جهت شنیدن صدای مصاحبه لطفا اینجا را کلیک کنید
جهت دیدن مصاحبه لطفا اینجا را کلیک
ابوالحسن بنی صدر : - سؤال این است که ما چه تعریفی از استقلال و آزادی می توانیم بکنیم که اگر به آن تعریف عمل بشود، بطور خود انگیخته به حقوق پنجگانه عمل شده است.
- توصیح کوچکی در مورد حقوق پنجگانه اینکه، حقوق انسان ذاتی حیات اوست، حقوق شهروندی او ، ذاتی حیات اوست، حقوق ملی او ذاتی حیات ملی اوست و ذاتی حیات ملت است، حقوق طبیعت، ذاتی حیات طبیعت است، و حقوق هر کشور یا ملت بعنوان عضو جامعه جهانی هم ذاتی حیات جامعۀ جهانی و عضویت در آن است.
- اما خودانگیختگی با عمل خود سرانه فرق می کند، خود سرانه یعنی زور تویش هست. و هر چیزی که زور تویش هست، فساد هم تویش هست. خود انگیختگی، حق تویش هست، فساد و زور توش نیست. پس استقلال می شود اینکه، شخص در گرفتن تصمیم خود انگیخته باشد، یعنی تصمیم او تحت تأثیر هیچ جبری نباشد، هیچ زوری نباشد، هیچ فسادی نباشد، هیچ جهلی نباشد ... . آزادی هم می شود اینکه شخص، در همین خودانگیختگی، نوع نصمیم خودش را تعیین کند.
- فرض کنید یکی می خواهد در انتخابات شرکت کند و رأی بدهد، و بخواهد خود انگیخته تصمیم بگیرد که شرکت بکند و رأی بدهد یا ندهد. و آزادانه هم انتخاب بکند که به که رأی بدهد یا به که رأی ندهد. خوب، اگر او دید که تمام شرایط آزادی انتخابات فراهم است، دریافته که پس، تحت تأثیر هیچ جبری قرار نمی گیرد. اگر نه، شورای نگهبان شرایطی را تعیین کرده که چه کسانی "حق" دارند نامزد بشوند و شیوۀ رأی گیری هم آن شده باشد که او از ترس اینکه آن بدتر ها نیایند و دمار از روزگارش در بیاورند، به یکی که بد است رأی بدهد، خوب، معلوم است که او نه خود انگیخته توانسته تصمیم بگیرد که رأی بدهد یا ندهد، و نه خودانگیخته توانسته تعیین کند که به که رأی بدهد یا رأی ندهد.
- اگر انسان خود انگیخته شد، خود بخود به حقوق خود عمل می کند، و اگر وارد یک محیط آلوده شد، دیگر حالت خود انگیخته نمی تواند داشته باشد. خود انگیخته یعنی رها شدن از هر جبری، یعنی مستقل و آزاد شدن. اگر انسان این تعریف از استقلال و آزادی را تمرین کند، دیگر خلاء ندارد، کمبود ندارد، کسری ندارد که جایش را زور و فساد پر کند. چون، هر کسری را به الزاماً زور و فساد پر می کند. برای اینکه، خلاء یعنی نبود حق، نبود حق هم یعنی نا حق، و نا حق هم یعنی زور، و زور هم همیشه با فساد همراه است ...