ها تشدید می شود و انزوا نیز همینطور، وضعیت سوریه هم در حال از دست رفتن است و ...اما من به شما مردم ایران هشدار عرض می کنم، آنچه که شنیدید علامت تغییرات تاکتیکی نیست، برای اینکه محتاج تغییرات استراتژی(تغییر در هدف) است و آقای خامنه ای و دستیارانش یعنی گردانندگان سپاه خوب می دانند که تغییر استراتژی یعنی اینکه اگر مقدای فضای سیاسی ایران را باز کنند، الباقی را فشار مردم باز خواهد کرد پس تا بتوانند نمی گذارند هیچ فضایی باز شود، تنها می خواهند صورت سازی و صورت بازی کنند و مردم را فریب دهند.

 

مردم فریب نخورید، شما همین مصر را ببینید، آقای مرسی به محض اینکه اختیاراتی را در قانون اساسی به خود داد، بخشی از مردم به نشان اعتراض بیرون آمدند و چند روزی به سمت اختیاراتی که به خود داده بود، توجهات را جلب کرد. سپس در واکنش به عمل مردم گفت: "این اختیارات را لغو می کنم" و بعد از آن نیز فورا گفت: "قانون اساسی تصویب شد و طبق قانون باید ظرف پانزده روز به رفراندوم بگذارم" و تا اینجا مخالفینش یک کلک خوردند برای اینکه از ابتدا می بایست توجهشان به قانون اساسی می بود و از آن غافل شدند. وقتی که مرسی گفت قانون اساسی را به رای می گذارد، اعتراضاتی شده که این قانون اساسی خوب نیست و می باید عوض شود و از ابتدا نوشته شود و آقای مرسی گفت که من می باید این قانون اساسی را در 15 روز به رای بگذارم و کار دیگری هم از دست من بر نمی آید. شنیده شد که مخالفان چون نمی دانستند مردم چه واکنشی نشان می دهند، گفتند که پای صندوق بروید و رای "نه" بدهید! در نتیجه 32 درصد مردم به پای صندوق رفتند که 64 درصدشان به این قانون اساسی "بله" و 36 درصد "خیر" گفتند و بدین ترتیب قانون اساسی تصویب شد. اگر مخالفان تحریم کرده بودند و همین 36 در صد هم به پای صندوق نمی رفتند، قانون اساسی با شرکت 20 درصد مردم انجام می شد و باطل می شد چون انتخابات مثل انتخابات آقای مبارک می شد که 10 تا 20 درصد مردم شرکت می کردند و همین سبب شد که مردم مصر بیرون آمدند و گفتند آقای مبارک ارحل. شما مردم می باید از چیزی که در مصر واقع شد درس بگیرید. تحریم یک گزینش است، انفعال نیست، یک انتخاب حداقلی است که بوسیله آن به این رژیم و دنیا می گویید که ما این رژیم را نمی خواهیم. بعد هم می باید این را فعال کنید یعنی قلمرو رژیم را مرتب کم کنید تا به تغییر بنیادی یعنی استقرار حاکمیت جمهور مردم تن دهد. این یک راهکار است و هر کاری جز این بکنید، فریب خورده اید. 

دوباره می گویم: "تغییر استراتژیک یعنی تغییر هدف"، اگر رژیم آقای خامنه ای بخواهد تغییر هدف بدهد می باید بطور آشکار به شما مردم بگوید که می پذیرد که صاحب حقوق هستید و عواملی که فضای سیاسی را بسته اند بردارد تا فضای سیاسی باز شود. فرض کنیم که آقای خامنه ای این کار را کرد و عده ای هم آزاد و در انتخابات آینده نامزد شدند اما هیچ چیزی عاید شما نمی شود! تا اینجا تغییر استراتژیک در چارچوب رژیم است، به شما اصلا ربطی ندارد چون هر کس که انتخاب بشود طبق این قانون اساسی باید تابع این رهبر باشد، همین آش است و همین کاسه! اگر این تغییر سبب شود، آدمی روی کار بیاید که مانند روسای جمهور قبلی با رهبر کشمکش پیدا کند وضعیت کشور همینی می شود که می بینید! اداره نمی شود، زیانش به شما مردم می رسد، زندگی شما سخت تر می شود. نه می تواند سیاست خارجی خود را تنظیم کند، نه می تواند از بحران اتمی بیرون بیاید، نه می تواند مشکلات شما را حل کند اما اگر شما یک تحریم عمومی کردید و گفتید آقای رژیم! دست تو را خوانده ایم! تازه وقتی که جدی بودی و مانند انتخابات سال 76 تغییر استراتژیک معنی می داد که آقای خاتمی رئیس جمهور شد نتیجه را دیدیم، دوباره این بازی را نمی خوریم. محکم بایستسد و بگویید نه، آقای خامنه ای باید بروی. اگر یک تحریم وسیع انجام دادید، دنیای خارج دوباره متوجه می شود که در ایران، اختیار در دست شما مردم است یا لااقل می فهمد شما مردم چه می خواهید و هنگامی که این را فهمید، رفتارش را نسبت به کشور شما تغییر می دهد. 

 

خیال نکنید که مسئله فقط تحریم ها است اینها برای خاورمیانه نقشه تجزیه کشیده اند. گزارشی که چند روز پیش، شورای امنیت ملی آمریکا برای سال 2012 انتشار داده است، می گوید: 15 کشور در معرض انحلالند! یک موسسه آمریکایی می گوید: 30 کشور در معرض انحلالند! گمان نکنید که دنیا منتظر می ماند تا شما ببینید که دعوای بین آقای خامنه ای و احمدی نژاد و هاشمی چه می شود! یک وقت می بینید که کار از کار گذشت، حواستان به وطنتان باشد. از هم اکنون خود را برای یک جنبش همگانی، اقلا در حد تحریم همگانی انتخابات آینده آماده کنید. چشمها و گوشهای خود را به روی این بازیها باز کنید و توجه کنید که اگر اینها این بازیها را می کنند برای این است که محتاج شما هستند، این بازار گرمی ها را می کنند، بلکه شما را به پای صندوق ها ببرند. اینجاست که باید زبانهای خود را به اظهار حق خویش بگشایید تا این روزها، هفته ها و ماههایی که در پیش است، از آن شما بشود و شما بتوانید صاحب سرنوشت کشور خود بگردید، پیش از آنکه دیر شود.

شاد و پیروز باشید

 

گفتگو با رادیو عصرجدید در 15 دی 1391 

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter