صوتی

برداشت متفاوت خامنه ای و رفسنجانی از "سند محرمانه پنجم" از دید بنی صدر

تاریخ انتشار  - 27 شهریور 1394 - رادیو عصر جدید: آقای بنی صدر، به گفته آدام زوبین "حتی الان، همانطوری که خود را برای تعلیق تحریم‌های ثانویه هسته‌ای در ازای پایبندی ایران به عمل به تعهداتش در توافق آماده می‌کنیم، همزمان تحریم‌هایی که در چارچوب این توافق نیستند را تقویت خواهیم کرد. به گفته آقای زوبین تحریم‌هایی که باقی می‌مانند، شامل تحریم‌های مربوط به نقض حقوق بشر، تحریم فرماندهان ارشد سپاه و نیروی قدس، گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان و همچنین برخی عوامل و متحدان تهران در سوریه، عراق، یمن و غزه هستند. وی در بخشی از سخنان خود گفت اگر هر کدام از بانک‌های ایران که بر اساس توافق ۲۳ تیر ماه از فهرست تحریم‌ها خارج شوند، از حزب‌الله لبنان و نیروی قدس سپاه پاسداران ایران حمایت کنند، مجددا تحت تحریم قرار خواهند گرفت." نظر شما در باره این سخنان چیست در ضمن دو سئوال دیکر هم از هموطنان آمده است که به این موضوع ربط پیدامی کنند : سوال 1- آقای بنی صدر. شما میفرمایید توافق بد است چون حاکمیت ملی ما را خدشه دار کرده است. آیا حاکمیت ملی وجود داشت که خدشه دار شد. وقتی توافقی بین زیر سلطه و سلطه گر اتفاق می افتد نتیجه ای جز تسلیم وجود دارد. آگر با خواسته های قدرت تمکین نمی کردند توافقی اتفاق می افتاد؟ سوال 2- صحبت شما در دوجلسه راحع به اینکه ایران به قدرتهای خارجی  نزدیک به هشتاد تعهد داده قبول ولی به این امر عنایت نفرمودید که در مقابلش چه چیزهایی بدست آوردیم.

 

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

 

 

بنی صدر: عرض کنم خدمت شما وقتی که آقای معاون وزیر خزانه داری یادآوری کرده است که بخشی از تحریم به حال تعلیق در میآید و تحریم ها مربوط به حقوق بشر و مبارزه با تروریسم ، بر جا خواهد ماند و ممکن است که تشدید نیز پیدا کند، یک یاد آوری است. ایشان در امریکا اینحرف را میزند، برای جنگ تبلیغاتی که دو طرف انتخابات با هم در گیر آن هستند، اما یک یادآوری است به مردم ایران و به آن کسانی که می خواهند در ایران سرمایه گذاری کنند. بلحاظ اینکه وقتی یک کشوری تحت رژیم تحریم بود و بخشی نیز به حال تعلیق ، به مانند شمشیر دمکلس بالای سر آن است و بخش دیگری هم وجود دارد که میتواند توسعه پیدا کند . برای کسی که بخواهد سرمایه گذاری کند، حواسش پیش این است که اگر ناگهان اوضاع بهم ریخت و تحریم ها برقرار شد، چگونه خواهد شد؟! بنا براین سرمایه گذاری ها کوتاه مدت خواهد بود. یعنی همان چیزی که میشود بورس بازی و رانت خواری. به عبارت دیگر سرمایه به کار میافتد در زمینه های که در کوتاه ترین مدت ، بیشترین سود را به بار بیاورد. (یعنی غارت) مسئله دیگر اینکه : وقتی یک کشوری به جای اینکه یک اقتصاد نیرومند ایجاد کند، تمام آنچه را که درآمد بود (درآمد نفت به قولی 700 میلیارد) صرف تخریب مقاومت آن اقتصاد شد به رغم هشدار های فراوان و متفاوت ، کشور بیابان شد و مردمی برای غذای روزانه خود، محتاج فروش نفت شدند و از خارج وارد کنند، خوب این کشور پذیرفته است که سلاح تحریم او را از پا درآورده است! خود ضعف خود را ابراز کرده است، خود وسیله دشمن خود شده است (همان دشمنی که آقای خامنه ای میگوید) خوب چرا این کار را کرده است؟ چرا با این همه هشدار، باز این کار را کرده است. اقتصاد مصرف محور به شکلی که شما پول های نفت را خرج کنید و دروازهای خود را بر روی واردات باز کنید، این اقتصاد را از پا در خواهد آورد وووو چرا گوش نکردید؟! برای اینکه این رژیم دارای طبیعتی است که برای حفظ خودش ، نیاز دارد به اینکه از بیرون فشار وجود داشته باشد. بحران سازی های که انجام میدهد برای این است که همیشه تحت فشار بماند. حال بسیاری میگویند که اینها خود عامل قدرت خارجی بودند و ضمینه سازی کردند برای تسلیم شدن! اقتصاد را از پا در آوردهاند و جوری شده است که در کنگره و بحث های سنا، محور کلام و تکیه  صحبت ها این بود که ما به ضرب تحریم این رژیم را به پای توافق کشانده ایم و اگر بجای توافق این تحریم ها را بیشتر می کردیم، این رژیم از پا درمیآمد. ایراد میگیرند به آقای اوباما که شما چرا این اسلحه تحریم را کنار گذاشته اید؟ حال یک رژیمی داریم که خود زمینه ساخته است، قبول هم کرده است که این تحریم ها کار ساز بوده است( صراحتا آقای روحانی و دیگران گفتند که ایران بیابان شده است و... و اگر تحریم ها را رفع نکنیم، ایران بر باد رفته است) حال سئوال این است که من گفته ام که توافق بد است و حاکمیت ملی ما را خدشه دار کرده است، آیا حاکمیت ملی وجود داشت؟! وقتی توافق بین سلطه گر و زیر سلطه اتفاق میافتد، آیا نتیجه ای بجزء تسلیم وجود خواهد داشت؟!

 

خوب با این سوال تصدیق کردید که من حق دارم، که این توافق استقلال ایران را نقض کرده است. وقتی استقلال نقض شد، آزادی شما مردم هم نقض شده است. حال میپرسند که این دو وجود نداشت و بین سلطه گر و زیر سلطه ، توافق معنای تسلیم دارد؟ بله همینطور است. من 50 سال است که دینامیک های بین سلطه گر و زیر ساطه را موضوع کار خود و توضیح آن به مردم ایران قرار دادم. پس حال تصدیق دارید که حرف من درست بوده است. حال سوال از شماست که چرا در این موقعیت قرار دارید؟اینکه بین سلطه گر و زیر سلطه توافق معنای جزء تسلیم ندارد، امری است مسلم، شما چرا در موقعیت زیر سلطه هستید؟! جواب شما مردم ایران به این سوال چیست؟! برای اولین بار درتاریخ 200 ساله ایران، از ترکمن چای بدین سو، ایران در وضعیتی قرار گرفت که دو ابر قدرت که در مرزها وجود داشتند دیگر وجود نداشتند. چرا این فزصت را مغتنم نشمردید برای زندگی در استقلال و آزادی؟! چرا تسلیم شدید؟ الان هم چه چیزی میتواند مانع شما بشود اگر بخواهید مستقل و آزاد زندگی کنید؟ خیال میکنید که این چند پاسدار که دیروز آقای خامنه ای به آن ها چراغ سبز برای مهندسی انتخابات را به انان داد، این یعنی شما تسلیم انان شده اید. مشکل اصلی اینجاست، عزیزانم. بله برای خروج از روابط سلطه گر و زیر سلطه راه وجود دارد و آن این است که شما خود را از رابطه زیر سلطه خارج کنید. امکان آن را هم  دارید. این از درون است که قشرهای مسلط بر شما، بطرف قدرت های خارجی میروند و از او میخواهند که بیایید بر ما مسلط شوید! خیلی راحت شما میتوانستید که جلوی بحران اتمی را بگیرید. ممکن بود که از فرصت تاریخی که متذکر شدم استفده کنید و اقتصاد را از مصرف محوری به تولید محوری سوق بدهید. خوب من این کار را شروع کردم،خوب اینها کودتا کردند و آقای خمینی هم فرمودند اگر 35 میلیون بگویند بلی من میگویم نه! چرا عمل نکردید؟! اگر آن روز بیرون می آمدید، آیا امروز این سئوالات را از من نمیکردید؟! حال که شما میدانید که ما در موقعیت زیر سلطه قرار داریم، حاکمیت ملی نداریم، استقلال و آزادی نداریم، حقوق شهروندی نداریم، حقوق انسان و حقوق ملی نداریم. چه مانعی است که برای اینکه این حقوق را داشته باشد، بر پا برخیزید؟! منتظر مانده اید که چه پیش بیاید؟! یک زمانی بود که آدم فکر میکرد که شما نمیدانید که این توافق تسلیم نامه است، خوب حال سئوال شما به روشنی میگوید که میدانید، چرا تسلیم را می پذیرید؟ این سوال که من از شما میکنم دارای جواب نیست، چراکه وقتی ملتی تسلیم را میپذیرد، براحتی اینچنین استدلال ها بیرون خواهد آمد. خوب این استدلال نیست که شما کردید. خوب جواب آن را هم گرفتید که باید از موقعیت  زیر سلطه خارج شوید. تسلیم را نپذیرید. آخر شما مگر جوان نیستید در ایران؟! چطور این موقعیت را میپذیرید؟ بله که راه حل است و آن نیز این است که این موقعیت را نپذیرید.

 

 حال سوال دوم شما باز هم گویایی دارد: اگر با خواسته های قدرت تمکین نمیکردند، توافقی اتفاق می اقتاد؟ بله اینطور است ولی مسئله اینجاست و مسئله تمکین نیست، مسئله اینجاست که آیا لازم بود تمکین بکنند؟! آیا لازم بود کار را به جایی برسانند که راهی به جزء تمکین به سلطه گر نداشته باشند؟! نه لازم نبود. خوب حال شما مردم ایران، احتمالا همه نمیدانید که این قرارداد وین که میدانید، تسلیم نامه است، این تازه بخشی است که نامحرمانه است ولی بخشی نیز دارد که توافق محرمانه است! از این بخش محرمانه 2 قسمت آن بر ملاء شد.دوقسمت آن رو شد که هر دو به تاسیسات اتمی و غنی کردن اورانیوم مربوط می شود.اولی، توافق محرمانه،سند سوم،یعنی قرارداد وین سند اول،قطعنامه شورای امنیت سند دوم،و سند سوم مربوط میشود به گذشته که آژانس بین المللی انرژی اتمی باید معلوم کند که رژیم ایران در کار ساختن بمب اتمی بوده است یا نه. این هم مثل اینکه باید تا دوماه دیگیر یعنی تا دسامبر به تاریخ غربی و ماه آذر به تاریخ خودمان باید گزارش را تهیه و تسلیم کند. حالا معلوم میشود به اینکه یک سند چهارم هم وجود دارد که آن هم به آینده غنی سازی اورانیوم مربوط می شود.آقای صالحی در این کمیسیون برجام گفته است که آنها یعنی 5+1 اصرار داشتند این جزء قرار داد وین بیاید و ما گفتیم اینها جزئیات غنی سازی است و نمی خواهیم در آنجا بیاید و قرار شد در این سند محرمانه بیاید. خوب، پس اگر آنها(5+1) می خواستند این در سند قرار دادبیاید بنا بر این از دید آنها اهمیت داشته است و واقعا هم بنا بر توضیح خود آقای صالحی اهمیت دارد. خوب، موضو ع این سند چیست؟ می گوید که از سیزده سال بعد،تا ده سال که تکلیف اینها معلوم است، سه سال هم طول می شکد تا غنی سازی راه بیفتد، از آن به بعد اینها باید غنی سازی را با آژانس برنامه ریزی کنند، بعد برای تصویب به 5+1 تحویل بدهند. یعنی آینده که معلوم نیست تا کی. بنا بر این سند محرمانه چهارم تحت کنترل 5+1 است. اما یک سند محرمانه پنجم هم وجود دارد. آنرا هم آقای خامنه ای ازش صحبت کرده است در خارج هم از آن صحبت شده است. نگفته این جزئی از سند است ولی پی در پی که می گوید دشمن می خواهد نفوذ کند و حالا این دفعه هم گفته که آنها یک جمهوری اسلامی آن جور که آنها می خواهند باشد یعنی منهای ولایت فقیه و به سپاه گفته از این نفوذ جلوگیری یعنی آن انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان را مهندسی کنید. خوب این سند چه می گوید؟ از دید آقای خامنه ای سند یعنی اینکه امریکا رژیم را این گونه که هست پذیرفته است و عملی برای سرنگونیش نکند. آقای هاشمی رفسنجانی و دیگرانی که با آنها هستند می گویند نه، به شرط تحول قبول کرده اند . وقتی صحبت آقای جان کری و حرفهای رئیس انتلیجنس سرویس انگلیس را گوش می دهیم، می فهمیم که حرف آقای رفسنجانی درست است. برای اینکه اینها هر دو، تغییر رفتار رژیم را می خواهند. خوب،پس این جور که شما مردم خیال می فرمودید نیست،توافقی که شما می گوئید، یک ضمائم محرمانه ای هم دارد که شما را از استقلال به طور کامل محروم می کند و بنا بر آن از آزادی. حالا شما می خواهید همچنان اینها را تحمل کنید و بگوئید خوب حالا اگرنه از این بد تر میشد. همین ها را هم قبول، ولی بین بد و بدتر گیر کرده ایم. نه، گیر نکرده اید . اولا بد را بدتر میسازد . شما این را توجه نمیکنید خیال می کنید یک بدی وجود دارد و یک بدتری،نه همچین چیزی نیست.آن بدترین یک بد می سازد و یک بدتر و حالا ،شما را  بین این دوتا گرفتار می کند و میگوید اگر بد را قبول نکنید به آن بدتر گرفتار میشوید ها، اما  به محض اینکه  بد را قبول کردید گرفتار آن بدترین هم میشوید برای اینکه آن، که بدترین است شما را مجبور کرده است وگرنه آدمی خود به خود بیمار که نیست خودش را گرفتار زندان بد و بدتر بکند.چرا دنبال خوب و خوبتر نیستید؟ خب،کی این بد و بدتر را ایجاد کرده است؟ آنکه بحران را ساخته است. یک بحران اتمی ساخته و شما را گرفتار تحریم و عوارض آن کرده،سرکوب هم کرده،کشور را هم بیابان کرده و اقتصاد شما را هم ویران کرده و حالا می گوید اگر این توافق را قبوا نکنید ،تحریم ها ادامه پیدا می کنند،تشدید هم می شوند و نتیجه این است که به قول آقای عیسی کلانتری،تا چند سال دیگر 50 میلیون نفر از جمعیت ایران باید کوچ کند و برود بیرون،به کجا؟ الان شما می بینید که می گویند در اروپا 500 هزار نفر آمده اند تا پناهنده بشوند.قاره اروپا، فریاد همه اشان در آمده و دارند مرز ها را می بندند.شما 50 میلیون کجا می خواهید بروید؟ یک کمی فکر کنید. آن بدترین که شما را مبتلای بد و بدتر کرده که سرجایش است . حالا یک آدم هایی که یک روزی مخالف رژیم بودند،بعد شدند اصلاح طلب و پیوستند به آن اصلاح طلبهای داخل رژیم ،حالا اینها یک قیاس صوری درست کرده و کشف کرده اند که آقا،باید نگوئیم که بالای چشم آقای خامنه ای ابرو است،چون ممکن است فشار به او وارد بشود و برود به طرف کودتای نظامی.برای اینکه دعوای مصدق و شاه سبب شد تا شاه برود به طرف کودتای نظامی. یک قیاس صوری است. دوتا واقعیت کاملا نا یکسان را با هم مقایسه و بعد هم یک حکم صادر می کند که باید برویم تحت امر آقای خامنه ای وگرنه میشود بدتر که کودتای نظامی است. عجب داستانی است! این ماجرای بد و بدتر از سر شما دست بر نمیدارد.عده ای هم هستند که برای شما مرتب اینها را می سازند. شاه اولا طبق قانون اساسی اختیارات نداشت و زور می گفت و دیگر اینکه مصدق با او اختلاف نکرد او با مصدق اختلاف کرد .در نهم اسفند به اتفاق سفیر امریکا ترتیب قتل مصدق را داد. اسناد اینها همه موجود است. او بود به سفیر امریکا مراجعه کرد که باید بر ضد مصدق کوتا کرد. دوما آقای خامنه ای طبق قانون اساسی مطلقه است یعنی  اختیارات مطلق دارد و اختیاراتی که شاه نداشت ایشان دارد.سوم،کودتا میخواهد چکار کند،مرتب توی دهن این آقای روحانی میزند و این هم، دم نمی زند.شش مورد مشخص، در مهمترین مسائل  توی دهن این آقا زده است. یکی همین قرار داد وین،آقای روحانی به دروغ گفت که ما چیزی را امضا نکردیم که لایحه ببریم مجلس،این آقا گفت باید برود مجلس.دیگری شورای نگهبان که گفت باید استصوابی باشد و یکی دیگر هم همین سپاه که در روز چهار شنبه گفت در همه قلمروهای سیاسی،اقتصادی، اجتماعی بسط ید دارد.یک مطلقه خودش هست یک مطلقه ای هم این سپاه را مامور کرده است . دیگر آن بدتر چه بود که شما جعل می کنید ،یک مصدقی را خراب و خرج می کنید برای اینکه از آن بترسانید . حالا می بینید آن هایی که این  خط را آمده اند همین است. گفتم که از بدمی آید به بدترین. از مخالف رژیم شدند اصلاح طلب ،یک دور گفتند،آقا، این احمدی نژاد خطر دارد،برویم رای بدهیم به هاشمی رفسنجانی . این هاشمی رفسنجانی ام الفساد است، همه این رژیم،آنچه ایجاد شده حاصل  کار این آقا است. نقش اول را داشته است و حالا شده عابد و مسلمانا!.بعد گفتند میر حسین موسوی ،آن هم که شد کودتای انتخاباتی،بعد شدند طرفدار روحانی ،حالا از آن هم عبور کرده و می گویند نه،نه  نکند بگوئید بالای چشم آقای خامنه ای ابرو است که آن وقت کودتای نظامی می شود،او میل می کند به نظامی ها و آن وقت میشود کودتای نظامی. مثل اینکه این آقا میل نفرموده بودند. چیزی به جز سپاه پاسداران مگر داشت؟ پس آمدند از خوب وارد شدند به بد،از بد به بدتر ،از آن هم  همین جور آمدند تا رسیده به بدترین و حالا شده توجیه گربدترین،توجیه گر تسلیم شدن به بدترین . شما مردم ایران هم همین وضعیت را دارید. به جای اینکه نه بگوئید و تن ندهید به تسلیم، می نشینید و این سئوالهای عجیب غریب را برای توجیه موقعیت و وضعیت تسلیم شدن می سازید. شما آن روزی که به من رای دادید یک ملت سرفراز بودید،انقلاب کرده بودید،از تسلیم سر باز زده بودید.من منتخب شما بودم برای اینکه تسلیم نشوم و تسلیم نشدم و نمیشوم و نخواهم شد.حالا از منتخب خودتان میخواهید که بیاید و بگوید به به و چهچه؟ خوب شما مردم چطور این ذلت را می پذیرید؟ این سئوالها گویای ذلت است. چرا می پذیرید؟ آن جوان آلمانی رفته ایران و برگشته و می گوید این جوانهای ایرانی بیشتر از آنکه به فکر آزادی باشند به فکر پولند!خوب تو، جوان، آزادی را که از دست میدهی استقلالت را هم از دست می دهی و حالا پول را چگونه به دست می آوری؟ انسانی که استقلال و آزادی ندارد، اقتصاد هم ندارد. ما بیان کریدم که بیش از صد تعهد در توافق محرمانه قبول شده است. آنوقت از دست آوردهای آن سخن می گویند. باید دید که دست آوردهای آن چه بوده است؟ دست آورد آن اینست که آمریکائی بپذیرد که تو سر ایران بزند و ایران عملی بر ضد این رژیم نکند. یا اینکه برداشتن این تحریم ها را دست آورد می دانید؟ این تحریم ها را با راه دیگری هم می شود برداشت! این رژیم که عملا پذیرفته که غنی سازی را کنار بگذارد، چرا باید این تاسیسات را نگه دارد؟ این همه تعهدات را هم قبول کند و تهدید و خطر هم همیشه پشت گوش داشته باشد؟ چرا نمی شد بگوید که یک راهی را رفتیم و اشتباه بود و باز می گردیم و کنار می گذاریم. آنوقت دیگر تحریم ها نیز بی محل می شد. می شد که یکسره از تعلیق هم بیرون بیاورند و به کل لغو بشوند. می توانستند با شما مردم ایران این مشکل را حل بکند. اما این رژیم به فشار از بیرون احتیاج دارد. حال از همین مردم که از اقتصاد می دانند و در همین بازار هم بپرسید آیا کسی حاظر هست سرمایه اش را اینچنین به خطر بیاندازد؟ اگر تمام سرمایه گذاری شد کوتاه مدت به جز رانت خواری اثری خواهد داشت؟ رانت خواری معنیش این نیست که کشور شما از اینی که هست هم فقیر تر می شود؟ از این بیابان تر و بی کاری بیشتر می شود. دستآورد این توافقنامه مانند همان ترکمنچای هست. در آن قرارداد هم امپراطوری روس می پذیرفت که حامی سلطنت در خانواده قاجار باشد و از نسل عباس میرزا تا وقتی رژیم تزاری بود، کودتا بر ضد قاجار ممکن نبود. بعد از اینکه رژیم تزار از پا در آمد، انگلیسها کودتای رضاخان را ترتیب دادند. آمریکا اما دیگر آن توانائی را ندارد که رژیم را حمایت کند و گفتگوهای مجلس آمریکا را هم همه شنیدند که اکثریت آن می گوید که این رژیم باید برود. می گویند به اوباما که چرا قبول کرده است که این رژیم نرود؟ آنها می خواستند که او حتی جنگ هم بکند. آمریکا در وضعیتی نیست که رژیم را حمایت کند.

 

 هر گاه که مردم ما بخواهند در یک نظام حقوقمدار زندگی کنند، همه دنیا برای شما و طرف شما خواهد بود و هیچ دولت خارجی نیز نیاز به دخالت ندارد. اما شما می ترسید که ایران مانند سوریه و عراق و افغانستان شود. اما اگر شما مردم عمل نکنید و این رژیم ادامه پیدا بکند، سرنوشت ویران شدن ایران قطعی خواهد بود. اگر برای آن توجیه بسازد و سوالها را از خود نپرسد البته با پول و قدرت به نیروهای مسلح می شود آنها را بسیج کرد. در سوریه این فاجعه رخ داد. جنبش در آنجا همگانی شد و مردم گفتند که آن استبداد را نمی خواهند. بعد آقایان خواستند تجربه لیبی را آنجا تکرار کنند و نیروهای مسلح را وارد سوریه کردند و آن شد که دیدیم! شما از ادامه این رژیم نگران باشید. شما اگر دنبال دولت حقوقمدار باشید چه کسی جرات می کند اسلحه به دست بگیرد؟ روزهای اول انقلاب را یادتان رفت؟ من رئیس جمهور شما شدم. چه قدر طول کشید تا اسلحه از دست نیروهای مختلف برداشته شود؟ خیلی زود زیرا ملت حقوقمند بود. زمینه اجتماعی برای آنگونه عملیات وجود نداشت. در حالیکه آنزمان سازمانهای مسلح و ایدئولوژی ها آنها وجود داشت. اما همه آنها به سرعت از پا در آمدند. زیرا ملت حقوقمند مجال آنرا به کسی نمی دهد که بر او اسلحه بکشد. تمام این سوالها که مطرح شد و می شود به من می گوید که شما مردم آگاهی هستید. می دانید که کسانی که چیز دیگری به شما می گویند دروغ می گویند. می دانید که این توافقنامه یک تسلیم نامه است. توجیه برای این نتراشید! اگر موضع انتقاد را در پیش بگیرید هم احتمال دارد که در درون رژیم شما را جدی بگیرد و هم در بیرون و در دنیا بر روی شما حساب باز کنند. اگر نه باز هم بین بد و بدتر در انتخابات اینها هم یکی را انتخاب می کنی و آن جمهوریخواه از خود می پرسد که چرا بیشتر از این هم شما را نمی زند و سرکوب نمی کند. هر چه بیشتر می زند می بیند که سر را خمتر می کنیم! سر را خم نکنیم و بالا بگیریم! ملت فخردار باش. اکنون که روشن است که انتخابات قلابی خواهد بود و مهندسی خواهد شد، پای صندوق رای نرو! انتخابات یعنی اینکه نامزدها خودشان را به شما معرفی می کنند و آن که اکثریت به آن رای می دهند، نماینده مردم می شود. استصواب کار شورای نگهبان نیست بلکه خود انتخابات و کار مردم است. شورای نگهبان کار شما را انجام می دهد. خود رای دادن هم که وسیله نشان دادن این حق است، آقای خامنه ای از شما گرفته و به جای شما رای می دهد. پس برای چه پای صندوق می روید؟ شما که هیچ چیز از آن ندارید پس نرو پای صندوق! مانند همین اتوموبیلها که تحریم شدند امیدوارم سر این تحریم هم باشید تا به جائی برسد. نمی شود که مانند اتوموبیلها هر گندی که خواستند تولید کنند و بگویند که شما باید بخرید! عمل کن تا ببینی تحریم چه قدر تاثیر دارد.

 

شاد و پیروز باشید.

 

 

 مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر  جمعه 27 شهریور 1394

 


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter