نوشتار

بنی صدر: دو امر مهمی که با هیاهوی جنگ می خواهند بپوشانند!

 

عصر جدید: با سلام به شما آقای بنی صدر. به رادیو عصر جدید خوش آمدید.

بنی صدر: سلام بر شما و شنوندگان شما. نخست به هموطنان معلول خود تبریک بگویم که همت، اراده و پشتکار آنها سبب شد در المپیک بدرخشند و مدالهای فراوان بدست بیاورند. بهترین تبریکها را به آنها عرض می کنم.

 

عصر جدید: آقای هیگ وزیر خارجه انگلیس در نشست غیررسمی امروز وزیران خارجه اتحادیه اروپا در قبرس گفته است: "لازم است فشار بر ایران افزایش یابد، تحریم ها تشدید شوند و اقدامات جدید به تحریمهای اتحادیه اروپا افزوده شوند." با توجه به این اظهارات وضعیت اقتصاد ایران و تحریمها را چگونه ارزیابی می کنید؟

بنی صدر: چند ماهی، خصوصا در دو ماه اخیر صحبت حمله به ایران بود. اسرائیل مرتب بر طبل جنگ می کوبید، تبلیغات گسترده می کرد و گفته می شد که اینها بلحاظ اینستکه از فرصت انتخابات ریاست جمهوری امریکا استفاده کنند، به اوباما فشار بیاورند و آقای نتانیاهو از او قول بستاند که بعد از انتخابات ریاست جمهوری، اگر انتخاب شد، در صورتی که ایران فعالیتهای اتمی خود را تعطیل نکرد به ایران حمله نظامی بکند. این روزها مطبوعات صحبت از "نه"ی آقای اوباما به اقای نتانیاهو می کنند که چنین قولی نمی دهم و نشریه ای هم نوشته بود که اوباما از طرق محرمانه به ایران پیام داده است که اگر اسرائیل به ایران حمله کند، آمریکا از اسرائیل حمایت نخواهد کرد بشرطی که ایران به منافع و تاسیسات آمریکا در منطقه حمله نکند.

نیک که بنگریم، هیاهو راجع به جنگ دو امر را می پوشانند که درباره هر دو امر، مرتب به مردم عزیز ایران هشدار داده ام که یکی از آنها تحریمهای اقتصادی است. وقتی توجه مردم به جنگ جلب شد و رژیم هم آنرا برای پوشاندن ضعفهای خویش دستاویز کرد، همه از اثر تحریمها غافل می شوند و وقتی بخود می آیند که کار از کار گذشته و دیگر کاری نمی شود کرد. تهدید به جنگ سبب می شود نیروهای محرکه، خصوصا سرمایه و متخصصان، کارشناسان و جوانان درس خوانده از ایران بروند و فعالیتهای اقتصادی در وارد کردن، نقد فروختن، نفع کلان کردن و انتقال نفع کلان به خارج از کشور خلاصه شود. اثر اول و مهم توام کردن تهدید به جنگ و مرتب از این تهدید سخن گفتن و ایجاد ترس در مردم ایران نسبت به جنگ بر تحریمهای اقتصادی است و آنر تشدید می کند. بدین جهت است که بر طبل جنگ می کوبند و خطرناک تر از خود جنگ همین تحریمها هستند به ترتیبی که برای شما عرض خواهم کرد.

امر دومی که بواسطه این هیاهو پوشانده می شود؛ ملاحظه کنید که هر بار یک نماینده مجلس، سناتوری یا روزنامه نگاری در آمریکا یا اسرائیل دم از رفتن روی خط تجزیه ایران برای به ستوه آوردن رژیم ایران می زنند، آدمهایی هم اظهار آمادگی می کنند و می گویند که ما آماده ایم که وطن خویش را تجزیه کنیم! از حکومت آقای بوش بدین سو، موضع گیریهای را که در امریکا انجام شده و مقارن همان موضع گیری ها توسط اینگونه آدمهای تجزیه طلب انجام گرفته است را با هم که مقایسه کنید، خواهید دید که مرتب هر بار که چه در امریکا یا اسرائیل  اقدامی یا سخنی در این باره گفته شده، در ایران آدمهایی که به وطن خویش خائن هستند، دم از آمادگی برای تجزیه زده اند، بعضی از آنها حتی تا بدانجا پیش رفته اند که خواستار پوشش هوایی قدرتهای خارجی برای خود شده اند! و این همان خطر دومی است که این رژیم برای ایران ایجاد کرده است. شما مردم ایران! بدانید تا این رژیم هست اینگونه خطرها نیز هست و تشدید نیز خواهد شد، چون متاسفانه در هر کشوری در دنیا که در نظر بگیرید، عده ای هستند که حاضر می شوند به وطن خویش خیانت کنند و به استخدام قدرت خارجی دربیایند و وقتی یک رژیمی جامعه خود را از هرگونه مداخله در سرنوشت خویش باز داشت و آن مردم هم کوششی برای به عمل درآوردن حق خویش نکردند، خلاء حاصل را "زور" پر خواهد کرد، آن زورباوران به سراغ قدرتهای خارجی می روند تا از آنها امکانات بگیرند و این امکانات را بر ضد وطن خویش به کار ببرند، توجیه ظاهریشان اینستکه ما بر ضد رژیم حاکم این کار را می کنیم! اما تجربه ما در وطن خویش بعلاوه آنچه که در حال حاضر در دیگر کشورها می بینیم، حاکی از اینستکه اینگونه گروهها هیچگاه بخاطر وطن، مردم، استقلال و آزادی به پابوس قدرت خارجی نرفته اند بلکه خود عامل سلطه آنها بر زندگی مردم ایران شده اند.

به اثرات تحریم ها بپردازیم؛ غیر از اثر عمومی که بالاتر برای شما عرض کردم، اثر اول آن این است که عده ای  را در ایران و خارج از ایران فربه و چاق می کند و اکثریت بزرگی از مردم ایران را لاغر و فقیر می گرداند، مثلا دلار را در نظر بگیریم که یک قیمت رسمی و یک قیمت هم در بازار آزاد دارد و در بازار آزاد حدود 650 تومان گرانتر است، این تفاوت 650 تومانی را کسانی که قدرت را در دست دارند، به جیب می زنند، برای مثال بسیاری هستند که بابت واردات کالاهای اساسی یا مواد واسط یامواد اولیه و یا تجهیزات صنعتی از دولت دلار می گیرند و بجای واردات آنرا در بازار آزاد می فروشند و مابه التفاوت را به جیب می زنند، غیر از مافیاهای نظامی - مالی که خورد و برد آنها از اندازه بیرون است. در خارج از ایران برای مثال هند می گوید ما در ازای وارد کردن نفت به ایران چای می فروشیم! وقتی که این چای وارد کشور شد، چایکاران داخلی را بیکار می کند. چین نیز با آن ترتیب که می دانیم نفت را از ایران می خرد و بقول اقتصاددانی که اخیرا گفته است که نظر عمومی مردم ایران بر بنجل بودن اجناس چینی است و حتی مامورین رژیم هم به چینی ها گفته اند که مقداری بر کیفیت کالاهای خود بیافزایید اما چین دلیلی ندارد این کار را بکند وقتی که شما مجبور به خرید از او هستید، جنس بنجل خود را به قیمت جنس کیفیت دار می فروشد که مقدار کمترش به جیب واردکننده و مقدار بیشترش به جیب صادر کننده چینی می رود. بدین ترتیب معلوم شد که چه کسانی فربه و چه کسانی لاغر می شوند؛ جامعه ای که مجبور است این اجناس را گران بخرد و مصرف کند، لاغر خواهد شد. البته مافیاهای نظامی – مالی(سپاه پاسداران) که یکی از مهمترین منابع درآمدش قاچاق(قاچاق مواد مخدر، قاچاق کالا، وارد گردن بدون پرداختن گمرک و ...،) است که آنها نیز فربه می شوند. با اینکه تحریم اثرات دیگری نیز دارد، اگر هیچ اثر دیگری بجز اثر فوق وجود نداشت برای هر اقتصادی فلج کننده بود.

اثر دوم تحریم، جهت یابی نیروهای محرکه است که با یکی دو مثال شرح می دهم؛ برای مثال یک مقام ثبت احوال رژیم گفته است که در سال 1390 2,200,000 نفر از ایران مهاجرت کرده اند که از این تعداد 1,400,000 نفر به امریکا رفته اند، جمعت زیادی نیز به کشورهای خلیج فارس رفته اند. بعد "سرمایه"؛ وقتی تهدید به جنگ هست، "سرمایه" به دو طریق عمل می کند، یکی اینکه به کارهای زمانبر روی نمی آورد و به کارهایی که فوری سود بدهد، روی می آورد، یعنی وارد کردن و درجا فروختن و سود حاصل را به خارج انتقال دادن و حتی بردن خود سرمایه به خارج از کشور. بسیاری نیز سرمایه خود را به طلا یا ارز تبدیل می کنند و می خوابانند تا اگر جنگی شد امکانی داشته باشند، همچنین می گویند ارزش پول دائما سقوط دارد و بهتر است آنچه که داریم را حفظ کنیم، بدین ترتیب سرمایه از تولید خارج می شود. توجه بفرمائید که وقتی سرمایه ها از کشور خارج شدند و تحریمها نیز مانع از خریداری تجهیزات فنی لازم شدند، در نفت و گاز هم سرمایه گذاری به عمل نمی آید.

اثر سوم تحریم استهلاک است؛ شما وقتی نتوانید تجهیزات صنعتی را تجدید کنید، این تجهیزات کهنه شده و از استفاده خارج می شوند، نتیجه اینستکه اولا تجهیزات صنعتی بخش تولیدی اقتصاد ایران مستهلک می شوند، هزینه تولید بالا می رود و کالا گران تمام خواهد شد و قادر به رقابت در بازار نخواهد بود. وقتی تجهیزات صنعتی مستهلک شد و امکان تجدیدش را نداشتید، تحریم هم ادامه یافت در سال های آینده با وضعیت بسیار سختی روبرو خواهید شد، چون تجدید امکاناتی که در دروه تحریم از دست می دهید به همان میزان کافی نیست، بلکه با توجه به وضعیت جدید تکنولوژی و دانش تولید، این تجهیزات را باید تجدید کنید، یعنی به چندین برابر "سرمایه و صلاحیت های علمی و فنی" نیاز خواهد داشت، بعلاوه امکان اینکه بازاری که تصرف شده است را دوباره به تصرف دربیاوری، کم است، میزان باروری خیلی بالا باشد و هزینه تولید خیلی کم، تا شما بتوانید بازار را از دست آنهایی که از این فرصت استفاده کرده اند، به دربیاورید، می بینید که اثرات تحریم چقدر مهلک هستند. به من اطلاع دادند که 20 اقتصاددان به آقای خامنه ای نامه نوشته اند که اقتصاد کشور از دست رفته است، فکری بکنید! آنها جواب شنیدند که دم فرو بندید، آنها هم دم فرو بستند اما دم فرو نبندید! وضعیتی که من الان عرض می کنم، باتوجه به اینکه شما در محل هستید، بهتر از من می بینید، به هر زبانی که می توانید با مردم در میان بگذاریدتا بدانند چه در انتظارشان است.

اثر چهارم کاهش تولید است. اکنون صنعت ایران(مونتاژ و غیرمونتاژ) با حدود چهل درصد ظرفیت کار می کند، اما وقتی در تحریم هستید و امکانات ندارید، ظرفیت تولیدی باز هم پایین تر می آید که یک اثرش افزایش بیکاری است، اثر دیگر آن نیز اینستکه تولیدات را باید گران بفروشد تا کل هزینه دستگاه تولیدی را باید بپردازد و این دو اثر سبب می شود که توان رقابت با واردات موجود نباشد، یعنی صنعت بطور کل از پا دربیاید. ممکن است بپرسید که چرا رژیم مرزها را به روی واردات نمی بندد؟ بخاطر اینکه رژیم از تورم وحشت دارد، گزارشهایی که از ایران می رسد و حتی به طور رسمی از سوی رئیس اداره آمار عنوان شده اند، می گویند که آمار تورم را محرمانه به دولت می دهیم، بدین خاطر که میزان تورم بالا است و در جامعه اثر بدی می گذارد و میل اینکه زود بخریم زیرا فردا ممکن است باز گرانتر بشود، سبب می شود که تورم باز هم شدیدتر شود، پس اثر پنجم تشدید تورم است که اثر مهمی بر جهت یابی فعالیت ها دارد. اقتصاد دانان از خیلی پیش می دانستند و می گفتند که تورم تا حدود چهار درصد برای سرمایه گذاری مساعد است برای اینکه سرمایه گذار فکر می کند که نفع بیشتری عایدش می شود، اما تورم از حدی بالاتر، برای سرمایه گذاری کشنده است زیرا آن سرمایه گذار می داند که چون میزان تورم خیلی بالاست، کار تولیدی زیان خواهد دید برای اینکه او باید زمان و سرمایه بگذارد و تمام عوامل تولید را جمع کند، متناسب با میزان تورم مزد بدهد، مواد اولیه بخرد، کالایی خیلی گران تمام کند و در همان زمانی که او این کار را می کند، قیمتها باز بالا می روند، کسی که وارد می کند می تواند نقد وارد کند، درجا هم سودش را ببرد، اینست تورم از یک حدی که بالا رفت، فعالیتهای اقتصادی را بطرف انواع سوداگری ها و معاملاتی که فرصتی برای استفاده از رانتهای بزرگ است، می برد.

اثر ششم تحریمها طبیعتا تشدید نابرابری هاست. یک نابرابری بین ایران و دنیای خارج است، اقتصادی که مدام به عقب برود و کارش این باشد که ثروت هایش را بفروشد و واردات بکند در برابر بقیه دنیایی که از لحاظ اقتصادی دارد جلو می رود، یک وقت به خود می آید و می بیند که خیلی عقب است! شما ببینید در گذشته که چنین وضعیتی پیدا کردیم، چقدر بها پرداختیم؟ کسانی که از تاریخ اقتصاد ایران در دوره قاجار، پهلوی، بعد از جنگ جهانی دوم و "جنگ ایران و عراق" آگاهی دارند، با مردم ایران و نسل جوان درمیان بگذارند تا متوجه شوند که معنای نابرابری از لحاظ فنی، علمی و نیروهای محرکه چیست، آسان نیست که اینها را بعدا تدارک کنید، غیر از اینکه وقتی کشوری امکانات فنی ندارد و مجبور است نفت و گاز را به هر ترتیب از چاهها در بیاورد و به حراج بگذارد، نه تنها فقیر می شود بلکه عمر آن منابع نفتی را هم کم می کند. مردم کشور هم که گرفتار بیکاری و تورم هستند، لاغر می شوند و نابرابری قشرهای جامعه نسبت به قشر رانتخوار روز به روز افزایش می یابد، همانطور که مشاهده می کنید.

اثر هفتم؛ برآیند همه اثرها اینستکه رژیم، قدرتهای خارجی را تعیین کننده حال و آینده اقتصاد ایران کرده است. شمایی که داخل کشور به ودید و بواقعیت آنچه که استقلال است، توجهی نداشتید و دائم می گفتید که ما فعلا استقلال سیاسی داریم، به خود بیایید! استقلال سیاسی ایران کجاست؟ وقتی رژیمی دارید که در زمینه اتم اختیارش دست قدرتهای خارجی است، هر روز می نشینند یک نقشه می ریزند و الان هم که شما از قول وزیر خارجه انگلیس گفتید باز هم می خواهند مجازات ها و تحریم ها را بیشتر کنند، جنگ پنهان بکنند و تجزیه طلبها را به جان این کشور بیاندازند. با تحریمهایی عموم بخشهای اقتصادی ایران را در بر می گیرد، اقتصاد مسلط به ایران می گوید چه بکن و چه نکن! و آقای خامنه ای برای اینکه این رژیم برجا بماند، صحبت از اقتصاد مقاومتی کرده است! آقا تو ضد اقتصاد مقاومتی، همه امکانات مقاومت را از بین برده ای! کسی که می خواهد اقتصاد مقاومت را سازمان بدهد، حداقلش اینستکه اثر قدرت خارجی را بر اقتصاد ایران بکاهد نه اینکه کار را به جایی برساند که اجازه آب و نان خوردن مردم هم دست قدرت خارجی باشد! شما که الان مواد غذایی و گندم را از خارج می خرید و در ایران انبار می کنید، اگر قدرت خارجی تحریمها را تشدید کرد و دستتان را از ارز کوتاه کرد، چه کار می خواهید بکنید؟ پس آن خود کفایی کشاورزی چه شد؟ اقتصاد مقاومت یعنی اینکه شما نفت بدهید و قند و چای را هم از هند وارد کنی؟ اقتصاد مقاومت یعنی آنچه که از صنعت هنوز هست را هم تعطیل کنید؟ طرفه اینکه در خود رژیم هم گفتند معنای حرف رهبر اینستکه دنبال ریاضت اقتصادی برویم!

در دوران انقلاب هم ماجرای مشابهی پیش آمد، آقای رجایی را آقای خمینی بعنوان نخست وزیر تحمیل کرد، قرار شد وزرا میعن شوند و نوبت به وزیر بازرگانی رسید؛ آقای صدر که حالا در آمریکاست، از دوستان مهندس بازرگان، شخصیتی خدمت گذار به ایران و آدم پرکاری بود و خوب هم کار کرده بود که با وجود تحریمهای آنزمان، اقتصاد ما درمانده نشد. آقای رجایی در جمعی با حضور آقای رفسنجانی، مهدوی کنی و موسوی اردبیلی حاضر شد. به او گفتیم آقای صدر خوب کار کرده است، شما او را بعنوان وزیر بازرگانی حفظ کنید، در جواب گفت نه! ما نمی توانیم. گفتیم چرا نمی توانید؟ گفت: "امام مگر نفرمودند ما باید ریاضت بکشیم؟ آقای صدر از اینجا و آنجای دنیا امکانات فراهم کرده است که ما در مضیقه نمانیم!" با چنین طرز فکری، این بلا بر سر اقتصاد ایران آمده است.

عصر جدید: آقای بنی صدر، حزب توده هم آنزمان گفت استبداد سیاسی برقرار کنید تا برابری اقتصادی میسر گردد ولی در عمل دیدیم که فقر کل جامعه را فراگرفته است!

بنی صدر: بله درست است. به هر حال، آقای مهدوی کنی به رجایی گفت: "مگر شما را نخست وزیر کرده اند که به مردم ریاضت بدهی؟ این حرف ها چیست که می زنید؟ مگر شما نمی دانید که نخست وزیری یعنی چه؟" اکنون حرف واقعی رهبر اینست که باید ریاضت بکشیم! آقای خامنه ای! ریاضت هم قوانین خودش را دارد، مثلا در جنگ جهانی دوم، انگلیسها "اقتصاد ریاضت" را به اجرا گذاشتند. یعنی تا توانستند امکانات را در خود انگلستان ایجاد کردند، تولید کشاورزی و .... حتی به مردم گفتند: "در زمینهای کنار راه آهن کشت کنید!" کجای دنیا معنای "اقتصاد ریاضت" این شده است که مردم ایران! دست از اقتصاد بشویید و این یارانه ناچیز را بگیرید و به یک بخور و نمیری زندگی کنید، آن بخور و نمیر را هم از خارج وارد می کنیم!؟

پس بدین ترتیب اثر عمومی(جمع آثار فوق) تحریمها اینست که رژیم دنیای خارج را بر اقتصاد ایران مسلط کرده است، چه آنهایی که تحریم کرده اند، چه آنهایی که از موقیعت سوء استفاده می کنند و می خورند و می برند. دوباره می گویم: "مردم ایران! والله با یتیم و صغیر این کار را نمی کنند! تکانی به خود بدهید!" شمایی هم که این واقعیتها را می دانید، تکانی به خود بدهید و این حقایق را به مردم ایران بگویید.

شاد و پیروز باشید

 

گفتگو با رادیو عصرجدید در 17 شهریور 1391


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter