تصویری

توضیحاتی بر کتاب استقلال و آزادی/ تعاریف استقلال، مصاحبۀ ژاله وفا با ابوالحسن بنی صدر در تلویزیون سپیدۀ استقلال و آزادی (٣):

جهت شنیدن صدای مصاحبه لطفا اینجا را کلیک کنید

جهت دیدن مصاحبه لطفا اینجا را کلیک کنید                                                                                                                          

ابوالحسن بنی صدر:- اگر کسی بنام دین و مرام دشمنی کرد، دروغگو است.

 
- دروغ، مرز ایجاد می کند، با دروغ گفتن اول تناقض بوجود می آید و بعد تبدیل به تضاد می شود.
 
- قدرت یک رابطه است که در آن رابطه، یک ترکیب بکار می رود که علم است، فن است، پول است، زور است و فساد. 
 
- با هر دروغی، با هر عملی که زور درونش باشد، تناقض بوجود می آید که خود این تناقض، با مرزی که بین دو طرف بوجود می آورد، یک تضادی ایجاد می کند. دروغ بین خود، و طرف دوم، رابطه ای تنظیم می کند که رابطۀ حق با حق نیست.
 
- این ترکیب را دو طرف در تنظیم رابطه با هم، بکار می برند که می شود رابطۀ تضاد. اگر این ترکیب در هر رابطه ای بکار برود، آن دو طرف را در تضاد با هم قرار می دهد و هر کدام این دو طرف را، هم گرفتار تناقض می کند، و هم گرفتار تضاد، با خود و دیگری.
 
- پس یک تناقضی، یک دورغی، دو تا تضاد می سازد، بعلاوه یک مرز، و بعلاوه درون و بیرون.
 
- در هر کدام از قلمروها و روابط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی که نگاه کنید، بمحض اینکه بک تناقضی پیدا می شود، در جا، تضاد پدید می آورد. ... اول تضاد بین دو طرف پدید نمی آید، بلکه اول تناقض بوجود می آید. آن تناقض است که تضاد بوجود می آورد. ارسو از این نکته غافل بود.
 
- تناقض این است که شما عملی انجام داده یا حرفی را می زنید که حق را با ناحق می پوشانید. حق را هم که با حق نمی پوشانند، با غیر حق می پوشانند. غیر حق چیست؟ زور است و فساد.پس اگر شما حق را با زور فساد پوشاندید، تضاد بوجود می آورد. نه یک تضاد، ٢ تضاد بوجود می آورد. یکی با خود، یکی با دیگری که تسری پیدا می کند به ... .
 
- وقتی می گویند جامعه پر تضاد است و در نتیجه، رابطه ها را قدرت تنظیم می کند، به این دلیل است، همۀ اینها هم از تناقض می آید. به این دلیل است که قرآن می گوید، دروغ، بدترین فساد هاست و دروغگو را خدا هیچوقت نمی آمرزد. برای اینکه همه چیز از اینجا شروع می شود. حالا شما ببینید، ایران امروز را که اینقدر دروغ رواج پیدا کرده است. چقدر ویرانی ببار می آورد؟!
 
ژاله وفا: شما مرتب تکرار می کنید که با مرام و اندیشه نمی شود تضاد سازی کردف دشمنی کرد. کسی که فرض کنید مسلمان است و خودش را مارکسیسم یا مسیحیت یا یهودیت در تضاد می بیند، پس بنابراین اول از همه، استقلالِ اندیشۀ خود را ازدست داده است. در واقع یک تناقضی بین فکر و اندیشه و عمل اش نسبت به آنچه که باور دارد وجود دارد که باعث می شود با دیگری رابطۀ دشمنی برقرار بکند. اینطور است؟
 
ابوالحسن بنی صدر: همینطور است. به این جهت گفت که قول ها را بشنو، بهترین آنها را انتخاب کن.
 
- مقام دین، مقام مرام، مقام دشمنی و تضاد نیست، مقام نقد است. مقام نقد هم یعنی، سره را، درست را از نادرست جدا کنی، درست را بپذیری، نادرست را هم تصحیح کنی. این می شود رابطۀ انسان با مرام، حالا اسلام است، یا هر دین یا مرامی. بنام دین و بنام مرام، اگر کسی دشمنی کرد، دروغگو است، برای اینکه تناقض وجود دارد.
 
- دروغ ناقض آزادی است و کسی که دروغ می گوید، از آزادی خود غافل می شود. استقلال، خارج شدن از روابط قوا است، چه در سطح یک فرد با فرد، چه در سطح گروه با گروه، و چه در سطح کدر هر کدام از قلمروها و روابط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی که نگاه کنید، بمحض اینکه بک تناقضی پیدا می شود، در جا، تضاد پدید می آورد. ... اول تضاد بین دو طرف پدید نمی آید، بلکه اول تناقض بوجود می آید. آن تناقض است که تضاد بوجود می آورد. ارسو از این نکته غافل بود.شور با کشور. یعنی اگر کسی خواست با ما رابطۀ قوا برقرار کند، ما نباید تن بدهیم و در مدار بسته وارد بشویم. برای اینکه گرفتار می شویم و زندانی قوا خواهیم شد.
 
- غفلت از خدا، یعنی غفلت از استقلال. و غفلت از استقلال، غفلت از آزادی است.
 
- خارج شدن ار هر روابط قوایی، استقلال است و خارج شدن از هر سخن تناقض آمیز، آزادی است.
 
- برای اینکه شما استقلال و آزادی خود را بسط بدهید، برای اینکه از استبدادِ ناقض استقلال و آزادی رها بشوید، برای اینکه بخواهید از روابط سلطه گر، زیر سلطه، رها بشوید، باید قلمرو قدرت را محدود کنید، یعنی فرصت و امکان بکار رفتن قدرت، بوجود نیاورید ...

Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter