تحلیل آقای بنی صدر در باره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا واوضاع سوریه و...

مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر

جمعه ۲۳ مهر ۱۳۹۵

بنی صدر: اینکه در یک جامعه ای که پیش از این می گفت که شیوه زندگی آمریکایی بهترین شیوه زندگیست ، کسی مثل آقای ترامپ نامزد حزب جمهوری خواه بشود ، خوب این یعنی انحطاط.

آقای ترامپ می گوید که من میخواهم آمریکا را به عظمتی که داشته برگردانم ، خوب آقای محترم تو که خودت مدت ۱۸سال و سالانه ۵۰ ملیون دلار مالیات نپرداختی ، شما یک دولتی داری که مقروض ترین دولت روی زمین است، مفتی که نمی شود عظمت برگرداند ، خود شما وقتی این کار را کردی یعنی انحطاط . یک آدمی که خود شرکت کرده در انحطاط چگونه می تواند این ابرقدرت در حال انحطاط را دوباره  به حال سابق برگرداند.

آقای ترامپ ، الان در آمریکای شما  بودجه دولت شما را پولهای چین و ژاپن و کشور های نفت خیز تامین و تضمین میکنند، خوب اگر اینها هم برگردند به وضعیت سابق ، خوب شما بودجه هم که ندارید ، با چی می خواهی این عظمت را بازسازی کنی  با بمب اتم که گفتی چرا استفاده نکنیم.

بله وضعیت آن امپراتوری وضعیت سابق نیست ، وضعیت دنیا هم وضعیت سابق نیست و بنا براین این نظام محکوم به یکی از دو سرنوشت است.

هر گاه بخواهد به وضعیت کنونی ادامه بدهد... مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر . جمعه ۲۳ مهر۱۳۹۵

فایل صوتی

جهت شنیدن صدای مصاحبه لطفا اینجا را کلیک کنید

لینک بالاترین

ارزيابي بنی صدر از تركيب بودجه پيشنهادي حكومت روحاني و آثارش بر زندگی مردم

ahb11برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

عصرجديد: ارزيابي شما از تركيب بودجه پيشنهادي حكومت آقاي روحاني براي سال 1393 و اثرات آن بر زندگي روزانه مردم چيست؟ علت افزايش چشمگير بودجه نهادهاي نظامي و امنيتي و كاهش بودجه استانها و اثر تحريمها بر اين بودجه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

بني صدر: 2 امر واقع شده؛ يكي بودجه اي است كه حكومت آقاي روحاني به مجلس داده است و ديگري مجازاتهايي است كه وزارت خزانه داري آمريكا بر ضد چند شركت وضع كرده كه سبب شده مخالفان توافق ژنو در داخل رژيم ايران قشقرق راه بياندازند كه آمريكا زير قولش زده و توافق ژنو را انجام نداده است و حكومت آقاي روحاني را تحت فشار گذاشتند. بودجه با توافق ژنو ربط مستقيم دارد و وضعيتي كه رژيم در آن است را نشان مي دهد.

از قضيه مجازتهاي جديد شروع مي كنم؛ اين مجازاتها به شركتها و اشخاص ايراني وضع نشده است بلكه بر شركتهاي خارجي طرف معامله با ايران وضع شده است بنابرين از ديد آمريكا نقض توافق ژنو نيست، خودشان نيز همينطور توضيح داده اند. دوما اينكه خانم وندي شرمن در كميسيون خارجي گفته است: «طبق توافقنامه فقط پذيرفته ايم كه مجازاتهاي جديدي كه به برنامه اتمي ايران ربط پيدا مي كنند، وضع نكنيم و الا بخاطر تروريسم و حقوق بشر مي توانيم مجازات وضع كنيم.»، معناي اين حرف اين است كه طرف ايراني مذاكره كننده در توافق ژنو يا پذيرفته است كه مجازاتها فقط مربوط به اتم است بنابرين مجازاتهاي ديگر را مي توان وضع كرد يا از این مساله غافل شده است. در هرحال اين مورد، تنها اشكال توافق ژنو نيست، ما 15 اشكال يافتيم،مخالفان توافق در خود رژيم 19 مورد را شماره كرده اند كه بعضي هايشان با مواردي كه ما يافتيم، مشابه است. اين مساله در واقع اينرا مي رساند كه رژيمي در موقع و موضع تسليم، توافق نامه اي با اشكالاتي كه بر آن وارد بوده است را امضا كرده است و حالا يك مورد از اشكالات رو آمده است. تازه توافقنامه در مورد اتم هم مي گويد: «حتي المقدور مجازات جديدي وضع نكند»، يعني ممكن است وضع كند و آقاي ظريف آنرا امضا كرده است، چون مي داند اختيار كنگره آمريكا دست رئيس جمهور نيست و مي تواند مجازات وضع كند، رئيس جمهور حداكثر مي تواند آنرا وتو كند پس شما كه توافق را امضا كرديد يا اين توانايي را داشتيد كه به متن تهيه شده توسط طرف مقابل "نه" بگوييد يا نداشتيد، اگر داشتيد چرا نگفتيد؟

يادآوري مي كنم كه وقتي كه قشون ايران از قشون روس شكست خورد و كار به قرارداد تركمنچاي كشيد و دولت قاجار 5 ميليون تومان غرامت پرداخت و جان در حال بيرون رفتن از تن فتحعلي شاه بود، اين شكست خورده كه تركمنچاي را پذيرفته بود، رجز مي خواند كه شمشير را بكشم! بعد متملق هايي كه حضور داشتند گفتند: «نه! اعلي حضرت! نكند شمشير را بكشيد، اُرُس كن فيكون مي شود!». حالا شده داستان علي لاريجاني! كه خطاب به آمريكا مي گويد: «شما جرئت كنيد پايتان را از اين توافق بيرون بگذاريد تا ببينيد چه مي شود!»، زبان فريب تا چه اندازه؟ كسي هم در كشور نيست كه به ايشان بگويد: «تو اگر مي توانستي كه اين توافق را امضا نمي كردي! چون در موضع و موقع تسليم هستي، امضا كردي!». حكومت اوباما را در كنگره به سوال و جواب كشانده اند كه چرا كنگره را از مذاكرات محرمانه با ر‍ژيم ايران خبر نكردي؟ و حالا معلوم مي شود كه گفتگوها از تابستان 2012 بوده است كه به اين توافق انجاميده است. شما آقاي خامنه اي كه مي گفتيد: «هرگز با آمريكا نبايد مذاكره كرد» و فريادهايي كه مي كشيدي و دشمن دشمن مي كردي و غضبها اظهار مي فرموديد در همان حال داشتيد زيرازير از موضع تسليم معامله مي كرديد.

نكته مهمي كه هموطنان بايد به آن توجه كنند، اين است كه توافق ژنو، توافق از موضع تسليم است و مي گويد كه ر‍ژيم هرچه امكان داشته را از بين برده است، اگر امكاني داشت كه اين توافق را امضا نمي كرد! اين توافق را امضا كرده است و هر روز يك نقصش بيرون مي آيد، آنچه كه بالاتر گفتم، يك نقصش است، نقص ديگرش به فروش نفت و پولش مربوط مي شود كه آن نيز بيرون آمده است. آقاي ظريف در گفتگو با تايم هم پذيرفت كه گفتگوهاي محرمانه بوده و اين توافق نتيجه آن گفتگوهاي محرمانه است. در گفتگوي بعدي نيز تهديد كرد: «اگر مجازات جديدي وضع شود توافق ژنو باطل خواهد شد». باصطلاح موضع حکومت روحانی ضعیف است و اشکالات وارد بر این توافق بسیار زیاد است و الا مجازاتهای اخیر جدید نیست، آمریکایی ها می گویند که این شرکتها تحریمهایی که برقرار است را رعایت نکردند، مجازات می شوند! به اینها جدید نمی گویند، بلکه می گویند: بعضی از شرکتها که تحریمها دور می زدند، شناسایی شدند و آمریکا اکنون آنها را مجازات می کند! پس چیز جدیدی وضع نشده، با این حال چون موضع رژیم ضعیف است و هر اشکالی که رو می آید، مردم ایران را آگاهتر می کند که این رژیم چقدر ضعیف و ناتوان است و در همین ناتوانی بجای اینکه به مردم ایران روی بیاورد و حقوق این مردم را برسمیت بشناسد، سراغ قدرت خارجی می رود و تسلیمش می شود تا این ملت را تحت این استبداد تبهکار نگه دارد.

بودجه چه می گوید؟ بودجه ای که آقای روحانی به مجلس برده است، به فریاد می گوید: من بر مبنای حل نهایی مساله اتمی تنظیم شده ام! وگرنه مگر شما آقای روحانی نگفتید که خزانه خالی است؟ پس این بودجه را با چه پولی تهیه کردید؟ شما که پول نداشتید، چطور بودجه بستید؟ البته این بودجه کسرهای عظیم دارد، کسر آشکار بودجه عادی اش 50 هزار میلیارد تومان است. بودجه شرکتها، وامهای بانکی و دیگر استقراضها از خارج را نیز با هم جمع کنیم، 450 هزار میلیارد تومان می شود که در واقع کلش کسر است! چطور چنین بودجه ای با این کسر عظیم بسته می شود؟ جز اینکه بنا را بر این بگذارید که مساله اتمی حل می شود و امکان فروش نفت بدست می آید و نفت به قیمتی که در این بودجه معین است، فروخته می شود و می توان این بودجه را خرج کرد!؟ البته می گویند: «بودجه انقباضی است یعنی حجمش کوچکتر شده بنابرین تورم زایی اش کمتر می شود»، آیا این سخن راست است؟ اگر بلحاظ قیمتها بگیرید، راست است چون میزان افزایش بودجه شاید کمتر از نصف میزان تورم در کشور است. اگر بلحاظ مقایسه با بودجه قبلی بگیرید که آقای روحانی گفته که نسبت به آن، بودجه عمومی 50 درصد بیشتر شده است، انبساطی است.

انبساطی یا انقباضی بودن یک بودجه با وضعیت بازار، تولید و توزیع در جامعه ربط مستقیم دارد، هرگاه توزیع همان باشد که قبلا بوده و دستگاه تولیدی در وضع کنونی باشد، این بودجه بشدت انبساطی و تورم زاست، خصوصا که دولت از مالیات، درآمد حاصل نمی کند، درآمد را باید از نفت حاصل کند. قرار بود قیمت دلار را پایین بیاورند، در حالیکه در این بودجه قیمت دلار 2600 تومان معین شده است یعنی از قیمت رسمی 2474 تومانی تعیین شده در دوره حکومت احمدی نژاد که بدان عمل نشد، بیشتر شده است، دلار چطور می تواند پایین تر از 2600 تومان بیاید؟ اگر قرار باشد، توافق نهایی انجام نگیرد، این حکومت بودجه را از کجا خواهد آورد که خرج کند؟ در صورتی که توافق نهایی انجام نگیرد و اجرای توافق اولیه متوقف شود، اولین اثرش بالا رفتن شدید قیمت دلار خواهد شد، هم بلحاظ اینکه چشم انداز را تاریک می کند و در چشم انداز تاریک، ارز اطمینان بخش است، نه ریال ایران که پایه و اساسی ندارد. علاوه بر اینکه خود رژیم هم برای اینکه بتواند هزینه های خودش را تامین کند، ناچار است همان رویه "بالا بردن قیمت دلار" که حکومت احمدی نژاد داشت را ادامه دهد. این از نظر ربط بودجه با توافق ژنو، که هرگاه رژیم بخواهد این بودجه را اجرا کند خود را به حل نهایی مساله اتمی مجبور می کند، به ترتیبی که قبلا توضیح دادم، بزرگ رگهای اقتصادی و فعالیتهای اتمی و نظامی ایران برای مدتی طولانی تحت کنترل و مهار درمی آید، صحبت از 20 سال کنترل بود و معلوم نیست که بعد 20 سال این مهار و کنترل را رها کنند.

بودجه ارتش و سپاه نسبت به دیگر بخشها در بودجه ای که آقای روحانی به مجلس برده است، نسبت به تورم کمتر آسیب دیدند و بودجه شان بیشتر بالا رفته است که معنایش این است که تکیه گاه اصلی این رژیم در سیاست داخلی و خارجی بر نیروهای مسلح است، همان نیروهای مسلحی که آقای ظریف درباره آن گفت که آمریکایی ها از 3 تا تانک و 4 تا موشک ما نمی ترسند، با یک بمب کلک همه اینها را می کنند! با این حال رژیمی که به جامعه تکیه ندارد و در منطقه جز انزوا، موقعیتی ندارد و با وضعیت بین المللی ای مواجه است که در آن ناگزیر به عمل از موضع ضعف و تسلیم است، توجه به نیروهای مسلح را بلحاظ داخلی بیشتر می کند یا از لحاظ خارجی؟ جواب من این است که بیشتر از نظر داخلی! رژیمی که ضعفش عیان شده، دندانهای گرگی اش را اول باید به مردم خودش نشان بدهد و همین کار را دارد انجام می دهد.

غیر از اینکه بخش مهمی از اقتصاد در دست سپاه است با این حال بودجه اش نسبت به بقیه کمتر پایین آمده، نسبت به آنچه که قبلا بوده بالاتر رفته، البته منهای توجه به میزان تورم، چون میزان تورم نسبت به قبل پایین تر آمده است. پس این بودجه از این نظر هم به ما می گوید که چون رژیم ضعیف ترشده، تکیه اش به نیروهای مسلح خصوصا سپاه بیشتر شده و بخشهایی از جامعه که از این رژیم خورد و برد داشتند، کماکان این خورد و برد را خواهند داشت. این سوال باقی می ماند: آقای روحانی که قرار بود، گویا اقتصاد را رونق بدهد و بقول خودش حقوق شهروندان و .... اینها چه شد؟ این بودجه در عمل می گوید که ایران یک رژیم مفلوک و درمانده دارد که در واقع بودجه ندارد (چون با خزانه خالی نمی توان بودجه بست)، امیدوار است در آنچه که به اتم مربوط می شود، تسلیم شود بلکه اجازه پیدا کند، نفت بفروشد تا درآمد حاصل کند که آن درآمد را به ریال تبدیل کند و آن ریال را بودجه و خرج کند پس ربط دو مساله را با هم دیدید.

می ماند که شما هموطنانم، در کجای قضیه هستید و سهم شما از این بودجه چیست؟ صفر! سهم شما صفر است چون این بودجه بخش عمرانی (بخش سرمایه گذاری) ندارد بلحاظ اینکه پول ندارند، قبلا هم آنچه که به پای بودجه تولیدی و سرمایه گذاری می نوشتند، خرج بودجه عادی می کردند ولی حالا اصلا ندارند. این بودجه می گوید که رژیم به انجام این کار که "دولتی درآمد نفت را به سرمایه تبدیل کند که جوانهای ایران کار پیدا کنند و از قِبَل کار، درآمد پیدا کنند و اقتصاد در درون بر تولید متکی شود"، توانا نیست. دوما بودجه همچنان توزیع می شود تا برای تقویت اقتصاد مصرف محور به بازار برود. می ماند یارانه ها؛ فعلا برای پرداخت یارانه ها کسر دارند و در فکر این هستند که چگونه یارانه های دهک های از متوسط به بالا را قطع کنند تا بتوانند که به دهک های پایین جامعه یارانه بپردازند اما یارانه خود به خود تورم زاست، همانطور که یارانه هایی که تاکنون پرداخت کردند را تورم بلعید، بعد از این هم همین کار را خواهد کرد.

تنها راه توزیع درآمد به ترتیبی که تورم ایجاد نکند که تازه تورم صفر نخواهد شد بلکه خیلی کم خواهد شد و مشوق تولید نیز خواهد شد، از راه سرمایه گذاری است که(سرمایه گذاری) در این بودجه صفر است. بذل و بخششها چطور؟ سر جایش است بلکه اضافه هم شده است، آن بخش از موسساتی که گویا باید مذهبی باشند که کارشان ضد مذهب و دین و آزادی و حقوق انسان است، کماکان سهم خودشان را از بودجه می برند. پس بودجه می گوید که حکومت آقای روحانی مال کیست؟ می گوید: مال رژیم است. شما می خواهید خود را فریب بدهید! بدهید! تبلیغات چی های رژیم، بی بی سی و .... دایم بنشینند تبلیغات کنند ولی تبلیغ، واقعیت را عوض نمی کند، شما مردم ایران روزمره زندگی می کنید. این واقعیت بودجه است؛ بودجه ای بدون پول، مستند به سازشی با قدرتهای جهانی برای حفظ نظام ولایت مطلقه فقیه. که مساله اصلی شما مردم ایران این است، اگر به خود بیایید. این تضاد و تناقض آشکار است، نه تنها امروز آَشکار است، بلکه 35 سال آشکار است که ولایت مطلقه با حیات ملی شما، رشد جامعه ایرانی، استقلال ایران، آزادی شما انسانهای ایرانی و حقوق شهروندی سازگار نیست، حتی با اسلام حوزه قم هم سازگار نیست. 35 سال است که روزمره می بینید.

 

به مراسم بزرگداشت و سپس به خاکسپاری ماندلا توجه کنید؛ اول گفتند آقای روحانی می رود، آقای خاتمی هم خواسته است برود. به آقای خاتمی گفتند که گذرنامه ات را گرفته اند نمی توانید بروید! حالا اگر آقای روحانی برود و بخواهد با آقای اوباما دست بدهد، فاجعه ای عظما خواهد شد پس نرود. چه کسی برود؟ آقای ظریف برود که وزیرخارجه است، نخیر، او هم نرود! پس چه کسی برود؟ آقای شریعتمداری برود، آخر هم معلوم نشد که این آقا رفت یا نه! شما در عرصه بین المللی تا این حد گیر هستید، چرا این وضعیت را دارید؟ کوبا که دشمنی اش با آمریکا کمتر از شما نبوده، از انقلاب فیدل کاسترو تا امروز دشمن اند ولی آنجا با هم دست دادند، برادر فیدل کاسترو نترسید از اینکه اوباما با او دست بدهد اما شما می ترسید، هم از لحاظ سیاست داخلی می ترسید و هم از نظر سیاست منطقه ای، هم اینکه در دنیا بگویند: "مراسم دست دادن آقای روحانی و آقای اوباما"، برای شما این یک فاجعه است. ولایت مطلقه فقیه یعنی این!، یعنی شما را در حد مسخره دنیا شدن پایین می آورد که یک رییس جمهوری در یک مراسم شرکت نکند تنها به خاطر اینکه نکند ناگزیر شود با رییس جمهور آمریکا دست دهد. چه کسی در دنیا برای کشور ما اعتباری قایل می شود؟ طرز فکرشان زیاده از حد قدرت مدار و زیاده از حد کودکانه است، رژیمی که تا این حد خود را ضعیف و ناتوان کرده است، هراسان و نگران! اگر شما بر حق ایستاده بودید، آقای اوباما باید می ترسید که با شما دست بدهد، نه شما! شما مردم، چنین رژیمی دارید!

امیدوارم با توضیحاتی که عرض کردم، ربط توافق ژنو و توافق نهایی را با بودجه روشن کرده باشم و ربط هر دو اینها را با مشکل اصلی جامعه ایرانی که ولایت مطلقه فقیه است و تا این هست همین آش است و همین کاسه. شما مردم! خود را با حرفهای مفت سرگرم نکنید، با دروغها سرگرم نکنید، به اینکه "بالاخره یک توافقی شد! بفرمایید، اینجور توافق شد...." سرگرم نکنید. از دوره قاجار تا امروز همچنان می خواهید پشت سر هم ترکمنچای بسازید؟ تا کی؟ یک ترکمن چای آنوقت، بعد دوره ناصرالدین شاه که هر روز یک قسمت از ثروتهای ملی کشور موضوع یک قرارداد می شود و امتیاز واگذار می شود تا به پهلوی ها می رسد، کودتا می کنند، بعد قرارداد دارسی را 60 سال تمدید می کنند که یک جشن برایش می گیریم، بعد از ملی کردن نفت نوبت به کودتای 28 مرداد و قرارداد کنسرسیوم می رسد که باز همجشن می گیریم، بعد نوبت به جام زهر ماجرای گروگانگیری می رسد که می گوییم: پیروز شدیم! بعد نوبت جام زهر شکست در جنگ است که می گوییم: پیروز شدیم! و حالا نوبت به توافق ژنو می رسد، می گوییم: توافق تاریخی، توافق قرن!! کی می خواهیم خود را از این ذلتها و تسلیم شدن ها رها کنیم؟ امید که شما مردم به خود بیایید و به مساله اصلی بپردازید که ولایت مطلقه فقیه است و این(ولایت مطلقه فقیه) ولایت مطلقه شر است، خود را از این شر بیاسایید، مشکلات شما حل می شود. 

گفتگو با رادیو عصرجدید در 22 آذر 1392

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1

«موضوع بحث، علل طولانی شدن و جهت یابی مذاکرات ژنو» از دید بنی صدر

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

banisadr 4عصرجدید:امروز اول آذر 1392 است، پانزده سال پیش در چنین روزی، داریوش و پروانه فروهر که بخشی از عمرشان را در زندانهای شاهی و شیخی گذرانده بودند، دشنه آجین شدند و شما دوست و یار وفادار آنان بودید، قبل از پرداختن به سوالات، می خواستم خواهش کنم که اگر درباره این دو انسان آزاده خاطره ای دارید، بیان نمایید.

بنی صدر:در ماه آذر بسیاری از نام آوران ایران شهید شدند، انسانهای با استعدادی که می توانستند در خدمت وطن خویش کارهای مهم انجام دهند: داریوش و پروانه فروهر، چند نویسنده از جمله مختاری، پوینده و مجید شریف، دکتر سامی و مدرس. همه اینها قربانی استبداد بودند بنابرین شاخص شخصیتشان استقامت در برابر استبداد و وفایشان به عهد با استقلال ایران و استقلال و آزادی انسان ایرانی بود، در کشوری که اهل سیاست به این معروفند که به اصل و عهدی وفا نمی کنند، وفای به عهد بسیار مهم است. با کمال تاسف آقای خمینی که در نوفل لوشاتو در برابر دنیا با مردم ایران عهد بست، در ایران عهد شکست و گفت: "در آنجا از راه مصلحت حرفهایی را زده است و خود را متعهد به آنها نمی داند و لازم باشد، عکس آنها را هم می گوید!" و گفت و انجام داد، بنابرین برای ملتی که بخواهد از وضعیتی که دارد بیرون بیاید، از استبداد رها شود، به انسانهایی که به عهد خود وفا می کنند نیاز دارد. هرگاه مردم ایران این الگوها را از یاد نبرند و این امر بخاطر آنها نیست زیرا آنها نیازی ندارند که مردم ایران آنها را به یاد داشته باشند ولی نسلهای ایرانی که از پی هم می آیند به الگو نیاز دارند، خصوصا به الگوهایی از این نوع که به عهد خود با استقلال و آزادی ایران وفا می کنند تا بتوانند در این جهان در آزادی و استقلال رشد بیابند.

عصرجدید: با توجه به سخنرانی بی مناسبت آقای خامنه ای در روز چهارشنبه و عصبانیت، دشنام دادن و حمله وی که از یک فرد سیاسی چنین انتظاری نمی رود و اینک دور سوم مذاکرات در ژنو در جریان است، حوزه و محدوده بحث این مذاکرات کدام است، وضعیت و جهت یابی این مذاکرات و علل طولانی شدن آن چیست؟ آیا ترکمنچانی دیگری برای ایران توسط این نظام تدارک شده است؟

بنی صدر: در سه قسمت به سوال شما پاسخ عرض خواهم کرد. در قسمت اول درباره دایره ای که موضوعات مورد بحث در آن قرار گرفته اند، صحبت می کنم. در قسمت دوم از اتحادی صحبت می کنم که چندین نوبت درباره آن صحبت کردیم و حالا خصوصا در کوشش برای جلوگیری از هرگونه توافقی بر سر پرونده اتمی ایران نمایان شده است. در قسمت سوم از استراترژی استفاده از زمان توسط این اتحاد سخن می گویم تا ایرانیان بدانند در چه وضعیتی هستند و چرا خود می باید مسئولیت رها شدن از این وضعیت را بر عهده گیرند؟

1- محدوده بحث مذاکرات ژنو: بعد از دور دوم مذاکرات، نکاتی از پرده بیرون افتاد و اموری آشکار شده است، آقای ظریف گفته است: "90 درصد مشکلات حل شده است و 10 درصد مانده و احتمال می رود فردا گفتگوها ادامه بیابد". از طرف ایرانی شنیده شد که حق ایران بر غنی سازی اورانیوم باید در توافقنامه قید گردد و سایتی متعلق به سپاه گفته است که 1+5 اینرا پذیرفته است اما یک عضو هیئت مذاکره کننده ایرانی هم گفته است: "اهمیت چندانی به قید شدن حق ایران بر غنی سازی نمی دهیم چون وقتی در توافقنامه قید می شود که فعالیتهای اتمی ایران متوقف نمی شوند معنایش این است که اصل غنی سازی پذیرفته شده است"، البته این بدان معنا نیست چون این توافقنامه برای شش ماه است و این حرف عضو هیئت ایرانی برای راضی کردن خود است، قید یا عدم قید شدن موافقت با غنی سازی برای شش ماه است، بر فرض هم که قید شود ارزشی ندارد چون مساله سر اینکه ایران تا زیر 5 درصد بتواند غنی سازی کند، نبوده و اگر این بود، مشکل خیلی زودتر، در دوره احمدی نژاد، مساله حل می شد. پس یک موضوع مطرح از طرف ایران این است.

موضوع دوم تحریمهاست، لوموند امروز نوشته است: "هیئت ایرانی، زیان ناشی از تحریمها را 120 میلیارد دلار برآورد کرده است". با فرض اینکه رژیم هدفی جز تولید برق از اتم ندارد، این برق برای مردم به چه قیمتی تمام می شود؛ تاکنون 120 میلیارد دلار زیان فقط بابت تحریم! اگر زیانهای دیگر چون بردن و خوردن نفت و گاز ما در خلیج فارس و حق و حقوق ما در دریای مازندران و باج دادن به چین و روس و ... را هم اضافه کنید، بیش از 10 برابر این رقم می شود. ایران می خواهد تحریمهای بانکی و مالی و تحریم نفت برداشته شود. در دور دوم گفتگوها از خروج از توقیف 50 میلیارد دلار پول ایران صحبت شد، در آغاز دور سوم مذاکرات این رقم به 10 میلیارد دلار کاهش یافت و امروز صحبت از 3 تا 5 میلیارد دلار بود و اگر زمان بگذرد، لابد دفعه بعد از این هم کمتر خواهد شد

بنابر آنچه من مطلع شدم و تا حدودی هم رویترز، لوموند و نوول آبزرواتور نوشته اند، طرف غربی می گوید: «به شما اطمینان نداریم که در این شش ماه بمب اتم نسازید، چون موسسه علم و امنیت بین المللی می گوید: "هرگاه ایران تصمیم بگیرد، شش ماهه می تواند به اندازه ساختن یک بمب اتمی، اورانیوم غنی کند"، پس برای اینکه اطمینان حاصل کنیم شما یکی از سه کاری که می گوییم را باید انجام دهید

-همه تاسیسات و اورانیوم غنی شده که دارید، سر جایش بماند ولی تحت کنترل آژانس بین المللی انرژی اتمی در این شش ماه هیچ فعالیتی نکند.

-تحت کنترل آژانس، اورانیوم 20 درصد را به خارج کشور منتقل کنید و غنی سازی 3.5 درصد را نیز به مقدار زیادی کاهش دهید، سانتریفیوژ جدید هم ایجاد نکنید.

-اورانیوم 20 درصد را به 3.5 درصد یا به سوخت نیروگاه اتمی تهران تبدیل کنید، به ترتیبی که دیگر نتوان غنای آنرا تا 90 درصد افزایش داد و بقیه فعالیتهای اتمی خود را متوقف کنید

پس محدوده بحث این است و اگر رژیم ایران هرکدام از سه پیشنهاد را بپذیرد، در ازایش ممکن است صادرات فروارده های پتروشیمی، خرید طلا و مقداری از پولهای توقیف شده ایران آزاد شوند. مردم ایران روشن ببینند که وضعیت از چه قرار است؟ البته این حق را دارند بپرسند که آیا 10 سال بحران برای این نتیجه بود؟ ولی اگر 10 سال پیش این سوال را کرده بودند، وضع کشورشان این نبود. امر مهمی که مردم متوجه می شوند، این است که آدمی نباید بگذارد که او را در وضعیتی قرار بدهند که در منجلاب دیپلماسی بیفتد چون بیرون آمدن از مرداب کار ساده ای نیست.

2- مهمتر از محدوده بحث گفتگوهای اتمی، وضعیتی است که از رهگذر ندانم کاری های این رژیم و توسعه طلبی های اسرائیل و عربستان بوجود آمده است. اتحادی شامل "رژیم سعودی، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، اسرائیل، فرانسه، چند کشور دیگری اروپایی که خود را آشکارا در این اتحاد اظهار نمی کنند، محافظه کاران جدید آمریکا و لابی های اسرائیل در آمریکا" صرف نظر از اینکه مساله اتمی چه وضعیتی پیدا کند، بوجود آمده و هدفهای مشخصی دارد بنابرین نه تنها سیاست ولایت مطلقه فقیه، ایران را از لحاظ بحران اتمی در منجلاب دیپلماسی قرار داده، بلکه اتحادی را هم بر ضد ایران پدید آورده است که به چند و چون کار این اتحاد خواهیم پرداخت

از سال 2009 که این اتحاد شروع به کار کرد، در آنچه که به مساله اتمی مربوط می شود، هر بار کار به توافق رسید، این اتحاد عمل کرد و آنرا بهم زد که یکی از مهمترین مواردش آمدن نخست وزیر ترکیه و رئیس جمهور برزیل به ایران بود که توافق بر سر انتقال اورانیوم غنی شده ایران به خارج انجام گرفت. با اینکه آقای اوباما به رئیس جمهور وقت برزیل نامه نوشته بود و او را به این کار تشویق کرده بود، زیر فشار این اتحاد دبه زد. آقای لاوروف وزیرخارجه روسیه افشاگری مهمی کرد که در مطبوعات ایران و غرب سانسور شد ولی یک خبرگزاری روس انتشار داده و یک تحلیلگر آمریکایی به آن پرداخته است، لاوروف گفته است: «آمریکا طرحی را با موافقت ایران تهیه کرد و ما که به ژنو رفتیم قویا از این طرح حمایت کردیم و داشت برای امضا حاضر می شد، ناگهان آقای فابیوس مخالفت کرد که تکلیف اورانیوم 20 درصد، رآکتور آب سنگین اراک و نظارت بین الملی چه می شود و آقای کری عقب نشست. سپس آمریکا طرح جدیدی تهیه کرد و خواستهای فرانسه را وارد کرد و لحظه ای که داشتیم سوار هواپیما می شدیم تا ژنو را ترک کنیم، آنرا در اختیار ما گذاشت و اصلا مجال نداشتیم ببینیم چه چیزی در آن است. بی نتیجه ماند بخاطر اینکه بجز آمریکا و فرانسه، بقیه اعضای 1+5 نمی دانستند که متن جدید چیست؟ متن و کلمات به کار رفته در طرح جدید نیز به ترتیبی بود که هیئت ایران "نه" بگوید!».

3- استراترژی استفاده از زمان: یادآور می شوم که قبلا هم درباره اینکه نقش زمان تغییر کرده و اینک بسود غرب جریان دارد، صحبت کردم ولی حالا، از جمله روبرت پاری در یکی از چندین نوشته ای که در روزهای اخیر انتشار داده است به استراتژی استفاده از زمان پرداخته است و می گوید: "کار این اتحاد این است که تا می تواند نگذارد توافقی امضا شود، همانطور که قبلا و مثلا در دور دوم گفتگوهای ژنو نگذاشت" و توضیح می دهد که فرانسه در چه موقعیتی است و معاملات فرانسه با عربستان و امارات را ذکر کرده است و به این نتیجه رسیده است: "برنامه این مثلث(اسرائیل، فرانسه و عربستان) این است که نگذارند توافقی انجام گیرد زیرا محافظه کاران جدید بر این نظرند که مساله رژیم ایران و مساله رژیم سوریه، مساله آمریکاست و مساله غنی سازی 5 یا 20 درصد اورانیوم مساله آمریکا نیست و برای تغییر این رژیم، باید توافقی انجام نگیرد تا کار به جنگ برسد و قوای نظامی آمریکا در سوریه و ایران مداخله کنند" و دلایلی از آنچه که در مطبوعات محافظه کاران جدید انتشار می یابند را آورده است

درباره این سوال که چرا تغییر رژیم هدف آمریکاست؟، می گوید: "تغییر رژیم نه تنها هدف آمریکاست، بلکه منطقه خاورمیانه برای اینکه از برخوردها رها شود و ثبات پیدا کند، سنی ها باید در نزاعهای مذهبی، غلبه قطعی پیدا کنند بنابرین این اتحاد، برانگیزنده جنگ مذهبی شیعه و سنی است که این جنگ در سوریه، بحرین، عربستان و ایران در حال انجام است". اگر تحلیلگر آمریکایی این واقعیت را بازگو نمی کرد، هم روزمره شاهدش بودیم اما یک طرف هم رژیم ایران است، از دید من رژیم، این وضعیت را در ایران و منطقه بوجود آورده که رژیم محکوم به زوالی چون رژیم سعودی ها نه تنها از طریق این برخوردها می خواهند از زوال تاریخی استبدادهای پرفسادی که با واقعیتهای عصر و رشد جامعه های جدید سازگاری ندارند، برهند، بلکه موضع متفوقی در منطقه پیدا کنند و جنگ شیعه و سنی را دست آویز سلطه بر منطقه کنند. چنانکه از این طرف نیز رژیم ایران همین کار را می کند و کمربند شیعه می سازد، آن طرف هم دارد اتحاد بر ضد این کمربند شیعه می سازد، قربانی هم مردم این منطقه هستند. پس متوجه می شویم که اگر مساله اتم در گذشته حل نشد، بدین خاطر نیست که توافقی که محدوده اش را توضیح دادم در دوره حکومت احمدی نژاد ممکن نبود، این اتحاد، عوامل، هدفها و وضعیت، آنزمان حل مساله را ممکن نمی کرد

البته عامل دیگری نیز هست که آنزمان مانع حل مساله می شد، آن عامل مردم ایران هستند، به این معنا که حکومت احمدی نژاد بلحاظ وضعیت اقتصادی ای که بوجود آورده بود، هرگاه مساله اتمی را حل می کرد، از دید مردم ایران رضایت آمیز نبود، اینجور نبود که مردم ایران بگویند: "بالاخره کسی آمد و مساله را حل کرد!"، حال اینکه مهندسی انتخابات، این نفع را دارد که اگر به ترتیبی که توضیح داده شد، حکومت جدید بتواند مساله را حل کند، مردم اظهار رضایت پیدا می کنند چون اینرا به پای خودشان می نویسند، بخشی که رای داده بود، فکر می کند درست عمل کرده و بالاخره این مساله حل شد! به این دلیل است که با اینکه حل مساله در آنوقت هم ممکن بود، آنرا عقب انداختند تا با یک تیر دو نشان بزنند، هم رژیم و این استبداد تبهکار را به مردم بقبولانند و هم اینکه بلکه از این باتلاق بیرون بیایند، با این حال، این کار آسان نیست

- جهت یابی وضعیت؛ بنابر این فرض که توافق اولیه بعمل درآید و شش ماه بعد نیز، توافق نهایی بعمل درآید و رژیم از این منجلاب بیرون بیاید، رژیم چه جهتی پیدا می کند؟ محافظه کاران جدید آمریکا می گویند: "هرگاه این وضع پیش آید، رژیم تثبیت می شود"، ولی یک تحلیلگر آمریکایی استدلال آنها را موضوع بحث قرار داده و به این نتیجه رسیده است که اینطور نیست که آنها می گویند، برعکس است! هرگاه رابطه ایران با دنیای خارج، خصوصا با آمریکا عادی شود و رژیم، آمریکا را بعنوان محور سیاست داخلی و خارجی از دست بدهد، جهت تحول می تواند این باشد که مردم ایران بخواهند ملتی حقوقمند بگردند و خواستار تغییر بشوند به ترتیبی که رژیم ولایت مطلقه فقیه، جایش را به دولتی حقوقمدار و بیان کننده حاکمیت ملی بدهد. اما رژیم هم به این نکته توجه دارد، از اینرو می بینید که آقای ظریف مجبور شده است بگوید: "با آمریکا هیچ گفتگویی جز درباره اتم نکرده ایم، گفتگوی محرمانه ای هم نداشتیم"، این امر از نظر رژیم و اتحاد مقابلش مهم است. از دید من کلید در دست مردم ایران است، یعنی اگر مردم ایران تحولی را تصدی کنند و دولت حقوقمداری را پدید بیاورند، رابطه با آمریکا خودبخود عادی می شود، عادی به این معنا که ما بر مبنای استقلال و آزادی می توانیم با همه دنیا از جمله آمریکا ارتباط برقرار کنیم، به ترتیبی که افکار عمومی دنیا، جانب ایران را بگیرد و ایران در منطقه و جهان از انزوا خارج گردد. این یک جهت یابی وضعیت است.

یک جهت یابی دیگر این است که آمریکا محور سیاست داخلی و خارجی ایران سرجایش بماند، آنطور که خامنه ای، سعودی ها و اسرائیل می خواهند و این دو اتحاد("کمربند شیعه" و "اتحاد عربستان، اسرائیل، فرانسه") روبروی هم قرار بگیرند و آنچه که بر سر کشورهای منطقه دارند می آورند، بیاورند، بطوریکه منطقه روزمره عرصه خشونت و کشت و کشتار شده است. پس تغییر به ملتهای منطقه، خصوصا مردم ایران بستگی دارد چون کلید در دست آقای روحانی نیست، در دست مردم ایران است اگر از موقعیتی که دارند سود بجویند. امروز چقدر خوشحال شدم وقتی شنیدم مردم تریپولی در لیبی، گروههای مسلح را مجبور کردند که شهر را تخلیه کند، کاش روز اول که جنبش کردند نمی گذاشتند این گروههای مسلح زمام را از دستشان بگیرد و خودشان رژیم قذافی را تغییر می دادند که دیگر کشورشان به این روز نمی افتاد. در مورد ایران هم همین است، ایرانی ها خوب گوش کنید، این دو اتحاد در جنگ هستند، اتم یکی از موارد این جنگ است، اگر می خواهید از جنگ بیرون بیایید، می باید رابطه تان را با رژیم تغییر دهید، از راه تغییر رژیم به دولتی مردمسالار، حقوقمند و ترجمان جمهوری شهروندان.

شاد و پیروز باشید.

گفتگو با رادیو عصرجدید در 1 آذر 1392

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1