صوتی

ارزیابی بنی صدر از وضعیت اقتصادی و آخرین برخوردهای داخل رژیم

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 

 

عصر جدید: امروز مسئله انتخابات با وجود گرانی و بیکاری و فقر باز هم مطرح شده است. آقای جنتی گفته است که شکست خورده های سیاسی صحبت از انتخابات آزاد می کنند و غیر مستقیم اشاره به آقای رفسنجانی کرده است. ارزیابی شما در باره این وضعیت و برخوردها چیست؟ 

بنی صدر: از صحبتهای خامنه ای و دیگران درباره انتخابات آزاد شروع می کنم و سپس به اقتصاد می پردازم. در گفتگوی هفته پیش گفتم که عده ای صحبت از تغییر تاکتیکی و برخی دیگر از تغییر استراتژیک رژیم سخن به میان آوردند و توضیح دادم که تغییر تاکتیکی بدون تغییر استراتژیکی ممکن نیست و آنچه مشاهده می کنیم صورت سازی و صورت بازی است و عملا هم معلوم شد همینطور است چون آقای خامنه ای روز سه شنبه هفته پیش آمد و بقول آقای خمینی توی دهن کسانی زد که صحبت از انتخابات آزاد می کردند. امروز هم آقای جنتی آمد و سخن گفتن از انتخاب آزاد را فتنه جدید خواند. قبل از او هم آقای احمد خاتمی گفت اینکه بگویند اینها فتنه گر نیستند، خودش فتنه است. به این ترتیب زود معلوم شد که آقای خامنه ای ناچار است بازی را زود بر چیند.

حال این سوال مطرح است که: مشکل است که بفهمیم که با توجه به اینکه محور اصلی این رژیم ولایت مطلقه فقیه است، حاضر به اصلاح در جهت مخالف این محور نیست؟ مشکل نیست! در هر جای دنیا و در هر زمان به تجربه بر انسان معلوم بوده که اگر بخواهید یک سامانه، سیستمی یا نظامی را اصلاح کنید، فقط در جهت موافق با محور اصلی آن نظام می توان آنرا اصلاح کرد، به ترتیبی که آن محور بهتر عمل کند. پس محور نظام ولایت فقیه را اگر بخواهی اصلاح کنی یعنی ولایت مطلقه بهتر عمل کند و بیشتر برقرار بشود. در جهت خلاف او نمی شود اصلاحی انجام داد، تا حالا هم نشده، هرگز هم نخواهد شد. 

بسیاری می گویند که چاره چیست؟ یا اصلاحات باید کرد و یا انقلاب! خودشان می نشینند و طبق منطق صوری نتیجه می گیرند که چاره ای نیست جز اینکه دنبال اصلاح طلبی باشیم! به این معنی که بگوییم این قانون اساسی را بدون تنازل اجرا کنید! در حالی که شما سالهاست این حرف را می زنید، یکبار شده که بگویید، این اصلاح چگونه ممکن است؟ این نظام که معلوم است محورش ولایت مطلقه فقیه است، چگونه می شود این رژیم اصلاح کرد، به ترتیبی که این محور مزاحم کار سه قوه نشود؟! فقط به همین اندازه، بقیه اش هم پیش کش! کسی از شما به خودش زحمت داده است که به این سوال جواب بدهد؟ خیر، زیرا این سوال جواب ندارد، برای اینکه نشدنی است! 

 

دو طرز فکر وجود دارد، یکوقت شما می گویید فقط یک راه وجود دارد و آن اینکه رژیم اصلاح می شود که معلوم نیست چگونه! طبیعتا در این مورد شما دیگر برای مراجعه به مردم دلیلی ندارید، چون در این راهی که پیش می برید مردم نقشی ندارند مگر نقش ابزاری! مانند شعار معروف "فشار از پایین و معامله در بالا"، یعنی مردم وسیله فشار! از اینرو به مردم مراجعه نمی کنید، اما اگر به این نتیجه برسید که این رژیم اصلاح مطلوب شما را نمی پذیرد، آنوقت به مردم مراجعه می کنید برای اینکه مردم هستند که باید سرنوشت خود را در دست بگیرند پس به دنبال راه و روشی می روید که مردم بتوانند عمل کنند و وضعیت را تغییر بدهند. حال می ماند مساله مردم. گاهی می پرسند که مردم چگونه باید عمل کنند؟ چرا شما کاری را از مردم می خواهید که نمی توانند انجام دهند؟ من به آنها می گویم که من به ناتوانی و نادانی مردم معتقد نیستم، فرض هم بکنیم که مردم ناتوانند، می فرمایید که تا قیامت باید در این ناتوانی بمانند یا یک روزی باید از ناتوانی به توانایی گذار کنند؟ اگر بخواهند توانایی های خود را باز بیابند و بر توانایی هایی که یک ملت دارد عارف بشوند، چه باید بکنند؟ شما به آنها پیشنهاد کنید که چه باید بکنند، مگر می شود که یک ملت تاریخی بگوید که من عاجز سید علی خامنه ای و قوای سرکوب او هستم؟ یک ملتی از زمانی که به استقلال خود پی می برد، به این حق طبیعی هر انسان پی می برد که این انسان است که تصمیم می گیرد پس در گرفتن تصمیم استقلال دارد و چون در گرفتن تصمیم استقلال دارد، در انتخاب نوع تصمیم هم آزادی دارد و مردم ایران برای عمل در همین مرحله نه لازم است با سرکوبگران خامنه ای روبرو شوند و نه زانوی غم ناتوانی به دست بگیرند، قلمروی عمل خویش را می گسترند و قلمروی عمل رژیم را تنگ می کنند. در مرحله بعدی زمان این می رسد که مردم به جنبش همگانی رو بیاورند و بخواهند که صاحب سرنوشت خویش بشوند. 

اینکه به مردم ایران الغا بشود که هیچ راه حلی نیست جز اینکه این رژیم اصلاح بشود، آنهم مرتب به آقای خامنه ای نامه نوشت و از او تقاضا کرد و او هم جواب بدهد که غلط زیادی نکنید!، این جامعه طرز فکر دیگری پیدا نمی کند و به فکر این نمی افتد که توانا هست یا نیست، شما دارید در او الغا می کنید که ناتوان است. این الغا را نکنید، اقلا بگذارید مردم خودشان فکری برای خودشان بکنند، اول ببینند که توانا هستند و بعد ببینند که این توانایی را چگونه بکار ببرند تا از این استبداد ویرانگر تباهگر فسادگستر خلاص شوند. این یک مساله کوچکی نیست، باید با چهار چشم به وضعیت نگریست و دائم مراقب بود و مرتب به مردم ایران هشدار داد، همین کار را هم مرتب خواهم کرد، برای اینکه اگر این جامعه در موقع عمل توانایی اش را به کار بگیرد و عمل کند، قطعا نتیجه می گیرد. برای مثال همان تحریم انتخابات مجلس نتیجه داد و رژیم را از درون به هم ریخت، به مجلس، حکومت و رهبرش نگاه کنید که شب و روز درحال دعوا با یکدیگر هستند، آقای احمدی نژاد هم طرفدار انتخابات آزاد شده!  یک ملتی وقتی سرنوشت در دست خودش است، می داند چه می کند و چه نمی کند! مسائلش کدامها هستند، راه حلهایی که به او پیشنهاد می شود، قابل عمل هست یا خیر؟ ولی وقتی هیچ اختیاری ندارد، نه می داند که اقتصادش را چه کسی و چگونه اداره می کند، می شود وضعیت ایران، که گرانی و بیکاری حد نمی شناسد و نابسامانی های اجتماعی که بر هر دوی اینها اضافه می شود. پس مساله جدی است! 

 

آقای اوباما قانون بودجه وزارت دفاع آمریکا را تصویب کرده که در آن تحریم ها و مجازاتهای جدید اقتصادی در مورد ایران وضع شده است و دستگاههای تصویب کننده این مجازاتها می گویند که هدف این مجازات ها ویران کردن اقتصاد ایران است. آقای فورکاد ایراشناس و رییس گروه تحقیق در موسسه مرکز مصالحات علمی فرانسه نیز در فیگارو مقاله ای انتشار داده است و می گوید این تحریم ها را رها کنید چون به رژیم صدمه نمی زند بلکه به مردم و قشرهای میانه جامعه صدمه می زنند. اقتصاددانان در ایران از اینکه بگویند وضعیت اقتصادی چگونه است، ممنوعند و چند نفرشان را بدین خاطر از دانشگاه بیرون کردند و بعضی هایشان را حتی دستگیر کردند اما آنهایی که خارج از کشور هستند باید مدام مردم را از وضعیت اقتصاد کشورشان آگاه کنند و توجه بدهند که این تحریم ها نیست که ضربه کاری را به اقتصاد ایران وارد می کند بلکه سیاست اقتصادی رژیم است که اقتصاد ایران را ویران می کند، این مافیاهای نظامی مالی هستند که رمق اقتصادی ایران را گرفته اند! ببینید این مافیاها در همین بازی ارز چقدر به جیب زدند. اکنون داده های اقتصادی را با شما شنوندگان گرامی در میان می گذارم و این داده ها در رابطه با هم می گویند وضعیت اقتصادی ایران چگونه است و حقیقت چیست. 

اداره اطلاعات انرژی آمریکا در گزارش جدید خود می گوید که اوپک در یازده ماه اول سال 2012 که تازه تمام شد، 967 میلیارد دلار بابت فروش نفت پول گرفته است که از این مقدار ایران 64 میلیارد دلار گرفته و مقام دومی که داشته از دست داده و حالا شده مقام ششم. در ایران، وزارت نفت گفته است که در آمد نفتی ایران 40 درصد کاهش یافته است، البته عربستان 291 میلیارد درآمدش هست، امارات 94 میلیارد و عراق 75 میلیارد دلار، بنابراین ایران از این کشورهای منطقه عقب است، از کشورهای دیگری مانند نیجریه با درآمد نفتی 84 میلیارد دلار عقب تر است. کاهش درآمد نفت می گوید، بودجه ای که دولت بر مبنای درآمد نفتی سابق تنظیم کرده بود که حالا آنرا ندارد در نتیجه بقیه بودجه را از چاپ اسکناس تامین می کند پس کاهش درآمد نفتی باعث شده است:

1- نقدینه را افزایش بدهد.

2- بودجه عمرانی را اجرا نکند.

3- چون درآمد نفتی کافی نیست، تولید داخلی کاهش می یابد.

4- چون تولید داخلی کاهش یافته و به دلیل کاهش درآمد ارزی واردات کمتر شده است و در همان حال نقدینگی افزایش یافته، ایران را تب تورم گرفته است. 

 

حال این موارد را دقیقتر بررسی کنیم: 

1- نقدینه: خبر از دهم دی: "به گزارش بانک مرکزی حجم نقدینگی در ماه مهر، از مرز 415 هزار میلیارد تومان گذشت. از شهریور تا ماه مهر 13 هزار میلیارد تومان بر میزان نقدینگی اضافه شده است"، یعنی حکومت آقای احمدی نژاد این کسری را از بانک مرکزی گرفته و خرج کرده است و این رقم این گونه اضافه شده است. حالا اگر بخواهیم با شروع ریاست جمهوری ایشان مقایسه کنیم باید بگوییم که در سال 84 میزان نقدینگی 78 هزار میلیارد تومان بوده است و حالا به بیش از 5 برابر یعنی 415 هزار میلیارد تومان شده است. کاهش درآمد نفت کاهش و افزایش حجم نقدینه معنایش اینستکه دولت قدرت خریدی ایجاد کرده که اقتصاد کشور نمی تواند آنرا جذب کند، نه می توان وارد کرد و نه می شود در داخل تولید کرد در نتیجه تب تورم در جامعه ایجاد می شود. عواملی که باعث شده نقدینگی در یک ماه 13 هزار میلیارد افزایش پیدا کند، عبارت اند از:

1- فروش درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز (ارز یا دلار) برای تامین بودجه دولت. 

2- وام از بانک مرکزی که 113 درصد افزایش یافته است. 

3- صرف 36 هزار میلیارد تومان در طرح های مسکن.

4- گرفتن 9 هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی برای پرداخت یارانه ها.

5- دادن تسهیلات به بنگاههای زود بازده و افزایش مسکن، همان طرحهایی آقای احمدی نژاد می خواهد در این دمادم آخر ریاست جمهوریش انجام بدهد تا با کسب محبوبیت ریاست جمهوری را ترک کند.

 

2- در عوض در طی هفت ماه این حکومت از بودجه عمرانی، تنها 4 هزار میلیارد تومان صرف کرده است یعنی بودجه ی عمرانی را برای عمران و افزایش تولید خرج نکرده است بلکه برای پرداخت بودجه جاری و یارانه ها خرج کرده است در نتیجه کارگزاران و پیمانکاران این گونه کارها بیکار شده اند، تولید داخلی نیز کاهش یافته است.

3- کاهش تولید داخلی: در 5 دیماه 1391 خبرگزاری مهر می گوید: "تولید دستگاههای تولیدی کشور 40 درصد کاهش یافته است و قیمت ها 100 درصد افزایش یافته است." پس این واقعیت می گوید که نتیجه ی کاهش درآمد نفت و افزایش نقدینه، "کاهش تولید و افزایش قیمت ها" است. 

4- میزان تورم: بنابر ارقام رسمی رشد تورم 97 درصد در 20 ماه بوده است، البته واقعیت فراتر از اینهاست و مردم می دانند که کالاهایی که مصرف روزانه دارند خیلی بیشتر بالا رفته است. خبرگزاری فارس گزارش می کند که نرخ تورم در 20 ماه گذشته یعنی از فروردین 1390 تا آبانماه سال جاری رشدی 97 درصدی را تجربه کرده است. 

 

حال ببینیم وضعیت زندگی قشرهای فقیر چگونه شده است؟ در 16 دیماه 1391 آقای ابوالفضل فتح اللهی نایب رییس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران می گوید: "متوسط هزینه سبد معیشت خانوارها افزایش 62 درصدی داشته است." این گزارش اضافه می کند که بعضی از جمعیت های کارگری می گویند: "حداقل دستمزد ها را می باید 100 درصد افزایش داد و این افزایش به معنای خوابیدن باقی کارخانجات است." برای اینکه قیمتها را باید خیلی بالا برد و خریدار هم نیست، کارفرما هم این امکانات را ندارد، کارخانه تعطیل می شود. 

ببینیم چه کسانی بیکار شده اند؟ در 17 دیماه 1391 به گزارش ایلنا نرخ بیکاری جوانان 20 تا 24 ساله در کشور 29.8 درصد است یعنی بهای همه ی آنهایی که شنیدید را جوانها می پردازند. در جامعه ای که بیکاری و گرانی هست، درآمد هم نیست، چشم انداز هم چشم انداز مجازات اقتصادی و بسته، فضای سیاسی هم بسته، نابسامانی و آسیب های اجتماعی گسترش می یابد، در نتیجه انواع فسادها، قاچاق و آنچه که مخرب اقتصاد کشور و اخلاق و روحیه ی یک ملت است، افزایش می یابد، برای مثال کزکردگی و بیماری های روانی افزایش پیدا می کند، محیط زیست آلوده می شود و .... همگی پیامدهای سیاست های اقتصادی است که رژیم مافیاهای نظامی مالی به ترتیبی که از قول واقعیت ها و داده ها شنیدید این اقتصاد را به سود خود اداره می کند. 

حالا که این وضعیت را شنیدید، متوجه می شوید که مساله بیش از آنچه که فکر کنید جدی است. اگر وضعیت اقتصاد به همین ترتیب ادامه پیدا کند کمر یک ملت می شکند. اینطور نیست که هر وقت تصمیم گرفتید بتوانید چنین اقتصادی را بازسازی کنید. امیدوارم که شما مردم ایران به حق خود بها می دهید و برای احقاق حق بر می خیزید، تردید نکنید که پیروزی با شماست. 

شاد و پیروز باشید

 

گفتگو با رادیو عصرجدید در 22 دی 1391 

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter