«حجاب و مهار عینی و ذهنی سکس در غرب و جوامع مسلمان» از دید بنی صدر

 AHB 20130408

{youtube}2CkCrqbEiXU{/youtube}

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 

ژاله وفا: موضوع صحبت امشب ما در خصوص حجاب بعنوان یکی از معضلات زنان ایران و نیز بسیاری از کشورهای اسلامی است. به شنوندگان یادآور می شوم که اقای بنی صدر در کتاب "زن و زناشویی" بصورت مفصل به مساله حجاب و نظرشان درباره آیه های مربوط به حجاب پرداخته اند. امروز قصد داریم به حجاب بپردازیم، واقفید که چه در دوره پهلوی که از نگاه قدرت زن مظهر سکس و دون انسان شمرده می شد، در این نظام نیز همان دید وجود دارد که زن را مظهر سکس می داند، منتهی باید پوشیده باشد. از تمامی حقوقی که قرآن به زن داده است در نظام ولایت فقیه نادیده گرفته شده است و تمامی مساله، مساله پوشش زن شده که سر این موضوع که این روسری تا چه حد بالا یا پایین باشد فشارها و تحقیرهای مختلفی به زن روا می شود، فعالان حقوق زنان در زندانها به سر می برند و مساله اصلی این نظام حجاب است که از آن به عنوان حربه ای برای اعمال فشار بر زنان کشور استفاده می کند. به این علت مساله حجاب را با شما در میان می گذاریم که از دید قرآن به این مساله بپردازید و اینکه حجاب چه بود و چه شد؟

بنی صدر: بحث مربوط زن و حقوق زن از جمله مساله تنظیم رابطه جنسی میان زن و مرد، قبل از انقلاب موضوع تحقیق من و همسرم شد و در اجتماعات ایرانیان نیز این را به بحث گذاشته ایم، سپس در ایام جنگ که در جبهه بودم، این بحث پیاده شد و شبها آنرا تصحیح می کردم تا چاپ شود. بعد که برای چاپ حاضر شد، آقای گرمارودی که مشاور فرهنگی من بود و بعد معلوم شد که جاسوس آقای خمینی است، به دستور خمینی یا به حقیقت به من گفت: «در راه چاپخانه آن را از من دزدیده اند.» این کتاب را که شما می بینید بعد از اینکه به مهاجرت آمدم دوباره بازنویسی شد به علاوه تحقیقات جدیدی که در همین کتاب هم آمده است و نسبت به نسخه قبلی(که دزیده شد یا بدستور آقای خمینی سانسور شد) بسیار کاملتر است. علت دزدیده شدن یا ناپدید شدن کتاب بدستور آقای خمینی بلحاظ محتوای آن اثر بوده است، یک دلیلش  مساله حجاب است و دلیل دیگر آن مساله، این است که خانواده یک سازماندهی رییس و مرئوسی است که مرد صاحب اختیار است و زن مطیع است یا اینکه رابطه بین زن و مرد رابطه حق با حق است؟ اگر تحقیق راجع به حجاب مندرج در آن کتاب نادرست بود احتیاجی به سانسور یا دزدیده شدن نداشت. اگر غلط بود اینرا نقد می کردند که آیه قرآن اینطور می گوید، اینطور نمی گوید، سنت پیامبر این بوده است، آن نبوده است و .... کتاب کنونی هم قبل از آنکه به چاپ برسد در سال 62 – 63 در نشریه انقلاب اسلامی منتشر شد، بعد از 30 سال اگر کم و کسری، نادرستی و دروغی در آن می بود، یکی از این آقایان که همه امکانات اعم از دستگاه تبلیغاتی و حوزه های علمیه را دارند، نقدی بر این کتاب می نوشت که "این حرف نادرست است، حجاب به همان ترتیبی که ما (اهل فقه) می گوییم، تکلیف بر زن است و باید همان پوشش را داشته باشد." ولی اینطور نشد. این کتاب به زبان فرانسه نیز ترجمه شده است و سعی شد که در کشورهای اسلامی (مراکش و تونس و ...) پخش شود که سانسور شد ولی بخشهای مختلف آن به کسانی که کارشان در این زمینه بوده است، داده شده و بهره جسته اند و بیان کرده اند که قرآن حجابی که آقایان می گویند مقرر نیست. 

در ایران، تا جایی که اطلاع دارم، اول آقای قابل مقاله ای خطاب به فقها نوشت که "در قرآن و سنت پیامبر چنین چیزی نیست، چرا شجاعت اظهار حقیقت را ندارید؟" بعد هم آقای ترکاشوند تحقیق مفصلی در کتابی 1000 صفحه ای انتشار داد که در آنجا قبل از اسلام و در زمان پیامبر و اینکه مثلا حضرت فاطمه و زنان مسلمان چه پوششی داشتند، را بطور دقیق جمع آوری کرده است، هر چه فکر کنید از روایت و تاریخ پیدا کرده و آورده است و مسلم کرد که چنین چیزی به عنوان حجاب وجود نداشته است. از جمله یافته های ایشان این است که می گوید: "سلمان فارسی بر حضرت فاطمه وارد شد و حضرت فاطمه پوششی داشت که اگر بر سر می انداخت، پاهایش معلوم می شد و اگر پاهایش را می پوشاند، سرش پیدا می شد و او پاهایش را پوشاند." در قرآن هم آیه ای هست که می گوید: "سینه را بپوشانید." خمار هم پوششی است که زنها می پوشیدند و سینه ها را می پوشاندند. شان نزولی که برای این آیه قائل شده اند این است که لباس زنان عرب به گونه ای بود که بخشی از پستان های شان بیرون می ماند و تحریک آمیز می شد و این آیه می گوید که اینرا بپوشانید و در واقع به زن می گوید خود را به عنوان شی جنسی عرضه نکنید. اینرا قرآن می گوید و دیگر چیزی در قرآن نیست. تازه نمی گوید که اگر کسی همین مقدار را رعایت نکرد جرم است. 

تحقیق آقای ترکاشوند معلوم می کند که در قرن هشتم، حجاب وارد فقه شده است یعنی در واقع موقعیت دون زن در جوامع مسلمان متاثر از فلسفه یونانی است چون در فلسفه یونانی و دیدگاه ارسطویی به صراحت عنوان شده است که زن ملحق به حیوان است، دون انسان است، برده و زن در یک حکم اند و باید که کاملا مطیع مرد باشد! این تاثیر را تورات نیز از فلسفه یونانی گرفته است چنانچه در تورات هم زن دون انسان است و هم اینکه اصلا عامل فریب آدم شده است. حجاب در تورات یهودیان و سپس کتاب مسیحیان هم از آن اخذ شده است و فقه ما از اینها گرفته شده است، منبعش قرآن نیست، منبعش تعریفی از زن است که بر طبق آن "دون مرد است"، بقول آقایان ضعیفه است! در اندیشه راهنمای توتالیتاریزم زن همواره صفت تحقیر است چنانچه در نازیسم هم همینطور است و چون در این دید زن مادون است پس باید حراست و حفاظت بشود و حفاظت و حراستش در این است که حجاب داشته باشد و پوششی که آنها مقرر می کردند، البته الان تخفیف یافته است، والا الان در افغانستان، در واقع زن در کیسه است، صورتش نیز نقاب دارد. آقای ترکاشوند می گوید: "بانی حوزه های علمیه ای(حائری یزدی) که آقایان، الان ادامه دهندگان آن حوزه هستند، معتقد به حجاب نبوده است و معتقد بود که پوشاندن از بالای سینه تا بالای ران کفایت می کند و حجاب است." حالا اگر این حجاب است پس این کیسه ها چیست؟ در واقع اسارت است پس نه منشا قرآنی دارد و نه سنت پیامبر و صحابه آن زمان بوده است. حجاب در ایران قبل از اسلام هم وجود داشته است، خاص طبقات بالا بوده است، دلیلش هم این بوده است که طبقات پست حق نداشتند به زنان طبقه بالا نگاه کنند و زنان اشراف وقتی که بیرون می آمدند برای اینکه چشم مردان طبقات پست به آنها نیافتد، حجاب می گذاشتند و این فرم حجاب هم ماخوذ از ایرانیان است، اعراب این شکل از حجاب را نداشتند. زمانی هم که از ایرانیان اخذ کردند، شکل عبا را پیدا کرد که زنان عرب به سر می اندازند و دستشان را بیرون می آورند.

حال از دید جامعه شناسی تاریخی به مساله نگاه کنیم، جامعه شناسی تاریخی یعنی مطالعه امرهای عمده ای که استمرار تاریخی داشته اند و بنابر زمان و مکان دچار تحول شده اند. در جوامع بشری دو نوع مهار سکس وجود دارد. در غرب یک جور است نه اینکه فکر کنید چون اینجا پوشش شل و ول است بخصوص تا هوا گرم می شود خانمها به خود اجازه می دهند لخت بشوند، مهاری وجود ندارد، نوع مهار تفاوت دارد، آن حجاب تحول کرده است و مهار به شکل دیگری در آمده است. در کشورهای مسلمان و چه بسا غیر مسلمان مانند هند و تا حدودی در چین، مهار عمدتا از طریق پوشش انجام می گیرد، کمتر ذهنی است و بیشتر عینی است. در غرب بیشتر ذهنی است و کمتر عینی است. تاریخ ایران را که نگاه کنید قبل از اسلام در دوره ای زن به ارث هم برده می شد و ملحق به اشیا بود، شی را نیز باید حفظ کرد و به ناچار حجاب می گذاشته است، البته همچنان نقش طبقاتی خود را داشت والا در اقشار پایین جامعه اصلا ازدواجی وجود نداشت و زنان به این معنایی که حجاب داشته باشند پوششی هم نداشتند، هنوز هم حجاب در ایلها و روستاها آنطور که در شهرها مرسوم است نیست. پس نقش اجتماعی داشته است که مهار کرده است و علامت مالکیت بوده است، مالک زن شوهر است یا پدر است یا حتی فرزند است وقتی پدر می مرد و زن به ارث برده می شد، مادر به مالکیت فرزند در می آمد. می دانید که در میان ایرانیان "محرم و نامحرم" داریم و اینها برگرفته از دین نیست، اینها در ایران وجود داشته است. محرم یعنی حوزه ای که در آنجا به صورت آزاد می توان گفت و شنود کرد، سر وجود ندارد و نسبت به هم باز هستند. نامحرم یعنی اینکه در ارتباط با او دیواری حایل است که هر سخن را نمی توان با او طرح کرد و هر چیزی را نمی توان به او نشان داد و از جمله این چیزها چیز زن بوده است که بعنوان شی تلقی می شده است و نباید نشان می دادند. 

پوشش در دوره هایی خیلی شدید شد وقتی که با مذهب هم درآمیخت. تا مدتی مذهب کاری به سنت ایرانی نداشت اما زمانی که وجه دینی پیدا کرد، شدت بیشتری هم پیدا کرد، این امر را در زمان صفوی به این طرف در ایران می بینیم، قبل از آن به این شدت نیست. در دوره صفوی هم قبل از شاه عباس با بعد شاه عباس فرق می کند. معروف است که اولا شاه محرم به همه بود، در نتیجه زنان از شاه رو نمی گرفتند، دوم اینکه زنان اشراف را جمع می کرد و آنها را مست می کرد و از آنها حرف در می آورد که شوهران چه می کنند و چه نمی کنند. خود این مساله که زنان اشراف با شاه همنشین می شدند و باده گساری می کردند. در دوره پهلوی نیز همچنین چیزهایی بود ولی جامعه واکنش منفی نشان می داد. اما این واکنش منفی را تاریخ در زمان شاه عباس ثبت نکرده است. در دوره قاجار، حجاب در خود جامعه بیشتر شدت پیدا کرده است زیرا بدلیل جنگهای داخلی و حمله بیگانگان، زن در موقعیت سخت تری قرار گرفته است و سلطه مرد بر زن به اصطلاح عینی تر شده است، در نتیجه حجاب سخت تر شده است و پوشاندن از قدرت حاکم اهمیت پیدا کرد. از دوره صفوی به این طرف، دولت حالت بیگانه و مهاجم پیدا کرده است. می بینیم که در دوران پهلوی قانون رفع حجاب را تصویب کردند و به اجرا گذاشتند، دولت بیگانه تر و متجاوز تر تلقی شد و بخشی از واکنشی که حاکمان کنونی از خود نشان می دهند بخاطر آن زمینه ذهنی است.

ژاله وفا: همسر اول رضاشاه هم در مصاحبه ای که اخیرا چاپ شده بود، مساله اعمال زور برای کشف حجاب را به عنوان فاجعه و ظلمی قلمداد می کند که بر خلاف نظر او بعنوان همسر شاه توسط دولت اعمال شد.

بنی صدر: به هر حال واکنش ایجاد می کرد. پس سیر تحولش را که نگاه کنید توضیح دهنده رابطه با بیگانه و پوشاندن زن از بیگانه است بلحاظ اینکه زن تحت سلطه مرد است. در قرآن حتی وقتی که می گویند دفاع کنیم می گوید "نه، او خود از خویشتن دفاع می کند." ولی در آن سنت زن از خود دفاع نمی کند مرد از زن دفاع می کند چون چنین است بایستی او را از بیگانه پوشاند، از دولت به مثابه قدرت و هر نماینده دیگری از قدرت باید پوشاند. در روستاهای ما سنت بود که ازدواج که می کردند شب اول عروس مال ارباب بود. پس پوشاندن از این ارباب لازم بوده است والا جامعه دائم در معرض تجاوز بوده است. جنبش سربداران از کجا شروع شد؟ از آنجا که دو مغول به خانه کدخدا وارد شدند و مطالبه کردند که شب با همسر او همخوابه بشوند و شورش از اینجا شروع شد. چون در سنت ایرانی در عین حال زن هم ناموس تلقی می شود، که باید مثل وطن از او دفاع کرد هم مادون تلقی می شود پس باید بر او مسلط بود! چیزی به ظاهر متناقض که در واقع نیز تناقض دارد ولی موقعیت زن را در جامعه ایرانی توضیح می دهد که همواره در معرض حمله از بیرون بوده است و بعنوان وطن اجتماعی جوانانی که در جنگها یا بر اثر سیل مهاجرتها از دست می رفتند را باید تدارک می کرد پس وطن تلقی می شده و باید از آن دفاع می شده، هم به عنوان اینکه مظهر سکس و مادون انسان تلقی می شده است، تحت سرپرستی می بوده است. 

خط تحولی که حجاب در ایران کرده، مثل تحولی که غرب کرده، نیست، علتش هم این است که در غرب در بیرون مذهب مساله حقوق انسان طرح شده است، در مسیحیت حقوق انسان نبوده است، می دانیم که در قرن 15 یک ایتالیایی از کرامت و حقوق انسان حرف زد، در بدر شد، آخر سر هم دستگیر شد و مجازات شد. حالا کلیسا از حقوق بشر دفاع می کند ولی در آن زمان چنین نبود، در بیرون از کلیسا جنبش اومانیزم (اصالت انسان) حقوق انسان را قایل شده است. در کشورهای اسلامی خود قرآن این حقوق را برای زن و مرد قایل شده است، اما کسی نرفته ببیند که این حقوق در قرآن هست یا خیر. اخیرا کسی از من پرسیده است: "حق چیست؟  و اینکه در قرآن، آن چیزهایی که شما به عنوان حق می گویید وجود ندارد." خود قرآن می گوید که من بیان حق هستم، خداوند می گوید که قرآن را به حق نازل کرده ام ولی این امر ناشناخته است. در بیرون این(قرآن) هم چون استبداد سیاسی در این امر در خصوص زن همسویی داشته است، طرح نشده است. در دوره پهلوی هم که استبداد سیاسی از سلطه غرب نمایندگی داشته است بعنوان حق طرح نشده است چون اگر به عنوان حق طرح می شد مساله جور دیگری پیدا می کرد، آنوقت می توانستیم بگوییم مساله حقوق انسان و اینکه زن از این حقوق و فضلها برخوردار است را ما زودتر از غربی ها عنوان کرده ایم. به جرات می توان گفت که ما نخستین کسانی هستیم که حقوق زن را طرح کردیم، بعنوان انسان فضلهای زن را طرح کردیم، مساله حجاب را بررسی کرده ایم، برای اینکه طرز فکر دینی جامعه ایرانی تغییر بکند و زن بعنوان انسان(نه مادون انسان) و حقوق مند دیده شود در نتیجه زن، دفاع از خویش را خود تصدی کند و نیاز نباشد که مرد به این عنوان که من باید زن را در برابر قدرتمند یا بیگانه حفظ کنم یا چون بر زن مسلطم، زن به پوششی محکوم است، آن هم به نام دین!، که نه بیان دینی آن را ایجاب می کند، نه متناسب با منزلت زن است.

خلاصه گفتگو با تلویزیون سپیده استقلال و آزادی در 2 آبان 1392

گفتگوی پنجشنبه شبها با "تلویزیون سپیده استقلال و آزادی"، در ساعت 21:00 الی 21:30 بوقت ایران و تکرار آن ساعت 09:00 الی 09:30 جمعه پخش می شوند. فرکانس تلویزیون برای ایران، اروپا، آمریکا و کانادا:

http://www.sepideh-ea.com/contact.html

 

 


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter