صوتی

هشدار بنی صدر: خامنه ای می تواند تقلب 88 را تکرار کند، امکان مهار وضعیت را نیز دارد!

عصرجدید:شما بارها استدلالهای درستی را در لزوم تحریم فعال انتخابات ریاست جمهوری پیش رو مطرح کردید ولی با کاندید شدن هاشمی رفسنجانی و اعلام حمایت خاتمی، اصلاحطلبها و ملی مذهبی ها از ایشان، این استدلال از سوی آنها طرح می شود که با تحریم انتخابات، خامنه ای مثل سال 84 بدون دردسر کاندیدای مورد نظرش را از صندوق بیرون خواهد آورد و اصولا رای دادن به هاشمی باعث هزینه و دردسر بیشتری برای خامنه ای می شود! نظر شما درباره این تحلیل چیست؟

از طرف دیگر در ذهن بسیاری از جوانان نسبت به تحریم فعالی که دست رژیم را در پرشمار نشان دادن حضور مردم در انتخابات خواهد بست، تصویر روشنی وجود ندارد، آیا نباید کارهایی که کنشگر طرفدار تحریم فعال

 برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

می تواند انجام دهد را بطور مشخصتر برای مردم شرح داد؟ نظر شما چیست؟

بنی صدر: سئوالی که خواندید این تناقض آشکار را در خود دارد که اگر آقای خاتمی و اصلاحطلبان امکانی را که بنابر سوال، نامزد شدن آقای هاشمی رفسنجانی ایجاد می کند، ایجاد می کرد، خودشان چرا نامزد نشدند؟ هرگاه آقای خاتمی نامزد می شد با این اعتبار که رای دادن به او رای اعتراض منفی به آقای خامنه ای و ولایت مطلقه فقیه است، خود ایشان نامزد می شد پس این امکان وجود ندارد، در نتیجه آقای خاتمی و همانندهای او(که در مخالفت با دوران فساد آقای هاشمی رفسنجانی به خود عنوان اصلاحطلب داده اند) ناگزیر شدند به بد تن بدهند برای اینکه گرفتار بدتر نشوند، استدلال واقعی این است.

با این حال فرض کنیم رای دادن به آقای هاشمی اعتراض به آقای خامنه ای و ولایت فقیه و جلوگیری از انجام بدون دردسر انتخابات برای به ریاست جمهوری رساندن نامزد خامنه ای باشد. از اتفاق، سپاه برای آقای قالیباف در زمینه کارهای عمرانی و ساختمانی شهری چقدر خرج کرده است تا نمایش دهند که ما سرداری داریم که هم علم و اطلاع دارد و هم سازندگی می کند! از طرفی شورای نگهبان هنوز نتیجه بررسی صلاحیت نامزدها را اعلام نکرده است. درباره نتیجه تائید صلاحیت یک فرض این است که آقای هاشمی رفسنجانی، یک یال دو سه نفر از اصولگراهای نمایندگی کننده از آقای خامنه ای و آقای مشائی تائید صلاحیت شوند، فرض دیگری هم این است که آقای مشائی حذف بشود، اگر هم کسی از جناح آقای احمدی نژاد پذیرفته شد، خیلی قابل نباشد، در واقع دو جناح رویاروی هم قرار بگیرند.

براساس فرض اول، سه گرایش درون رژیم تائید صلاحیت می شوند، عده ای بنابر استدلالی که در سوال خواندید، برای اعتراض به آقای خامنه ای پای صندوق می روند، عده ای دیگر هم فکر می کنند که آقای هاشمی مسئله اتمی را حل خواهد کرد، فشار به مردم کمتر می شود، پای صندوق رای می روند، عده ای هم برای آقای مشائی به پای صندوق رای می روند که شعارهای درهم و برهمی می دهد که معلوم نیست چه می گوید، ولی در جمع می گوید: «من اسلامگرائی حاکم را بر نمی تابم» و از سوی دیگر می گوید: «ما یارانه برقرار کردیم و می خواهیم آنرا به 250000 تومان افزایش دهیمعده ای هم به نماینده آقای خامنه ای رای دهند پس آرا به سه قسمت تقسیم می شود. در ابتدا آقای خامنه ای برنده است برای اینکه همه اینها پای صندوق رفته اند، حماسه سیاسی درست شده است و ایشان می تواند بگوید: «مردم به مشروعیت رژیم رای داده اندچون اینها از نوع آن اصلاحطلبانی که مردم تردید کنند که نظام را قبول ندارند یا ممکن است وسیله تغییری بشوند، نیستند، برای مثال آقای هاشمی صریح می گوید که برای نجات نظام آمده، دو نفر دیگر هم همینطور. البته از دید بخشی از مردم از نظر استقلال از رهبری، آقای مشائی از آقای هاشمی گویاتر است.

سوای تامین نظر خامنه ای مبنی بر خلق حماسه سیاسی، نتیجه چه می شود؟ یا باید بدون مهندسی آراء همه بعنوان رای منفی به خامنه ای، به هاشمی رفسنجانی یا مشائی رای بدهند تا در همان دور اول یکی از این دو رئیس جمهور شود یا به دور دوم بکشد. اگر به دور دوم کشید و مهندسی آراء شد و نامزد مورد نظر خامنه ای رئیس جمهور شود، کلاه بر سر چه کسی رفته است؟ سر کسانی که رای داده اند! آقای خامنه ای احمدی نژاد را در سالهای 84 و 88 با تقلب تحمیل کرد، امسال هم می تواند همین کار را بکند، امکان مهار وضعیت را نیز دارد چون بنابر سوال، جامعه از پیش پذیرفته که از روی ناچاری به آقای هاشمی رفسنجانی رای بدهد و وقتی شما تا به این حد ناچار هستی، پس کسانی نیستید که جلوی نظام بایستید و به خامنه ای بگویید: "ارحل"(برو)، خامنه ای نیز اینرا از پیش می داند و می تواند همان تقلب 88 را تکرار کند و بازنده کسانی هستند که استدلال مطرح شده در سوال را عرضه می کنند.

اما اگر مردم در دور اول، مثلا به آقای رفسنجانی رای بدهند که از دید کسانی اعتراض به ولایت فقیه باشد و از دید کسان دیگری ایران را از بحران خارج کند و با فرض عدم وقوع تقلب، ایشان رئیس جمهور بشود با این وضعیت روبرو می شود که اکثر کسانی که ایشان می تواند به کار بگیرد رانده شده اند یا در زندانها هستند و در مقابلش آقای رهبری است که بیتش، یک دولت به تمام معنا است و دولت آقای احمدی نژاد در واقع دست نشانده آن است. آقای خامنه ای همه چیز دارد، نیروهای مسلح و قوای انتظامی، واواک، صدا و سیما، قوه قضائیه و مقننه  در اختیار ایشان است و در همه اینها مهره گذاری کرده است و در مهار خود دارد. آقای رفسنجانی امروز، آقای رفسنجانی سال مرگ آقای خمینی نیست یعنی در آن موقعیت نیست، آقای خامنه ای هم در آن موقعیت نیست، آنوقت چنین دستگاه و بساطی وجود نداشت، بازنگری در قانون اساسی نیز نشده بود و در واقع آقای رهبر بنابر قانون اساسی اختیاری بر نیروهای مسلح (نظامی، سپاهی و انتظامی) نداشت و اگر آقای خمینی بر آنها اعمال حکم می کرد، بطور غیرقانونی زور بکار می برد ولی حالا همه اینها قانونا در اختیار رهبر است.

وضعیت اقتصادی کشور هم این است که می بیندید، بنابر فرض در انتخابات شرکت کردید و آقای رهبری را که می خواستید ضعیف بکنید، قوی سر جایش هست و آن نظامی که دنیا انتظار داشت نظرتان را درباره آن بداند، آنطور که (دنیا) در ظاهر می بینید، شما تصویب کرده اید که (رژیم) باشد و اگر آقای هاشمی رفسنجانی آن آدمی نبود که می شناسیم و واقعا هم می خواست که کاری بکند، از پیش با همین رای ای که خود شما داده اید، این توانایی را از او گرفته اید زیرا اول رای داده اید که همین رژیم با همین رهبری بماند، الی اینکه خواستید به آقای خامنه ای تودهنی بزنید و این تو دهنی شما در این دنیا به چشم کسی نمی آید، بلکه می بینند که شما به پای صندوقهای رای رفته اید و به یکی از سه نامزدی که از نظام نمایندگی می کنند، رای داده اید!

رای دادن به هر کدام از این سه نامزدی که می گویند متعلق به این نظام هستند، فریب دادن خود است. عقل توجیه گر منطق صوری به کار می برد، یعنی آدمی را از واقعیتهای بسیاری غافل می کند تا زود راضی شود، از اینرو می گوید: «فعلا رای به هاشمی رفسنجانی یعنی نه به آقای خامنه ای، آیا این رای چنین معنایی می دهد؟ با توجه به اینکه قبل از اینکه شما "بله به آقای رفسنجانی و نه به خامنه ای" بگویید، به بودن نظام ولایت مطلقه فقیه رای می دهید و اولین نتیجه این رای این است که رژیم را تثبیت می کنید، بعد به یک نفر رای می دهید و می گویید: «در این رژیمی که خود تثبیت کرده ایم، همه امکانات و اختیارات هم دست کسی است که به او اعتراض داریم، برو معجزه کنیکی از عیبهای ما ایرانی ها این است که کار را تا آخرین لحظه به تاخیر می اندازیم، مثلا بیمار آنقدر از مراجعه به پزشک خودداری می کند تا کار از کار می گذرد، بعد پیش پزشک می رویم و از او می خواهیم که معجزه کند! نمی توان رای ای متناقض داد. سال 76 که مردم به آقای خاتمی رای دادند کاملا با وضعیت امروز متفاوت است، تازه نتیجه همان رای را نیز دیدید که چه شد! درست است که آن رای، در واقع اعتراض به رژیم بود، اما کسی که می باید از اعتراض مردم نمایندگی می کرد، ترجیح داد که بگوید من تابع ولایت مطلقه فقیه ام! حاصل آن اعتراض نادرست، انتخابات 84 شد که می گویید می خواهیم نگذاریم تکرار شود، در حالیکه در واقع شما خود این وضعیت را تدارک دیدید. در انتخابات 88 هم تکرار کردید، آیا می خواهید این تجربه را تا قیامت تکرار کنید بعد ببینید از کشور شما چه می ماند؟ کمی به خود بیایید و توجیهاتی که می آورید را مقداری بررسی کنید. چگونه ممکن است از طرفی شما به اصل ولایت مطلقه فقیه رای بدهید، بعد با همان رای بگویید که به نام این آقا رای می دهم تا او برود جلوی ولایت مطلقه بایستد؟ در حالیکه رفسنجانی این امکان را ندارد و آلت فعل خامنه ای می شود و این روزگار سیاه ادامه پیدا می کند

فرض دیگری را هم در نظر بگیریم تا جا برای چون و چرا باقی نماند؛ هرگاه آقای هاشمی رفسنجانی که گفته بود بدون حمایت رهبری این وضعیت اصلاح نمی شود، بگوید: «من از آقای رهبری در مورد برنامه خودم  موافقت گرفته ام، ایشان قبول کرده که وضعیت خراب است»، بنابراین یک وضعیت جدید بوجود می آید. یا اینکه رفسنجانی بگوید: «با علم به اینکه ایشان (خامنه ای) حرف خودش را می زند و حرف دیگری را قبول ندارد، به من هم اعتماد ندارد من نامزد شده امشورای نگهبان هم در هر دوی این فرض نگوید: «این حرفی که زدی تو را از صلاحیت می اندازد برای اینکه معلوم می شود شما تابع رهبر نیستید، در فرض اول رهبر را تابع خود می دانید و در فرض دوم هم اصل رهبر را قبول نداریدو صلاحیت ایشان را تایید کند، آیا رای دادن به ایشان رای منفی به نظام می شود؟ قطعا! اگر رای منفی به نظام شد باید پای صندوق رفت و رای داد یا خیر؟ از موضع حق که به مساله نگاه کنیم، پاسخ منفی است چون رای دادن حق نیست بلکه وسیله است و وقتی حق انتخاب ندارید و پای صندوق می روید، در واقع رای می دهید که شما حق ندارید و این رژیم حق دارد بر شما به استبداد حکومت کند پس از دید حق جواب منفی است.

از دید عمل سیاسی که برخی می گوید قلمرو سیاست قلمروی حق(که شما روی حق خود بطور مطلق بایستید) نیست و عملگرایی و واقعیت گرایی نیاز دارد و از این توجیهاتی که می شنوید؛ اگر بنگریم، در صورتی جمهور مردم متقاعد شده باشند که در این رای منفی به رژیم شرکت کنند، با اینکه از جهت اثباتی خلاف حق است زیرا حق انتخاب ندارند اما از لحاظ سلبی قابل توجیه است. من موافقش نیستم ولی از لحاظ عملی قابل توجیه می دانم که شخصی نامزد شده باشد، صراحتا هم موضع گرفته باشد و مردم در شفافیت بدانند که رأیشان مساوی با "نه" به «نظام ولایت فقیه» یا حتی "نه" به رهبری آقای خامنه ای است. پس شما لطف کنید ابتدا سراغ آقایانی که نامزد شده اند از جمله آقای هاشمی رفسنجانی بروید و برای اینکه در توجیه تان حقی به جانب شما باشد، از او بپرسید: «پاسخ خامنه ای به حرفی که قبلا زدید و گفتید: "بدون حمایت رهبری نمی شود"، چه شد؟ آیا رهبر حمایت کرد یاخیر؟» چون این جواب تعیین کننده رفتار عملی است و می گوید که فعلا قدم اول را برداریم و به رژیم "نه" بگوییم و شخصی که پیشاپیش موافقت گرفته بیاید، امتحان می کنیم، اگر آن اختیارات را داشت و بکار برد، چه بهتر؛ اگر نتوانست و بکار نبرد، این بار با کل رژیم طرف می شویم، این هم یک فرض است.

امیدوارم که با واقع بینی تمام از هر جهت برای شنوندگان گرامی شما بررسی کرده باشم. باز هم می گویم من عملگرا به این عنوان نیستم زیرا ملتی که روی حقوق خود نایستد و کار خود را این بکند که عملگرایی منهای رعایت حقوق انسان و حقوق ملّی کارساز می شود، سرنوشتش همیشه در دست زورگوها و«بخور و ببر»هاست چنانکه تا به حال بوده، ولی توجیه دارد و می توان با آنها که این نظر را دارند وارد بحث شد. پس آنهایی که می خواهید به توجیهی که در سؤال بود عمل کنید، این را در نظر داشته باشید که برای خود شخصیت صاحب حق قایل شوید، اقلا در این حد که از این آقای نامزد سؤال کنید تا ببینید به چه کسی دارید رأی می دهید و آیا این رأی همان است که شما فکر می کنید یا خیر؟ البته من امیدوارم به این قسمت از گفتگو، هفته دیگر بازگردم برای اینکه اگر جوانب دیگر بود و مورد سؤال شد، بشکافیم که هیچ ابهامی باقی نماند.

اما مساله «تحریم فعال چیست؟»؛ تحریم زمانی این است که شما بگویید: «نامزدهایی که می بینم، از دید من کاری از آنها برای من ساخته نیست، به خانه ام می روم و پای صندوق نمی آیم»، این تحریم فعل پذیر است، اعتراض است، با ارزش است اما ارزش تحریم فعال را ندارد. تحریم فعال ابتدا شروع می شود با اینکه «من خود را صاحب حق می دانم، اختیار و مسئولیت تغییر سرنوشت من هم دست خود من است، این من هستم که باید راه رشدم را پیدا کنم و در این راه بشوم، قیّم نمی خواهم، شهروندم و می خواهم از حقوق شهروندی برخوردار باشم، به این اعتبار، در این نمایش انتخاباتی چون سلب کننده حقوق شهروندی من است، شرکت نمی کنمدو: «من نظام ولایت فقیه را ناقض انسانیت انسان، ناقض حقوق انسان و ناقض حقوق ملی می دانم و در مقام اعتراض به آن در انتخابات شرکت نمی کنمسه: «درعین حالی که من با این دو کار به این تحریمی که انجام می دهم، معنا می دهم، وارد کار عملی می شوم، از طریق اینکه هر ایرانی که خود را شهروند می داند، توجه کند که رسانه های عمومی مثل رادیو، تلویزیون، مطبوعات، منبر و ..... تمام وسایل ارتباط جمعی نیستند، خود هر انسانی خود یک وسیله ارتباط جمعی است پس به این عنوان با دیگران در گروههای کوچکی در حد امکان  همکاری را در برقرار کردن جریان آزاد اندیشه ها و اطلاع ها برقرار می کند، کاملا شدنی است.

شنوندگان عزیز، لابد از جامعه مدنی اطلاع دارید. رژیمهای استبدادی مطلقا مخالف وجود جامعه مدنی هستند، چرا که جامعه مدنی نوعی فعالیتهای خود انگیخته و داوطلبانه و سازمان یافته در بیرون قلمروی دولت است و رژیمهای توتالیتر خصوصا و رژیمهای استبدادی عموما اینرا قبول ندارند، آنها می خواهند با فرد روبرو باشند که این فرد هیچ مفری جز مفر قدرت و دولت پیش رویش نبیند. در این گونه جوامع کاری که مردم می کنند اول این است که برای خود فضا ایجاد می کنند که در جامعه شناسی به آن "فضای اجتماعی بیرون از مهار دولت" می گویند. در روسیه شوروی مردم اینکار را کردند، در دوران رضاخانی مردم اینکار را انجام دادند، هم اکنون شما مردم ایران در رژیم کنونی در حال انجام اینکار هستید، البته در سایر جوامع همچون مصر و تونس نیز انجام شد و انقلاب ایران حاصل فضای بیرون از مهاری است که جامعه ایجاد کرد. شما چرا از یاد برده اید؟ به این فضا بچسبید و آنرا ایجاد کنید.

فعالیتهای فراوانی وجود دارند که شما می توانید به آنها سازمان دهید و ارتباط در سطح جامعه را برقرار کنید به ترتیبی که جریان اندیشه و اطلاع و دانشها در سطح جامعه پخش بشود و یک جامعه دارای وجدان جمعی بوجود بیاید که این وجدان شعور به خود به مثابه یک ملت صاحب حق و جامعه ای از شهروندان باشد. به نظرم تا مقدار زیادی جنبش زنان، جنبشهای دانشجویی، کارگری، کارمندی، بازاری و دهقانی وجود دارد و بایستی بدان گسترش و جهت داد، نیروهای محرکه اجتماعی مثل دانشجویان و زنان می توانند در گسترش این فضا نقش تعیین کننده بازی کنند، در عین حال شما با فضایی که بوجود می آورید، بدیل ایجاد می کنید. همین نامزدهای انتخابات را نگاه کنید، می بینید که از انقلاب به این طرف چقدر روند سقوط ادامه پیدا کرده است که سطح نامزدها به اینهایی که الان می بینید، رسیده است پس رژیم خالی شده است. در بیرون رژیم است که شما باید بدیل پدید بیاورید از راه اقبال به استعدادهایی که می توانند از ملت شما به عنوان ملتی از شهروندان حقوق مند نمایندگی بکنند و نه از راه اقبال به امثال هاشمی رفسنجانی! پس اینکه می گویید نمی دانیم تحریم فعال چیست، مایه شگفتی من می شود، برای اینکه هر انسانی وقتی به رژیمی می گوید: "نه"، در برابرش یک "بله" دارد، در پی آن بلی باشید، این می شود تحریم فعال؛ همراه کردن "نه" با "بله" می شود تحریم فعال. سه تا کار را نیز توضیح دادم که "نه" و "بله" چگونه می تواند باشد.

هم اکنون در ایران استعدادهای دموکرات که می توانند کشور را در دموکراسی اداره کنند بیشتر از هر جامعه ای است که شما تصور بکنید. شما مصر و تونس را ببینید که جنبش کردند و چه کسانی آنرا اداره می کنند؟ علت عمده شرایط فعلی این دو جامعه این است که آن فضا (فضای اجتماعی بیرون از مهار دولت) به اندازه کافی گسترش پیدا نکرد، بدیل ایجاد نشد، "نه" قوی بود اما "بله" ضعیف بود چون نه بدیل داشت و نه اندیشه راهنما. به اندیشه راهنما بپردازید، فکر می کنید بدون اینکه فکر راهنمایی داشته باشید می توانید به جایی برسید؟ هیچ اهمیتی ندارد که به این فکر راهنما بپردازید؟ به زبان خودتان بپردازید، همین حرف روزانه ای که می زنید، این زبان یا زبان زور=قدرت هست یا زبان آزادی است، کلماتی که به کار می برید یا بار زور دارند که آنها را کنار بگذارید و کلماتی که بار زور ندارند را در رابطه با یکدیگر به کار ببرید آنگاه فضای اجتماعی همبسته و توانا پیدا می کنید که حتی اگر همه نیروهای نظامی دنیا جمع بشوند حریف شما نخواهند شد.

شاد و پیروز باشید

گفتگو با رادیو عصرجدید در 27 اردیبهشت 1392

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1

 


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter