گشاینده افق نو بروی انسانها، در دورترین افق‌ها، نگران سرنوشت ایران است

shajarian2نخستین بار، «ایران ای سرای امید» را که شنیدم، صدا از شجریان بود. هنرمندان دیگر نیز، آن را خوانده‌اند؛ آنها هم چون شجریان از صمیم دل خوانده‌اند. از صمیم دل خوانده‌اند زیرا وطن دوستی، وجدان به استقلال و آزادی، بنابراین وجدان به مسئولیت است. هنرمندی افق‌های جدید گشودن، بنابراین، آفرینندگی است و با احساس مسئولیت نسبت به وطن و مردم خویش و همه دیگر انسانها، یگانه است. همین احساس مسئولیت است که شجریان را بر آن می‌‌دارد خطاب به آنها که بروی مردم در جنبش، اسلحه می‌کشند، بخواند: تفنگت را زمین بگذار.

   در همان‌‌حال، آنها را به زندگی در وطنی بخواند که افق استقلال و آزادی بروی همه شهروندان باز است. در وطنی که جبار به دست جوانان اسلحه نمی‌دهد و آنها را به گلوله بستن مردم نمی‌گمارد. هنرمند، به هنر خویش، می‌گوید که هنر ناممکن‌های ذهن پنداشته را ممکن می‌کند و کار جبار ممکن‌های پذیرفته را نیز ناممکن می‌‌گرداند. هنر با حقوندی انسان یگانه‌است و جباریت با حقوندی انسان، نه دوگانه که در تضاد است. از این‌رو، جبار با هنرمند درخور این عنوان در تضاد است و شجریان هنرمند بود.

   نخستین بار که شنیدم او بیمار شده‌است، نامه‌ای به او نوشتم. نوشتم که پیوند او با زندگی ناگسستنی است. تردید ندارم به یمن هنری که افق زندگی را باز و بازتر می‌کند، او زندگی می‌کند و شهروند شهر حقوندان آزاده هست و می‌ماند.

پنج شنبه ۱۷ مهرماه ۱۳۹۹

ابوالحسن بنی‌صدر

Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter