شكستن چرخه ترور: بديل دموکراتیک
در ژون ١٩٨١، بعد از ١٦ ماه خدمت به عنوان نخستين رياست جمهوري ايران، من در حال اختفا بودم. كودتايي در حال انجام عليه من بود؛ فتوايي عليه من صادر شده بود كه مرا به هفت بار اعدام محكوم كرده بود. من در آن حال نامه اي سرگشاده به مردم ايران منتشر كردم و به آخرين كلمات بانو "رونالد" زير گيوتين در زمان انقلاب فرانسه اشاره كردم:
«روزي زني محكوم به اعدام با گيوتين فرياد زد: "آه، آزادي، به نام تو چه جنايتها مي كنند!" امروز، و بيش از آن فردا، خواهند گفت- "آه، اسلام، به نام تو چه جنايتها مي كنند!" اسلام چنان بي اعتبار خواهد شد كه براي یک قرن هيچ كس از حقوق به نام دين سخن به زبان نخواهد آورد.»
اين پيش بيني امروز حتي از آن روز هم درست تر از آب در آمد. ديناميكهاي قدرت، ثابت می مانند. قدرت نياز به دشمن دارد، و خشونت تنها وسیله تعاملش است. اما تألیف علم و فن و دیگر نیروهای محرکه با زور نمیتواند در روابط قوا بکار رود مگر با اخذ مشروعیت. از اینرو، قدرت همواره نيازمند ايدئولوژي است. باوجود این، قدرت تا اندیشه راهنما را از خود بیگانه نکند، نمیتواند بکارش برد. نیازهای دائم در تغییر قدرت، سبب از خود بیگانه کردن مداوم اندیشه راهنما میشود. بتدریج، در اندیشه راهنما، توجیهگرهای قدرت جانشین همه آنچه میشود که یا مزاحم است و یا دیگر بکار توجیه قدرت نمیآید. در جریان متمرکز و بزرگ شدن قدرت، از خودبیگانگی اندیشه راهنما کامل میشود. و از آن، صورت با محتوائی باقی میماند که جز بکار توجیه بکار بردن ترکیب بالا در روابط مسلط – زیر سلطه و تشدید خشونت نمیآید.
سياست بر مبناي دانش غلط
هنوز علم سياست مبتنی بر این باور نادرست است كه ایدئولوژی، قدرت را براي متحقق کردن هدف خویش بکار میبرد. به همين دليل، سياست اغلب بعنوان شیوه کسب و حفظ قدرت و بکار بردن آن برای متحقق کردن هدف، تعریف میشود. اين تعريف، فرض مي كند كه با کسب قدرت، آدمی ميتواند هدفی را برآورد كه ايدئولوژي ایجاب میکند. به سخن دیگر، علم سياست، مبتنی بر درک وارونه از رابطه ميان قدرت و ايدئولوژي است. تشخیص نمیدهد که این قدرت است که ایدئولوژی را بکار میگیرد. بنابراین، در روند متمرکز و بزرگ شدن، آن را از خود بیگانه میکند.
دليل اصلي اين تعریف وارونه از قدرت و ايدئولوژي آنست كه اکثر ايدئولوژي ها، گفتمانهای قدرت هستند. براي مثال، تعریف لیبرالیسم از آزادي این است: "آزادي يك نفر، جایی پایان می یابد كه از آنجا، آزادي ديگري شروع می شود". اين تعریف، دو ناحیه محدود را فرض می کند (فضای آزادی من، فضای آزادی شما). بنابرین آزادی در اینجا، بوسیله محدودیتش تعریف می شود – اما از آنجا که آنچه آزادی را محدود می کند قدرت است، در واقع این تعریف قدرت است: "قدرت یک نفر از آنجایی شروع می شود که، در آنجا، قدرت دیگری پایان می یابد چه می شود اگر درصدد درک آزادی بعنوان اختیار باشیم؟ (به طور مثال، اختیار یک نفر در پیگیری دانش نه تنها اختیار دیگر جستجوگر دانش را محدود نمی کند، بلکه آن را افزایش می دهد). مگر اینکه کسی تصمیم به استفاده کردن از زور بر ضد دیگران گرفته باشد و این فقط زمانی رخ می دهد که آن شخص از اختیار خویش غافل شده باشد. کاربرد زور فقط در ستیزی میان دو طرف در فضاهای محدود، ممکن است، و در این صورت تنها یک فضا باقی خواهد ماند. در نتیجه توسل به زور، به از خود بیگانگی و از بین بردن اختیار می انجامد و اختیار را به فضاهای محدودی که در بینشان، مواجه رخ می دهد، محصور خواهد کرد.
مثالهایی از اینکه قدرت، چگونه ایدئولوژی را مصادره می کند، آنرا تصاحب می کند، و از طریق فرآیند از خودبیگانگی، آنرا برای توجیه خودش استفاده می کند، بطور یکسانی در ایدئولوژی های دست راستی، چپی و مذهبی وجود دارند.
در راست، به طور مثال، می توان مشاهده کرد که چگونه لیبرالیسم کلاسیک، در نئولیبرالیسمی از خود بیگانه شدکه به تاچریسم، ریگانیسم و نهایتا لیبرالیسم وحشی، مبدل شد. این پروسه از خودبیگانگی تا خالی شدن کامل ایدئولوژی از محتوای نخستین و پرشدنش از توجیهگرهای بکاربردن زور و تشدید خشونت ادامه مییابد. در چپ، مارکسیسم، در "مارکسیسم دولتی"، در قالبِ مارکسیسم-لنینیزم، و سپس در مارکسیسم-لنینیزم-استالینیسم از خود بیگانه شد. این پروسه از خودبیگانگی ادامه یافت تا آنجا که از مارکسیسم هیچ نماند. در چپ غیرِ مارکسیسم، سوسیالیزم کلاسیک در سوسیال دموکراسی و سپس در سوسیال لیبرالیسم از خود بیگانه شد و درنهایت کاملا از آنچه که بود، تهی گشت.
درباره دین، حقیقت این است که دولتی دینی هیچگاه نمیتواند واقعیت بیابد، چون در این شرایط، دین توسط قدرت دولتی مورد تملک قرار می گیرد و این نوع رابطه تنها می تواند به ظهور دین دولتیای بیانجامد که دین بوسیله قدرت برای برآورده کردن نیازهای روزافزونش به استخدام درآورده می شود. لذا دین می بایست به طور کامل از اصول و فروع خود، از خودبیگانه گردد و برابر با خشونت و زور گردد.
اسلامی را در نظر بگیرید که جهشش در حوزه سیاسی از طریق انقلاب سال 1979 ایران، ایجاد شد. بسیار دشوار است که بخاطر بیاوریم، اما بیان اولیه از اسلام در ایران، مبتنی بر اصول دموکراسی و حقوق بشر بود. آیت الله خمینی، سخنگوی انقلاب ایران در پاریس شد، تا جایی که برخی در فرانسه، وی را "آیت الله آزادیخواه" می خواندند. با این حال، قدرت مطلقه، به محض بدست آوردن قدرت، به تدریج، دست بکار جانشین کردن اصول و اهدافی زد که انقلاب را ممکن ساخت. از خودبیگانگی اسلام در دولت استبدادی، تا جایی ادامه یافت که مذهبی که ویژگیهای معرفش، عشق، شفقت، و گذشت بودند؛ دینی که در کتاب آن، کشتن یک فرد بیگناه را با کشتار همه انسانیت یکسان میداند؛ و قواعد گسترده برای حذف تمام شکلهای خشونت از روابط انسانی با خویشتن، دیگران، و طبیعیت را پیشنهاد می کند، به ایدئولوژیای مبدل شد که به نام آن، جنایتهای هولناک و وحشینانه صورت پذیرفت.
این روند از خودبیگانه شدن به خمینی اجازه داد که جنگ، را که در قرآن به عنوان "عملی شیطانی" خوانده شده، "نعمت"ی که باید ستایش شود بنامد. زمانی که او به تعهدات دموکراتیک خویش خیانت کرد و قدرت را به هر قیمتی دنبال کرد، دینامیکهای قدرت او را به کنترل خویش درآوردند. این مثال نشان می دهد که چگونه قدرت و ایدئولوژی به دام مداربسته سلطه می افتند، و چگونه ایدئولوژی از هر دو سو توسط قدرت از خود بیگانه می شود. زمانی که رابطه قدرت و ایدئولوژی به این نقطه رسید، قدرت وارد مرحله مرگ می شود و از بین می رود. این دقیقا اتفاقی است که برای اتحاد جماهیر شوروی روی داد و برای رژیم ایران نیز روی خواهد داد. این مثال همچنین نشان می دهد که چگونه خشونت تنها راه حل این نوع رابطه می گردد، چگونه شرایط ادامه یافتن تروریسم ایجاد می شود، و چگونه در این گونه رابطه، امکان ریشه کن کردن ترور و تروریسم غیر ممکن می گردد. این به دلیل همان دینامیکی است که هشدار دادم (قبل از اینکه جرج بوش و تونی بلر به عراق و افغانستان حمله کنند) که با این سیاست تنها یک نتیجه حاصل می شود: گسترش بی اندازه و شدید تروریسم.
با نگاه به ایدئولوژی ها با رویکرد "جنگ با ترور"، اینکه هر دو طرف درگیر، قدرتهای غربی و سازمانهای تروریستی چه میزان دچار از خودبیگانگی گشته اند غیرقابل تصور به نظر می رسد. در ایالات متحده آمریکا و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی، آزادی شهروندان به بهانه های گوناگون از جمله جنگ با تروریسم محدود شده است. از خودبیگانگی ایدئولوژیهای دموکراتیک در غرب به جایی رسیده است که در مقاطعی، دولت سوسیالیست فرانسه تصمیم گرفت با تغییر در قانون اساسی، به دولت اختیار تام برای ریشه کن کردن تروریستها بدهد. در طرف دیگر، مشاهده می کنیم چگونه اسلام که دین صلح، دموکراسی، حقوق بشر، استقلال و آزادی است در ایدئولوژی تمامیت خواهِ "ولایت مطلقه فقیه" دچار از خودبیگانگی شده است تا جایی که خشونت و نفرت را تقدیس می کند. این الگوی تنفر و خشونت کور، بعدها بوسیله سازمانهایی همچون القاعده و داعشريال اقتباس شد.
چرا غرب به ساختن سازمانهای تروریستی کمک کرد؟
بینظیر بوتو، نخست وزیر سابق پاکستان، در مصاحبه با لوموند در سال 2001، تصریح کرد که طرح تشکیل طالبان توسط دولت بریتانیا ریخته شد، توسط سازمان سیا مدیریت شد و توسط دولت سعودی، پشیبانی مالی دریافت نمود و توسط ارتش پاکستان عملیاتی شد. ما همچنین می دانیم که سازمانهای اطلاعاتی غربی نقش مهمی در ایجاد داعش ایفا کردهاند. سئوال اینجاست، چرا؟ یک پاسخ می تواند در نیازمندی به دشمن در دینامیکهای قدرت یافت شود. هر چه دشمن ترسناکتر و ظالمتر باشد، طبقه حاکم بیشتر میتواند ترس از فقدان امنیت را دستآویز کند. به این دلیل است که صاحبان قدرت نه تنها نیاز به تراشیدن دشمنان دارند، بلکه به دشمنانی نیازمند است که دین و ایدئولوژی را در بیان قدرتی توجیهگر خشونت از خود بیگانه کرده باشد تا که سلطه گر بتواند جنگ با ترور را توجیه کند. در واقع، ایدئولوژیهای هر دو طرف، محتوای (خشونت) یکسانی را دارا هستند و تنها در قالب و فرم با هم تفاوت دارند. به این دلیل است که زبان گفتگوی دو طرف، زبان خشونت می شود.
این قدرتها به یکدیگر نیازمندند. به همین دلیل بود که ایران را در سال 1981 ترک کردم. برای افشای روابط ارگانیک میان خمینیسم و ریگانیسم ایران را ترک کردم. تحمیل استبداد دینی و قدرت مطلقه فقیه به مردم ایران تنها از طریق ایجاد بحرانهای دائمی از هر دو طرف امکان پذیر بود، بحرانها با اشغال سفارت آمریکا در 1979 شروع شدند و با جنگ هشت ساله میان ایران و عراق، و اخیرا بحران اتمی ادامه یافتند. در این پروسه، در قالبهایی دیگر، ایدئولوژی های سازمانهای تروریستی نظیر القاعده و داعش بوجود آمدند.
چگونه تروریسم را تضعیف کنیم؟
سیاستهایی مبتنی بر نظریه خشونتزدایی باید در اینجا خاطر نشان شوند. خشونت زدایی، به شیوههایی برای کاهش و نهایتا حذف خشونت در روابط اجتماعی، ارجاع می کند و راههایی برای باز کردن مدار بسته خشونت بین طرفهای درگیر قدرت فراهم می کند.
نخستین سیاستاینست که تحت سرفصل "مبارزه با ترور"، آزادیها به جای محدود شدن میبایست گسترش یابند. آزادی بیان بیشتر به مبارزه با تروریسم کمک خواهد کرد. یک مثال از دوران ریاست جمهوری من می تواند بکار آید. بعد از حمله ارتش عراق به ایران، برخی از روحانیون که به ایجاد استبداد خودشان امیدوار بودند، جنگ را برای بستن دهان مطبوعات دستآویز کردند. به عنوان فرمانده نیروهای مسلح، من به شدت مخالف این سیاست بودم و عنوان می کردم که آزادی مانع دفاع مؤثر از وطن نیست، بلکه مساعد دفاع از کشور نیز هست. هر چه روحانیت به بستن مطبوعات ادامه می دادند، من استدلال می کردم که: "در تاریخ ایران سابقه ندارد که رئیس دولت در همانحال که دغدغه جنگ و حمله دشمن را دارد، دغدغه حمله گرگهای آزادی خوار به آزادی های اساسی مردم، را هم دارد و همه قدرتش را برای جلوگیری از تهدید و تحدید این آزادی ها به کار می برد." آزادی نباید قربانی مبارزه با تروریسم شود.
دوما، آزادی میبایست برای به چالش کشیدن رهبران سازمانهای تروریستی بکار گرفته شود. زمانی که من در 1980 به ریاست جمهوری رسیدم، بخشی از ایران درگیر جنگهای داخلی بود. من سازمانهای درگیر را به بحث آزاد دعوت کردم. می خواستم از آنها بپرسم که چرا آنها از استفاده از امکانات دموکراتیک که در اختیارشان بود، برای تبلیغ برنامههای سیاسی شان چشم پوشی کردند و به جای آن به مبارزه مسلحانه متوسل شده اند. برای این منظور، من به همه رهبران آنها مصونیت دادم و شخصا به همراه فرماندهان نظامی در برنامه های زنده رادیو و تلویزیون شرکت نمودم. این روش به طرز چشمگیری موفق بود. با این حال، روحانیون متوجه شدند که این روش دموکراتیک، تلاشهای آنها را برای در اختیار گرفتن کنترل دولت، بیاثر میکند و از ادامه یافتن آن جلوگیری کردند. امروز، با این حال، دولتهای غربی و جوامع مدنی می توانند از این روش استفاده کنند. آنها میتوانند به رهبران گروههای تروریستی نظیر القاعده و داعش امان بدهند و از آنها برای مناظره با دانشمندان مسلمان در رادیو و تلویزیون دعوت کنند، و از آنها بخواهند که توضیح دهند چگونه قرآن و اصول آن توجیه کننده ترور و قتل عام انسانها هستند. آنها یا رد خواهند کرد، که سوالهای بسیاری را در میان حامیان آنها در سازمان متبوع ایجاد خواهد کرد، و این حداقل، بحران استخدام مزدوران را ببار خواهد آورد و یا بحث آزاد را می پذیرند و پیروان آنها خواهند دید که آنها نمی توانند چنین خشونتی را از طریق اصول قرآنی توضیح دهند. من خودم داوطلب شرکت در چنین بحث آزادی هستم.
سیاست سوم، کاملا متوقف کردنِ استفاده از بمبها و هواپیماهای بدون سرنشین است. بسیاری از کارشناسان، و در میان آنها یورگن تادن هوفر، عضو سابق مجلس فدرال آلمان و روزنامه نگار، عنوان می کردند که قبل از حمله به افغانستان، کمی بیشتر چند صد تروریست در دره هندوکش وجود داشتند. استفاده از بمب گذاری و هواپیماهای بدون سرنشین، به تلفات گسترده غیرنظامیان در این مناطق منجر شد، و جمعیت در این نواحی را خشمگین کرد و آنها به اینگونه سازمانها ملحق شدند؛ در حال حاضر این تعداد به بیش از صدهزار تن رسیده است. باز اگر به تجربه من در زمان جنگ با عراق بازگردیم، در حالی که نیروی هوایی ایران، آسمان عراق را تحت تسلط خود داشت، ارتش عراق از موشک برای حمله به شهرهای ایران استفاده کرد و بسیاری از شهروندان ایرانی را کشته و زخمی نمود. من در برابر درخواستهای انتقام مقاومت کردم و به نیروی هوایی دستور دادم که به هیچگونه ماموریتی که به خسارتهای ناخواسته در عراق منجر شود، دست نزد. در نتیجه زمانی که آژیرهای خطر در بغداد و سایر شهرها به صدا در می آمد، شهروندان عراقی از آنجایی که مطمئن بودند که مورد حمله قرار نمی گیرند، نه به پناهگاهها بلکه به خانه هاشان می رفتند تا هواپیماها را ببینند. این روش، تبلیغات صدام حسین را برای بسیج افکار عمومی را در جنگ با ایران تضعیف کرد. و این یکی از دلایل اصلی شد که نه ماه بعد از حمله به ایران، او موافقت خود را برای پایان جنگ و پرداخت و جبران خسارت سنگین اعلام کرد. اگر روحانیت فقط یک هفته، انجام کودتای خویش را به عقب انداخته بود، توافق صلح امضا می شد. با این حال، آنها جنگ را برای تقویت قدرت خود احتیاج داشتند و کودتا را برای جلوگیری از امضای پیمان صلح، سرعت بخشیدند.
چهارم،باید با اسلام هراسی مقابله کرد و از بهره جستن از آن در سیاست داخلی یا بینالمللی خودداری کرد. مخالفت با اسلام هراسی نباید تنها به اظهارات مقامات دولت محدود شود، بلکه می بایست از طریق نهادهای آموزشی در مدارس و رسانه های جمعی گنجانده شود. با توجه به اینکه جهل علت اصلی ترس است، و به اصطلاح سازمانهای اسلامی قربانیان خود را در جو ابهام و جهل مییابند، لازم است گفتگو و بحثهای آزاد در باره اسلام در سطح وسیعی برگزار شود. بدین روش است که آنها کوچک و کوچک و محو می شوند.
پنجم، مردم ساکن در کشورهای غربی باید حقیقت را درباره تروریسم بدانند: تروریسم در خلا پیدا نمیشود و توسعه نمییابد، و تنها در موقعیت سلطه است که این شرایط بوجود میآید. مردم باید بدانند، چون این رابطه وجود دارد، بسیاری از کشورهای اسلامی به میدان جنگ منافع غرب تبدیل شده اند. مردم نباید فریب این باور را بخورند که تروریست ها به دلیل اینکه مخالف ارزشهای غربی هستند، دست به اعمال اینچنین وحشیانه می زنند. بسیاری از آنها و حامیان آنها حتی نمی دانند ارزشهای غربیان چه هستند.
ششم،ما نیاز به آموزش بیشتر درباره حقوق بشر و کرامت انسانی داریم. هنگامی که یک شخص متوجه می شود که زندگی او مقدس است و کرامت انسانی، در همه انسانها، ذاتی است، چنین انسانی خود یا فرد دیگری را تبدیل به بمب نمی کند. آنهایی که اینکار را می کنند باور کردهاند که زندگی آنها هیچ ارزشی ندارد و هیچ انسانی دارای کرامت و حقوق ذاتی نیست.
هفتمین راهکار،مقابله با همه اشکال تبعیض است. ما میتوانیم تبعیض را در قتل عام پاریس و در اعتراضات مقابل آن ببینیم. این بسیار لازم و مهم است که اعتراض انجام شود، اما اعتراضات و راهپیمایی ها نباید به آنچه در پاریس یا سایر شهرهای غربی رخ می دهد محدود شود. مردم نیاز دارند که هرکجا که خشونت رخ می دهد اعتراض خود را نمایش دهند. زمانی که مسلمانان می بینند که قتل عامها به صورت دائم در عراق، سوریه، لیبی، افغانستان و برمه رخ می دهد، و تعداد اندکی اعتراض می کنند، اعتراضات تبعیض آمیز، منبع خشم و عصبانیت می شود. هنگامی که موضوع زندگی انسان است، اعتراض و مخالفت در برابر خشونت و نقض حقوق انسانها می بایست مساله جهانی شود. این امر همبستگی میان مردم با فرهنگ ها و باورهای متفاوت را ایجاد خواهد کرد، و به عنوان انسان، حقوق بشر و کرامت انسانی، مابه الاشتراک تمامی انسانها خواهد شد.
در صورتی که اینها و سایر روشهای خشونتزدایی تمرین شوند، باتلاقی که شرایط تروریسم را فراهم آورده است، به تدریج خشک خواهد شد و تروریسم به تاریخ گذشته تعلق پیدا میکند.
انقلاب اسلامی در هجرت: در این شماره، وضعیت سنجی را به مساله فساد مالی در سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری اختصاص میدهیم:
در9 دیماه 1392محمدعلی نجفی رئیس سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری در نخستین نشست خبری خود با رسانهها در محل کاخ گلستان، از برخی مسائل مالی منتقل شده از مدیریت گذشته(حمید بقایی ) پرده برداشت. فقط در یک مورد آن،که کل بودجه اسمی یک ساله این سازمان نشانه گرفته شده بود. وی اظهار داشت: با وجود اینکه تمایل ندارم در باره گذشته سازمان زیاد سخن بگویم تا در زمان ماضی باقی نمانیم و بیشتر به فکر آیندهای باشیم که تاریخ در باره ما قضاوت خواهد کرد، اما باید بدانید که نامه اولی که در ابتدای حضورم در این سازمان گرفتم به بدهیها و مطالبات مربوط بود. اولین نامه به بدهی بیش از 120میلیون تومانی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سال 1389 به هتل «هما» در شیراز مربوط ميشد که در رابطه با اسکان پرسنل در زمان انتقال یکی از معاونتها به این شهر باقی مانده است. او ادامه داد: موارد متعددی هم در دادگاههای داخل و خارج از کشور داریم که فقط در یک مورد از آنها، فردی مدعی شده که برای انجام کاری دو میلیارد تومان هزینه کرده و طلبکار است. او یک وکیل بسیار معروف با قدرت نفوذ بالا دارد که در نهایت، از دادگاه برای ما حکم 123میلیارد تومانی (معادل بودجه اسمی یک سال سازمان در سال 92) گرفته است. نمیدانم قاضی محترم بر مبنای چه روال قانونی و وجدانی این حکم را صادر کرده، اما برای من جالب است که مسئولان این سازمان در زمان لازم، برای ارائه دفاعیه در دادگاه حضور نیافتند و در حرکتی سئوال برانگیز، یک روز پس از موعد 10 روزه تجدید نظرخواهی به دادگاه مراجعه کردند. این برای ما یک تردید ایجاد کرده که آیا واقعا پیگیری سالم حقوقی صورت گرفته است؟ نجفی افزود در یک مورد دیگر، در عربستان با این پرونده حقوقی مواجهیم که کانون جهانگردی و اتومبیل رانی، زمانی زائران حج و عمره را به عربستان میبرد و در میانه کار، همکاریاش را با طرف سعودی رها میکند. و حالا آنها مدعی خسارت هستند. وقتی ما آمدیم، وکیل استخدام شده از طرف سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد در مدت 24 ساعت باید 100هزار ریال عربستان حقالوکاله به او پرداخت کنیم و در غیر این صورت، از پرونده کنارهگیری میکند. ما هم مجبور شدیم این مبلغ را پرداخت کنیم تا مجبور نباشیم یک خسارت چند میلیون ریالی به پول رایج عربستان بپردازیم.
حمید بقایی این پاسخ را به نجفی داده است(ایسنا 25 دیماه 92): «در مورد موضوع 123 میلیارد تومانی که آقای نجفی گفتهاند، بنده در جریان جزییات موضوع نیستم اما جهت اطلاع ایشان، اعلام میکنم مسؤولیت مجموعهای که این مسأله در آن رخ داده، با یکی از بستگان نزدیک آقای جهانگیری معاون اول رییس جمهور بوده است. اگر تخلفی صورت گرفته، خوب است که آقای نجفی حتماً ماجرا را پیگیری کنند و با توجه به اینکه آقای جهانگیری هم اکنون مسؤول مبارزه با ویژه خواری هستند، آزمون خوبی است برای صحت ادعاهای این آقایان. اما اختلاف حساب کانون و شرکتهای عربستانی در باره عمره مربوط به قبل از سال 1384 است و این مشکل در واقع به ارث رسیده از همان دولتی است که آقای نجفی رییس سازمان برنامه و بودجه آن دولت بودند. گویا این بار هم اطلاعات جعلی و غلط به جای اطلاعات درست به ایشان قالب شده است.»
انقلاب اسلامی در هجرت: بدین سان اصلاح طلبان و جریان منسوب به احمدی نژاد فسادهای مالی در سازمان میراث فرهنگی را به یکدیگر نسبت میدهند و هیچ کدام از نهادهای ناظر درون نظام ولایت فقیه نیز مساله را پیگیری نکردهاند و نمیکنند!
همچنین حسین رفیعی، عضو شورای فعالان ملی- مذهبی که هم اکنون در زندان اوین زندانی است، نیز، جزئیاتی از فاجعه دزدی در سازمان میراث فرهنگی در چند سال گذشته را از زبان یکی از مسئولان سابق این سازمان بیان کرده است. این جزئیات که توسط دخترش آنا رفیعی در فیس بوک منتشر شده به عمق فساد در این سازمان دولتی اشاره دارد:
٭ متن کامل روایت دکتر حسین رفیعی از فساد در سازمان میراث فرهنگی به شرح زیر است:
●«ایکس» و به ادعای او، معاون آقای حسین مرعشی در سازمان میراث فرهنگی به ۷ سال زندان و ۳۲ میلیارد تومان رد مال محکوم شده است و از سال ۸۳ در زندان است. او ۱۶ قطعه آنتیک منحصر به فرد، از جمله سر سربازان هخامنشی، را به ۷۰۰ میلیون تومان فروخته و خانم فرانسوی خریدار، آن را به ۴ میلیارد تومان فروخته است. از این پولهای دزدی، او املاک و مستغلاتی به نام همسرش و خویشاوندانش خریده است. همسرش طلاق گرفته و اموال را برده! خویشاوندانش هم همینطور. وی امید دارد که در «انقلاب دیگری»! آزاد شود!
او ادعا میکند که تمامی مسولان گذشته سازمان میراث فرهنگی دزدی کردهاند. از جمله مشایی و بقایی. دیروز از قول قاضی پرونده بقایی گفته شد که وی در ده کشور سرمایه گذاری کرده است. او میگفت که تمامی اکتشافات میراث فرهنگی به تهران میآید و قبل از کارشناسی رسمی و ثبت در دفاتر، از مالکیت دولتی خارج میشود. جا دارد آقای روحانی، یک تیم تحقیقاتی مستقل و مجرب را مامور رسیدگی به ۳۵ سال عملکرد این سازمان کند. او میگوید که علت استعفای نجفی و دیگران به این دلیل بوده که نمیتوانستهاند با دزدی مقابله کنند.
سازمان میراث فرهنگی از دو جنبه اهمیت دارد:
1– منبع اشیا گران قیمت مورد توجه بازارهای جهانی و تحریک مسئولان برای دزدی.
2- اهمیت تاریخی و فرهنگی آن به عنوان میراث اجدادی.
جا دارد که آقای روحانی برای آن فکری بکند. وقتی به او گفتم: تو که معاون سازمان بودی و حقوق مکفی میگرفتی و زندگی خوبی داشتی، دلیلی برای دزدی وجود نداشت، چرا دزدی کردی؟ گفت: موقعی که همه دزدی میکنند، چرا من نکنم! او افسوس میخورد که چرا یک کامیون را پر از این اشیا نکرده و فرار نکردهاست!
برای این دزدان، «ملت» و «ایران» و «میراث فرهنگی» و «اموال عمومی» مفهومی ندارد. نه حس و تعلق ملی دارند و نه ترس از دزدی اموال عمومی! این پدیده در تمام قریب به اتفاق اینگونه زندانیان مشاهده میشود. فردگرایی در نظام سرمایهداری با این فردگرایی کاملا متفاوت است. فردگرایی در نظام سرمایه داری، مطرح است. ولی خسارت زدن به دیگری، تضییع حقوق عمومی، مذموم است. ولی در ایران دزدی از اموال عمومی و تصاحب اموال عمومی را این فاسدین جایز میدانند!
حسین رفیعی- بند ۸ اوین- ۲۲ تیر ۱۳۹۴
٭ فاجعه انتقال سازمان میراث فرهنگی از تهران به شیراز و مفقود شدن اسناد، بازخرید کردن و بازنشسته کردن کارشناسان:
اما امر مهمی و در واقع فاجعهای که، در زمان ریاست حمید بقایی، سازمان میراث فرهنگی بدان گرفتار آمده، این است که در حکومت احمدی نژاد ( نهم و دهم ) یعنی در تابستان سال 89 معاون احمدی نژاد و رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری(حمید بقایی ) در اقدامی جنجالی که با مخالفت گسترده کارشناسان و کارکنان سازمان و استادان و پیشکسوتان این حوزه همراه بود، به بهانه انتقال پایتخت و مسائلی نظیر قریب الوقوع بودن زلزله در تهران و نیاز به کاستن از تراکم جمعیت، تصمیم به انتقال معاونتهای سازمان میراث فرهنگی به استانهای دیگر از جمله شهرهای مرودشت و شیراز گرفت. از روزی که مسئولان سازمان میراث فرهنگی به دنبال مطرح شدن انتقال پایتخت به صرافت جا به جایی معاونت میراث فرهنگی به شیراز افتادند، تا زمانی که به دلیل ناکار آمدی این تصمیم به تهران باز گشتند، نزدیک دو سال طول کشید. در طی این دو سال کارشناسان بسیاری بازنشسته شدند. هزینههای کلانی صرف شد. حتی برخی از کارشناسان میراث فرهنگی گرفتار از هم پاشیدگی خانوادههای خود شدند. انتقال سازمان میراث فرهنگی به شیراز تبعاتی داشت که از نظر برخی کارشناسان خسارتهای جبران ناپذیری بر جای گذاشته است. کارشناسان تضعیف و تخریب زیرساختهای سازمان میراث فرهنگی را از جمله این خسارتها میدانند و معتقدند که براثر این اقدام، دست کم 300 میلیارد ریال به پژوهشگاه میراث فرهنگی خسارت وارد شد و بخشی از اسناد و مدارک نیز از بین رفت.
ماه پیش در 31 مرداد 95 در میزگردی در ایرنا دو تن از کارشناسان، موضوع انتقال سازمان میراث فرهنگی به شیراز و اصفهان در دولت نهم و دهم و تبعات این تصمیم را بررسی کردهاند. حکمتالله ملاصالحی، باستان شناس و عضو هیأت امنای بنیاد ایرانشناسی و بنیاد حکمت اسلامی صدرا در این باره میگوید: آنچه بر سر ما آمده این است که در کمتر از یک دهه به مقیاس یک سده به زیرساختهای میراث فرهنگی به ویژه اسناد اصلی ما آسیب جدی وارد شد که غیرقابل جبران است. کسانی در آن زمان به صدارت دولت و رأس این سازمان نشستند که اصلا نمیدانستند ایران کجاست، میراث چیست و ارزشهای ایران و ایرانی کدام است. آنها تیشه برداشته و آنچه میخواستند بر سر میراث چندهزار ساله این مرز و بوم آوردند. آنها سازمان را منتقل و عدهای را دور کار کردند و همین امر باعث به وجود آمدن بسیاری از سوء استفادهها شد. مگر میشود، امین اموال موزه ملی را دور کار کرد؟ آنها این کار را انجام دادند. مسئولان وقت میراث فرهنگی در دولتهای نهم و دهم هر کدام درصدد بودند که برای خود یک موزه شخصی ایجاد کرده و فقط بهره برداری شخصی کنند. در این میز گرد همچنین «دبیر پیشین اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاههای کشور» نیز گفت: طی هشت سال دولت نهم و دهم در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اتفاقات ناخوشایند زیادی رخ داده، اما مرداد ماه یادآور واقعهای تلخ و ویرانگر و سالگرد انتقال معاونت های سازمان میراث فرهنگی به دست حمید بقایی است. در این اقدام که بر خلاف ادعای مسئولینِ وقتِ سازمان کاملا غیر کارشناسی بود، معاونت صنایع دستی به شهر اصفهان، پژوهشکده باستان شناسی به شهر مرودشت و پژوهشگاه میراث فرهنگی را به شیراز منتقل کردند. به گفته سلیمانی فارسانی، یکی از تبعات این اقدام، تخریب و نابودی بسیاری از تجهیزات و دستگاههای پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکدههای زیر مجموعه آن بود و مساله دیگر آسیب جدی به بسیاری از مستندات و اسناد میراث فرهنگی و هویت ملی موجود در مرکز اسناد سازمان بود که بدلیل جابجایی غیر استاندارد و نگهداری نامطلوب و در مکان نامناسب در شیراز سرنوشت بسیاری از آن اسناد در هالهای از ابهام قرار دارد.
وی با نارضایتی از اینکه حمید بقایی در دولت یازدهم نه به دلیل اقدامات مخرب و غیر کارشناسی در سازمان میراث فرهنگی بلکه به دلیل برخی مسائل در مناطق آزاد چند وقتی بازداشت شد، گفت: به نظر میرسد مشی و رویکرد دولت کنونی هم بیشتر اقتصادی است و نه فرهنگی و ظاهرا شناسایی خسارات وارده به سازمان میراث فرهنگی به دست حمید بقایی و پیگیری برای محاکمه و مجازات وی در این خصوص متاسفانه تاکنون برای دولت مهم و در اولویت نبوده است.
دبیر پیشین اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاههای کشور مهم ترین مطالبه محققان و کارشناسان و اهالی میراث فرهنگی را در ششمین سالگرد این انتقال، بررسی نقش و عملکرد سازمان های نظارتی از جمله سازمان بازرسی، قوه قضائیه و دیوان محاسبات در زمان این انتقال عنوان کرد و گفت: این دستگاهها باید به ملت ایران پاسخ دهند در آن زمان چه اقداماتی را برای جلوگیری از این فاجعه انجام دادهاند؟ مسئولان سازمان میراث فرهنگی در آن زمان گفتند برای انتقال سازمان مطالعات کارشناسی انجام دادهاند. اما اینطور نبود و هرگز اسناد و مطالعات ادعایی خود را که مدعی بودند دو ماه برای انجام آن وقت صرف کردهاند منتشر نکردند، اما با این کار سازمان میراث فرهنگی را چندپاره کرده و ارتباط ساختاری بین معاونتهای این سازمان را از بین برده و این سازمان تخصصی را تضعیف و مضمحل کردند. مدیران سیاسی و غیرمتخصص، ساختار کارشناسی این سازمان تخصصی را از بین بردند یعنی جو و فضایی به وجود آوردند که کارشناسان به اجبار یا خود را پیش از موعد بازنشسته کرده یا بازخرید شدند و یا خود را به دیگر دستگاهها منتقل کردند.
سلیمانی فارسانی، یکی از تبعات این اقدام را که کمتر به آن پرداخته شده است، ایجاد محملی برای تخلفاتی نظیر پولشویی دانست و افزود: متاسفانه این سازمان تخصصی به اذعان برخی افراد مطلع، در دولت گذشته از ماموریتها و وظایف قانونی خود به طور کامل دور شد و تبدیل به مکانی امن برای انجام اقداماتی غیر قانونی همچون پولشویی گشت. در تاریخ هشتاد ساله فعالیت تشکیلات مرتبط با میراث فرهنگی با عناوین مختلف، هیچ وقت به اندازه دوره ریاست حمید بقایی به ساختار و زیر ساختهای این سازمان خسارت وارد نشده و این حجم آسیب به میراث فرهنگی وارد نشده و حتی در دوران هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، یک صدم این خسارات به میراث فرهنگی کشور وارد نشد. سلیمانی فارسانی ادامه داد: در جریان انتقال سازمان میراث فرهنگی غیر از اینکه بخشی از زیرساختهای سازمان میراث فرهنگی از بین رفت، متاسفانه تعمداً این سازمان را که فعالیتی کاملا تخصصی انجام میداد، تخصص زدایی کرده و آن را از وجود ظرفیتهای کارشناسی، کاملا تهی و خالی کردند. بعدها، در اواخر دولت دهم، نیروهایی غیر متخصص را بدون انجام تشریفات قانونی لازم در قالب «طرح استخدام مهرآفرین» وارد این سازمان کردند که سطح تحصیلات بسیاری از آنها نازل و آنهایی هم که مدرک دانشگاهی داشتند تخصصشان کاملا غیر مرتبط با وظایف و ماموریتهای ذاتی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بود.
دبیر پیشین اتحادیه انجمنهای علمی باستان شناسی در ادامه عنوان کرد: در شروع به کار دولت یازدهم ما درخواست کردیم کمیتهای در سازمان میراث فرهنگی تشکیل شود و از شرایط و وضعیت موجود این سازمان و خساراتی که به آن وارد شده گزارش جامعی تهیه و به مردم ارائه کند. اما متأسفانه این کار انجام نشد و انتقاد ما این است که چرا گزارش و اطلاعات آسیبها و خسارتهایی که از جانب مسولین عمدتا سیاسی در دولت نهم و دهم بر سر این سازمان و میراث فرهنگی کشور وارد آمد را منتشر و منعکس نمیکنند. در حالیکه میدانیم خسارت مادی به سازمان به ویژه پژوهشگاه میراث فرهنگی، فقط در زمینه تجهیزات، بیش از چند صد میلیارد ریال بوده است و خسارتهای غیر مادی هم که حجم آن بسیار زیاد و متاسفانه غیر قابل جبران است. در سال 1374 مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی تأسیس شد و هدف از شکل گیری آن گردآوری و حفاظت از اسناد، اطلاعات و گزارشهای مرتبط با میراث فرهنگی یکصد سال اخیر بود. چون اسناد و مدارکی دست کم از سال 1275 مرتبط با مباحث باستان شناسی و میراث فرهنگی موجود بود که نیاز به نگهداری و حفاظت داشت و متاسفانه این مرکز منحصر به فرد و اسناد و مدارک مهم آن در جریان انتقال به شیراز آسیب دید و طبق شواهد و قراین، ظاهرا بخشی از اسناد و مدارک آن که طبق اعلام رئیس وقت پژوشگاه میراث فرهنگی، شامل 47 هزار عنوان کتاب، 15 هزار برگ سند مربوط به گزارشهای مرمت و باستان شناسی، 9 هزار نگاتیو، 2 هزار اسلاید، 40 هزار کارت پستال و عکس نادر و کمیاب بوده از بین رفته است. ضمن اینکه بعضی از این مدارک در خلال انتقال و نگهداری نامناسب آسیب جدی دیده است. متاسفانه طبق اعلام برخی کارشناسان سازمان در آن سالها، برخی از عکسها و کارت پستالهای این مرکز که ممهور به مُهر آن بود در خیابان منوچهری تهران به فروش میرفت. حتی اگر یک برگ از اسناد این مرکز مفقود شده باشد، که ظاهرا اینطور است، قابل جبران نیست. سلیمانی فارسانی عنوان کرد: هرچند به بهانه وقوع زلزله در تهران، سازمان میراث فرهنگی منتقل شد، اما زلزله واقعی توسط دولت وقت در سازمان میراث فرهنگی ایجاد شد که خسارات غیر قابل جبرانی به دنبال داشت.
انقلاب اسلامی درهجرت: اما علاوه بر اظهارات این دو کارشناس، پیشتر، جراید به نقل از کارکنان مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی از مفقود شدن 47هزار عنوان کتاب و گزارشهای باستان شناسی به همراه نقشههای اوزالیدی محوطههای تاریخی و باستانی کشور و همچنین پژوهشهای باستان شناسی در ماجرای جابه جایی ناگهانی پژوهشگاه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی به شیراز در دوره مدیریت بقایی در سازمان میراث فرهنگی خبر داده بودند. در واقع یکی از کارکنان سابق مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور پس از انتشار گزارشی از مفقود شدن هزاران نقشه بناهای تاریخی و محوطههای باستانی به روزنامه همشهری اعلام کرد:
● هنگام انتقال پژوهشگاه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی به شیراز در دوران مدیران قبلی سازمان میراث فرهنگی 47 هزار جلد کتاب تخصصی در موضوعات میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور به همراه هزاران قطعه از عکسهای تاریخی موجود در این مرکز به یغما رفت و حتی بر اساس آنچه علی کرمی از کارکنان بخش پشتیبانی و تدارکات مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی کشور به نقل از شاهین پور، مدیرکل علوم و فنون پژوهشگاه میراث فرهنگی میگوید، بخشی از عکسهای دوره پهلوی که دارای مهر مرکز اسناد بوده است در خیابان منوچهری تهران به فروش میرسد. به گفته کرمی، زمان انتقال کتابخانه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی به شیراز، کتابهای هولستر نابود شد و بسیاری از کتابها براساس تماسی که شهر کتاب نیاوران با سازمان میراث فرهنگی گرفت توسط فردی به نام نقوی به آن کتابفروشی فروخته شد.
وی میافزاید: شهر کتاب نیاوران آن زمان با ما تماس گرفت و خواستار اجازه خرید کتابهای خارج شده از مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی شد. در حالی که اصلا معلوم نیست این آقای نقوی در سازمان میراث فرهنگی چه مسئولیتی داشته است. تنها کاری که ما کردیم این بود که از شهر کتاب نیاوران بخواهیم کپی کارت ملی فروشنده کتابها را برای ما ارسال کند. اسناد خارج شده از سازمان میراث فرهنگی نیز چند دسته بوده که یکسری از آنها مربوط به عکسهای تاریخی دوره پهلوی میشده و براساس آنچه شاهین پور، مدیرکل علوم و فنون پژوهشگاه میراث فرهنگی در دوره مدیران قبلی سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد این عکسها در خیابان منوچهری تهران و با کدهای مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی فروخته میشد. این موارد جدای از گزارشهای باستان شناسی بسیار زیاد و ارزشمندی بوده است که باستان شناس ها از سالها کاوش باستان شناسی در محوطههای باستانی به مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی کشور تحویل داده بودند. کرمی گفت: هنگام جا به جایی مرکز اسناد از تهران به شیراز، آقای خوشنویس، معاون میراث فرهنگی وقت کشور حتی اجازه حضور کارشناسها برای بار کردن این اسناد به کامیونها و انتقال آنها به شیراز را نداد و کارگرها ارزشمندترین اسناد میراث فرهنگی کشور را داخل کامیونها ریختند. به گفته او همین حالا هم آنچه از شیراز به تهران بازگشته است آن چیزی نیست که از مرکز اسناد به شیراز رفت.
به گفته کرمی هنگام انتقال مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی، تنها یکی از کارکنان این مرکز به همراه اسناد به شیراز رفته که او نیز پس از بازگشت به تهران از وضعیت اسناد ابراز بیاطلاعی کرده است. جدای از این موارد حتی خبری از دستگاه دیجیتال بارکد خوان کتابها و اسناد نیست که مشخص شود کدام کتابها یا اسناد سازمان میراث فرهنگی باقی مانده است. مشخصات کتابها و اسناد موجود در مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی که دارای نزدیک به 47 هزار جلد کتاب تخصصی و حتی نسخههای خطی بود و در دستگاه بارکدخوان ذخیره شده بود. چند کارتن حاوی گزارشهای باستان شناسی مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی بازگشتی به تهران نیز هنوز جایی برای قرار گرفتن در قفسههای مخصوص ندارند و هنوز کارتنهای مقوایی در یکی از اتاقهای ساختمان اصلی سازمان میراث فرهنگی در ارگ آزادی نگهداری میشوند.
به گفته کرمی حتی از دستگاههایی که فیلمها و نگاتیوهای موجود در مرکز اسناد را بازبینی میکردند و هیچ کدام نیز به شیراز منتقل نشدند خبری نیست.
● فریبا فرزام، رئیس سابق مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی کشور که پرونده ثبت جهانی نسخه شاهنامه بایسنقری در یونسکو را نیز مدیریت کرده بود و به دلیل ماجراهای همین پرونده در سازمان میراث فرهنگی از مرکز اسناد این سازمان کناره گیری کرد، درخصوص ارزش های اسناد و کتابهای نابود شده متعلق به مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی در جریان جا به جایی از تهران به شیراز به همشهری گفت: آنچه در مرکز اسناد نگهداری میشد دارایی فعالیتهای سازمان در تمام سالهایی بود که سازمان میراث فرهنگی فعالیت کرده بود. یعنی گزارشهای مختلف پژوهشی از مرمتها و کاوشهای باستان شناسی و پژوهشهای مردم شناسی و نقشههای تاریخی و هر آنچه به عنوان اثر مستند در بخشهای مختلف سازمان میراث فرهنگی تولید شده بود، آنجا نگهداری میشد. مرکز اسناد، کتابخانهای نیز داشت که منابع مطالعاتی در زمینه میراث فرهنگی را فراهم میکرد و قلب فعالیتهای پژوهشی در سازمان میراث فرهنگی بود که با جا به جایی از بین رفت.
فریبا فرزام با اشاره به سابقه چندین ساله تشکیل مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی گفت: گزارشها و پژوهشهای باستان شناسی و کاوش ها، اطلاعاتی با جزئیات علمی کامل داشت که باستان شناسها از سالها فعالیت خود در محوطههای باستانی تهیه کرده بودند که اگر این گزارشها در دست افراد غیرمتخصص بیفتد، به دلیل اطلاعاتی که از سایتهای باستانی در آنها وجود دارد ممکن است مورد سوء استفاده قرار بگیرند. به گفته فرزام، زمانی که او مرکز اسناد را پیش از جا به جاییها تحویل داد حدود 40 هزار نسخه کتاب در آن مرکز بود و تعداد عکس ها نیز بسیار زیاد بود. فرزام از تعداد زیاد نگاتیوهای شیشهای موجود در مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی که متعلق به مرکز مردم شناسی این سازمان بود خبر داد و افزود: عکسهای بسیار زیادی نیز از بناهای تاریخی در مرکز اسناد وجود داشت که اگر از بین رفته باشند یک جنایت و خیانت به میراث فرهنگی کشور است.
روزنامه همشهری در تاریخ 27 مهر92 از جلیل گلشن رئیس جدید پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی در حکومت روحانی، خواست که دستور انتقال باقیمانده اسناد و مدارک و کتابهای متعلق به مرکز اسناد و پژوهشگاه باستان شناسی کشور را به تهران صادر کند. جلیل گلشن، رئیس جدید پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی کشور در دولت جدید پیش از انتقال اسناد و مدارک و پروندههای کاوشهای باستان شناسی کشور در دوران مدیریت حمید بقایی در سازمان میراث فرهنگی به همراه چند نفر از کارشناسان خبره این سازمان از سوی مدیران سابق بازنشسته شده بود و اکنون نیز جلیل گلشن به روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی اعلام کرده است که چون در دوره جا به جاییها در سازمان میراث فرهنگی نبوده اظهار نظر دقیقی درخصوص وضعیت اسناد و مدارک بازگشته از شیراز به تهران نمیتواند داشته باشد.
آنطور که روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی در خبر ارسالی به خبرنگار حوزه میراث فرهنگی روزنامه همشهری گفته است، با انتقال آخرین اسناد میراث فرهنگی و باستانشناسی از شیراز به تهران، مرکز اسناد و مدارک سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور که در دولت قبل به شیراز منتقل شده بود و در جریان انتقالها آسیب جدی دیده بود، بهطور کامل به تهران منتقل شد. جلیل گلشن همچنین اعلام کرده است، در بازدیدی که از شیراز، پس از تصدی ریاست پژوهشگاه، داشته است متوجه شده بخشی از اسناد و مدارک در یک سوله نگهداری میشوند که از نظر شرایط محیطی مانند نور، رطوبت، دما و عوامل تهدید کننده مانند باکتریها شرایط مناسبی ندارند.
البته برخی دیگر از کارکنان این سازمان به روزنامه همشهری اعلام کردند که انتقال اسناد و مدارک به شکل کاملا ضربتی انجام شد و از آنچه به شیراز منتقل شد فهرستی تهیه نشده بود تا مشخص شود آنچه به تهران بازگشته تمامی آن چیزی است که از اسناد، کتابها یا پژوهشهای سازمان میراث فرهنگی کشور به عنوان گنجینه مکتوب سازمان میراث فرهنگی به شیراز منتقل شده بود یا نه!
٭ فروش شرکتهای سازمان میزاث فرهنگی به ثمن بخس:
سلطانیفر رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در حکومت روحانی نیز به یکی دیگر از پروندههای فساد میلیاردی در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اشاره کرده و گفته است: یکی از مهمترین پروندههایی که هر روز وقت بنده و هر هفته وقت وزیر دادگستری را میگیرد پرونده شرکت توسعه گردشگری بود. این شرکت مالک 73 درصد گروه هتلهای لاله است که دو مورد ادعای حقوقی و منازعه حقوقی در ارتباط با این شرکت داریم که ادعای یکی از شرکتها واهی بود و زیر یک میلیارد تومان هزینه کرده بود و ادعای عدمالنفع 176 میلیارد تومان را داشت. از سوی دیگر کمتر از نصف قیمت واقعی شرکت طبق اصل 44 واگذار شده بود.
انقلاب اسلامی در هجرت: در واقع شرکت توسعه گردشگری ایران در قالب یک قرارداد و بر مبنای اصل 44 قانون اساسی به یک شرکت واگذار شده بود و این واگذاری در ازای پرداخت 500 میلیون تومان صورت گرفته بود!! همان «خصولتی»های معروف در نظام ولایت فقیه. در واقع ارزش گذاری واقعی داراییها انجام نگرفته بود و در این واگذاری به «بخش خصوصی»، بخش زیادی از داراییها و اموال شرکت، ارزش گذاری نشده بود بطوری که
● به گفته غلامحسین حسینی مدیر عامل شرکت توسعه گردشگری: «فقط ۱۱ دارایی عمده را ارزش گذاری کرده بودند. درصد ریالی این ۱۱ دارایی بالاتر از ۶۰ تا ۷۰ دارایی دیگر شرکت است و این شرکت را داشتند به حداقل به یک پنجم ارزش واقعیاش میفروختند. در نظر بگیرید که حدود ۲۰ شرکت داریم که در ارزش گذاری اولیه، حدود ۱۰۰ هزار تومان قیمت گذاری شده بودند.»
انقلاب اسلامی در هجرت: توجه خوانندگان محترم را بدین امر جلب میکنیم که دزدیهای هرچه وقیحانهتر در نظام ولایت فقیه آنچنان است که قیمت یک شرکت متعلق به میراث فرهنگی 100 هزار تومان تعیین میشود که معادل قیمت 3 کیلو گوشت قرمز است! برفرض خریدار این شرکت از مشهد قصد داشته باشد با هواپیما برای خریدش به تهران بیاید بلیط یکسره وی دو برابر قیمت شرکتی است که میخواهند به وی واگذار نمایند!
به هر حال پس از بررسی پرونده و جلوگیری از واگذاری شرکت توسعه گردشگری، بر اساس یکی از بندهای این قرارداد، شرکت خریدار ادعایی به مبلغ 176 میلیارد تومان را مطرح کرده است. به دلیل اینکه هیچگونه پیگیری حقوقی از جانب سازمان میراث فرهنگی صورت نگرفته بود، دادگاه حکم محکومیت سازمان میراث فرهنگی را به پرداخت 138 میلیارد تومان خسارت به شرکت خریدار صادر کرده بود. پس از بررسی این پرونده، هیات داوری ماده 30 اصل 44 قانون، واگذاری شرکت توسعه گردشگری را ابطال کرد و با پیگیریهای حقوقی صورت گرفته بررسی حکم محکومیت 138 میلیاردی سازمان برای رسیدگی بیشتر به مراجع قضایی ارجاع داده شد. در تابستان 1394رای هیات داوری اصل ۴۴ مبنیبر ابطال واگذاری شرکت توسعه گردشگری صادر شده ولی چون آن رای، در حقیقت رای دادگاه بدوی بود و خریدار حق داشت که در دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور، نسبت به این رای اعتراض کند و این اعتراض نیز صورت گرفت و مسیر رسیدگی به پرونده ۵ ماه دیگر نیز بطول انجامید و سرانجام طی شد و رای قطعی شرکت توسعه گردشگری ایران مبنیبر عدم واگذاری آن به بخش خصوصی صادر شد.
انقلاب اسلامی در هجرت: در شماره آینده به ضعف قانونی و چرایی تخریب آثار باستانی توسط مالکان شخصی میپردازیم و فهرست خانههای تاریخی خصوصا در شهر تهران که توسط مالکانش تخریب شدهاند را از نظر خوانندگان میگذرانیم.
انقلاب اسلامی در هجرت :ایران با پیشینهای چندهزار ساله، به سبب موقعیت جغرافیایی و بیش از هفت هزار سال تمدن و فرهنگ و نیز تنوع فرهنگی در جغرافیای زیستی خود، یکی از شاخصترین کشورها در حوزه میراث فرهنگی بشری است و یکی از مهمترین کانونهای تمدنی محسوب میشود. از اینرو صیانت و حفاظت از میراث فرهنگی کشور و شناخت ارزش آن مقولهای فرا نسلی است و هرگونه سهل انگاری و عدم توجه میتواند منجر به خسارات غیر قابل جبران و بازگشت گردد و از طرف دیگر بسیاری مجموعهداران و موزهها به دنبال آثار فرهنگی و تاریخی ایرانزمین هستند و این موضوع باعث ترویج جرم قاچاق عتیقه در کشور شده است.
به گفته دکتر مرتضی ادیب زاده، باستان شناس، سالانه بین 5 تا 6 هزار شیء تاریخی در پایتخت کشف میشود! و بگفته هانس مارتین هینز رئیس ایکوم جهانی ( سازمانی که نماد جهانی موزه و موزه داری است و در سال 62 همزمان با یونسکو تاسیس شد و 120 اکنون کشور جهان منجمله ایران دارای کمیتههای ملی ایکوم هستند ): بعد از قاچاق اسلحه و مواد مخدر، قاچاق اشیاء تاریخی- فرهنگی مقام سوم را در جهان دارد.
برای اینکه خوانندگان محترم پی به ابعاد قاچاق اشیاء عتیقه و تاریخی ببرند به ذکر تنها یک نمونه میپردازیم:
آمار کشفیات یگان حفاظت میراث فرهنگی در شش ماه نخست سال 1393 به سه هزار و ۶۰۰ اثر تاریخی از جمله ۸۳۳ سکهمنحصربفرد تاریخی رسید. این آثار ضبط شده متعلق به دورههای هخامنشی، ساسانیان، سلجوقیان، دوره اسلامی و ایلخانی بودند که از یک زن و مرد قاچاقچی کشف و ضبط شدند. اما براستی اگرتنها درعرض 6 ماه ۳۶۰۰ اثر از قاچاقچیان تنها در چند عملیات کشف شده باشد، درچند دهه اخیر چند اثر تاریخی کشف شده و چند هزار اثر باستانی به دست نیامده و از کشور خارج شدهاند؟ خوانندگان محترم خود می توانند ابعاد چنین فاجعهای را در حوزه میراث فرهنگی به تصویر بکشند. این فاجعه امکان پذیر نبود اگر ضعف قانونی و هرج و مرج قانونی و مشخص نبودن متولی و مسئول و نیز سهل انگاری، بعضا تعمدی، از سوی نظام ولایت فقیه درجهت عدم حفاظت از میراث فرهنگی و اماکن و محوطههای باستانی و تاریخی وجود نداشت. این کاستیهای سهوی و عمدی ایجاد انگیزه و فرصت برای قاچاق و شکلگیری مافیای قاچاق گشته است.
كارشناسان و صاحب نظران اعتقاد دارند برای فرهنگسازی در زمینه حفظ و حراست از اموال فرهنگی و تاریخی لازم است در كتب درسی مدرسه، دروسی به منظور آشنایی با اهمیت و ارزش چنین اشیائی گنجانده شود. وقتی آثار تاریخی با قدمت 4800 ساله جیرفت فقط با كیسهای آرد معاوضه میشوند، نشان از این امر دارد كه سودجویان از كاستیهای فرهنگی و اقتصادی مردم، بیشترین بهره را میبرند.
٭انقلاب اسلامی در هجرت:
اما در کنار مساله قاچاق اشیاء عتیقه و باستانی، ایران با پدیده عدم حفاظت و تخریب آثار ملی و بناهای تاریخی و سهلانگاری مسئولین و یا بیاعتنایی و عدم درک ارزش بناهای تاریخی و نیز بهانه کمبود بودجه و نیز تعمد نهادهای نظامی و افراد وابسته به نظام در تخریب آنها و نیز سودجویی اشخاص و مالکان بناهای تاریخی ( اغلب خانهها و ابنیه تاریخی ) نیز روبرو است. رئیس سازمان میراث فرهنگی در دولت روحانی، مسعود سلطانی فر دولت را در شناسایی و حفظ تمام آثار تاریخی ناتوان میخواند و معتقد است از یک میلیون سایت تاریخی تاکنون فقط ۳۲ هزار اثر در کشور شناسایی شده و از اینرو پیشنهاد واگذاری بازسازی و حفظ همین تعداد آثار تاریخی را به بخش خصوصی در قبال امکان بهره برداری و استفاده 20 ساله از این اماکن را نیز وی مطرح نمود. در واقع استدلال واگذاری این بناها به بخش خصوصی، کمبود سرمایه و اعتبار برای نگهداری و مرمت این بناها و همچنین کم بودن نیروی انسانی برای حراست از این بناها از سوی دفتر احیا و بازسازی سازمان میراث فرهنگی کشور اعلام شده است. ولی بسیاری از باستان شناسان و تاریخ شناسان و اهالی هنر معتقدند این اقدام جز تخریب برای اماکن تاریخی نتیجهای نخواهد داشت. عدم نظارت کارشناسان میراث فرهنگی بر فعالیتهای بخش خصوصی در بناها و آثار تاریخی، تغییر کاربری برخلاف شئون یک عرصه تاریخی مانند واگذاری بناهای تاریخی بدون توجه به ظرفیت بنا و تغییر کاربری به مکانهای غیر متعارف از جمله انتقاداتی است که این افراد یا منتقدان به این مسئله دارند. داستان واگذاری موزه چهار فصل اراک به بخش خصوصی در سال گذشته و صحبتهایی این چنینی پیرامونش یکی از پرسرو صداترین داستانها بود. در نهایت، میراث فرهنگی این واگذاری را لغو کرد و خواسته مردم اجرا شد.
مساله قاچاق اشیاء عتیقه و تاریخی در ایران را در وضعیت سنجی یکصد وچهاردهم مورد بررسی قرار میدهیم و این شماره و شمارهآینده را به بررسی کاستیهای قانون در زمینه آثار باستانی و تاریخی و تغییراتی که در نظام جمهوری اسلامی در مسئولین و متولیان این امر رخ داده است و نیز تخریب برخی از آثار ملی ایران که به طور رسمی به ثبت رسیده اند، اما در طول عمر نظام جمهوری اسلامی تخریب شده و از میان رفته اند، اختصاص میدهیم.
٭ تاریخچه مختصری از شکل گیری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری:
●درسال 1343 وزارت فرهنگ و هنر تأسیس و مدیریتهای مختلفی در قلمرو میراث فرهنگی همچون اداره کل موزهها، مرکز باستان شناسی ایران، دفتر آثار تاریخی، اداره کل موزههای سنتی، موزه ایران باستان، اداره کل بناهای تاریخی، سازمان حفاظت از آثار باستانی و... تشکیل شد
●بعد از پیروزی انقلاب، وزارت فرهنگ و هنر منحل و برخی از وظایف این وزارتخانه که ماموریتهای میراث فرهنگی داشتند به دو وزارتخانه انتقال داده شد؛ وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
● واحدهای انتقال داده شده از وزارت فرهنگ و هنر به دو وزارتخانه بدین شرح است:
به وزارت فرهنگ و آموزش عالی:
- اداره کل هنرهای سنتی
- مرکز باستانشناسی ایران
- مرکز موزه مردمشناسی
- موزه ایران باستان
- دفتر آثار تاریخی
- سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی
به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی:
-اداره حفاظت میراث فرهنگی شهرستانها
- اداره کل موزه ها
- اداره کل بناهای تاریخی
- اداره کل کاخها
٭تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور:
در تاریخ 10/11/1364 به موجب قانون، سازمان میراث فرهنگی شکل گرفت. بر اساس این قانون، به وزارت فرهنگ و آموزش عالی اجازه داده شد تا از ادغام 11 واحد پراکنده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز وزارت فرهنگ و آموزش عالی، سازمان میراث فرهنگی را به صورت سازمانی وابسته به خود تشکیل دهد. این قانون در روز پنجشنبه دهم بهمن ماه 1364در مجلس نظام تصویب و در تاریخ 12 بهمن 1364 به تایید شورای نگهبان رسید.
●ادغام سازمان ایرانگردی و جهانگردی و سازمان میراث فرهنگی:
در سال 1372 شورای عالی اداری طی جلسه 18/1/1372 به پیشنهاد سازمان امور اداری و استخدامی کشور و به منظور هماهنگی و افزایش کارآیی و اثربخشی سازمان میراث فرهنگی کشور و تمرکز در مدیریت دستگاههای فرهنگی، سازمان میراث فرهنگی کشور از وزارت فرهنگ و آموزش عالی منفک و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ملحق شد. براساس بند 3 مصوبه مزبور، کلیه اختیارات و مسئولیتهای وزیر و وزارت فرهنگ و آموزش عالی در رابطه با موضوع وظایف اجرایی سازمان میراث فرهنگی به وزیر و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتقال مییابد.
در جلسه علنی 23 دیماه سال 82 مجلس شورای اسلامی، سازمانهای میراث فرهنگی کشور و ایرانگردی و جهانگردی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جدا و از ادغام آنها "سازمان میراث فرهنگی و گردشگری" با کلیه اختیارات زیر نظر رییس جمهورفعالیت خود را آغاز میکند. با تصویب این قانون وظایف حاکمیتی سازمان ایرانگردی و جهانگردی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منتقل و وظایف اجرایی و امور تصدی آن با همه امکانات، نیروی انسانی، اموال و داراییها، تعهدات و اعتبارات در قالب یک شرکت دولتی با عنوان شرکت توسعه ایرانگردی و جهانگردی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری وابسته شد.
●سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری:
در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۸۵شورای عالی اداری کشور در یکصدمین جلسه خود، سازمان صنایع دستی کشور را از وزارت صنایع و معادن با کلیه اختیارات، تعهدات، امکانات، نیروی انسانی و غیره جدا و به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ملحق نمود تا این سازمان تحت عنوان «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» به فعالیت خود ادامه دهد.
بسیاری از باستان شناسان و اهالی هنر معتقدند ادغام سازمان میراث فرهنگی و سازمان ایرانگردی و جهانگردی و نیز اضافه کردن صنایع دستی به مسئولیتها ،این سازمان را از اهداف اصلی آن دور کرده و توجه این سازمان را از شناسایی و ثبت و حفظ و مرمت ابنیه تاریخی منحرف و معطوف امر سود آور گردشگری کرده است.
از آنجا که در ذیل فهرست تخریب اماکن و آثار تاریخی را نقل میکنیم که در زمانهای مختلف مسئولین این سازمان رخ دادهاست، در ذیل اسامی رؤسای سازمان میراث فرهنگی و یا از سال 1385 "سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری" را میآوریم. همین جا خاطر نشان سازیم که برخی از باستان شناسان و تاریخ دانان و اهل هنر معتقدند که رؤسای این سازمان بایستی از تحصیلات بالایی برخوردار باشند و حوزه تخصصشان مرتبط با حوزه کاری و مسئولیتشان باشد ولی شاهد این هستیم که خصوصا از دوران حکوکت خاتمی، مسئولینی همچون حسین مرعشی برادر همسر هاشمی رفسنجانی مسئول سازمان میراث فرهنگی شد که تخصصی در این رشته نداشت. جانشینان او نیز چون او بودند.
٭ روسای سازمان میراث فرهنگی و از سال 1385 میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری:
- مهدی حجت، فوق لیسانس معماری دانشگاه تهران و دارای دکترای حفاظت از بناهای تاریخی از دانشگاه یورک انگلستان است. 1366 الی1370 در دوران خامنهای و هاشمی رفسنجانی (در دوران هاشمی رفسنجانی – دکتر اکبر زرگر 1371 الی 1373)
- سراجالدین کازرونی، فوق لیسانس معماری از دانشگاه تهران 1372 الی 1376 (در دوران هاشمی رفسنجانی)
- سید محمد بهشتی شیرازی، کارشناسی ارشد مهندسی معماری: از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ اولین رئیس این سازمان بوده است.( در دوران خاتمی )
- حسین مرعشی، لیسانس اقتصاد در سال ۱۳۸۳ وی برادر همسر هاشمی رفسنجای است و در اواخر حکومت دوم خاتمی به ریاست میراث فرهنگی منصوب شد.
- اسفندیار رحیم مشایی: از 1384 الی 1388 سومین رئیس این سازمان شد که از طرف احمدینژاد به این مقام منصوب شد. او در رشتهٔ مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی اصفهان تحصیل کردهاست.
- حمید بقایی: از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ رئیس این سازمان در حکومت احمدی نژاد بود. او دارای مدرک لیسانس در زمینهٔ آی تی میباشد.
قابل توجه اینکه در دوره مشایی و بقایی بیشترین بناهای تاریخی تخریب شدند.
- روحالله احمدزاده کرمانی:کارشناس ارشد مدیریت صنعتی به مدت ۶ ماه در این سمت مشغول به کار شد و پس از استعفای ۲یار دیرین خود در دانشکدهٔ خبر و استانداری فارس که به سمتهای معاون گردشگری و سرمایهگذاری منصوب شده بودند خود او نیز به دلایل نامعلوم استعفا داد0(در دوران احمدی نژاد)
- سید حسن موسوی: معاون سرمایهگذاری اسبق سازمان (زمان ریاست مشایی) تا ۱۱ آذر ۱۳۹۱ رئیس این سازمان در دوران احمدی نژاد بود.
- محمدشریف ملکزاده دکترای مدیریت: در دوران احمدی نژاد رئیس این سازمان بود از ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۲
- محمدعلی نجفی دارای کارشناسی ارشد ریاضی و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از ۲۶ مرداد ۱۳۹۲ تا ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ رئیس این سازمان شد. نجفی پس از حدود ۶ ماه، ریاست سازمان میراث فرهنگی به دلیل بیماری قلبی از این سمت استعفا کرد. (در دوران روحانی)
- مسعود سلطانیفر: سلطانیفر دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی و از بهمن 1392 تا کنون رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میباشد. (در دوره روحانی)
٭ شرح برخی از وظایف سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری:
در اینجا به بندهای 2 و7 و 11 و 12وظایف این سازمان اشاره میکنیم که ربط مستقیم به این وضعیت سنجی دارد:
11 - تهیه نقشه جامع باستان شناسی استان با همکاری واحدهای ذیربط و تدوین فهرست شناسایی و معرفی آثار و ابنیه تاریخی در چارچوب ضوابط ابلاغی از سوی سازمان مرکزی
٭ آثار تاریخی تخریب شده در نظام ولایت فقیه:
●مسجد سلمان
این مسجد مربوط به دوره پهلوی است و در تهران، خیابان ۱۷ شهریور، بالاتر از میدان خراسان، حد فاصل کوچههای تشکری و فریدون وند واقع شده و این اثر در تاریخ ۳ خرداد۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۱۹۱۶۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. در سال ۱۳۸۶در حکومت خاتمی این اثر تاریخی به صورت شبانه تخریب و بنای جدیدی با 4 طبقه به جای آن ساخته شد.
●حمام باغالله
حمام باغالله مربوط به دوره قاجار است و در کرمان واقع است. این اثر در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۳۰۶۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. باغالله۲۰۰ سال سابقه دارد و قبلا باغ بزرگی بوده که متعلق به «خواجه اتابک بزقوش» از عرفا و سیاستمداران کرمان بوده و گرمابهای هم که در این محله واقع شده نیز به دستور او ساخته شده است. به گواه تاریخ، این حمام از قدیمیترین حمامهای استان کرمان به شمار میرود.
این بنا به دلیل عدم نگهداری مناسب، از سال 1393 در حکومت روحانی در حال تخریب کامل است. این حمام تا چندی پیش فعال بود ولی بعد از آن به دلیل بالا آمدن آبهای زیرزمینی تعطیل شد و هم اکنون به دلیل انباشته شدن فاضلاب در آن به منشاء بیماریهای عفونی در منطقه تبدیل شده است. امکان ریزش آن رهگذران را تهدید میکند و به محلی برای تجمع معتادان تبدیل شده است.
٭ خسارت وارد آمده به اثار تارخی در دوره ریاست مشایی بر سازمان میراث فرهنگی:
● آبگیری سد سیوند در17 کیلومتری پاسارگاد و نم کشیدن آرامگاه کوروش و از بین رفتن 8000 اصله درخت 500 ساله:
در دورانی که اسفندیار مشایی رئیس سازمان میراث فرهنگی بود، موافقت وی با آبگیری سد سیوند اقدامی بود که انتقادات فراوانی از مشائی را ببار آورد. مشائی در این باره در زمستان سال ۸۵ گفته بود: «وظیفه ما این بود که یک بررسی کارشناسی دقیقی از منطقه انجام بدهیم به همین دلیل سازمان میراث فرهنگی، به یمن تحرک بسیار خوب سیزده هیئت کارشناسی داخلی و خارجی، جلوی آبگیری را گرفت. بارها و در چند مرحله.» اما سرانجام سازمان با توجه به مصالح ملی رضایت داد که وزارت نیرو سد را آبگیری کند. سد سیوند در ۹۵ کیلومتری شمال شیراز، پنجاه کیلومتری تخت جمشید و در حدود هفده کیلومتری پاسارگاد، بر روی رودخانه سیوند و درون منطقهای که به تنگه بُلاغی معروف است، ساخته شدهاست. فاصله دهانهٔ سد سیوند تا آثار و سازههای اصلی پاسارگاد نزدیک به هفده کیلومتر و بنا به نظر کارشناسان، خط پایان آبگیری دریاچه پشت آن - که رو به دشت مرغاب دارد - نزدیک به هفت یا نه کیلومتر است در حالی که بنا به نظر پارهای دیگر از کارشناسان در صورتی که سد با کل ظرفیت آب گیری شود دریاچهای که پشت آن به وجود میآید در نزدیکی چهار کیلومتری آرامگاه کورش میایستد. با آبگیری سد سیوند بیش از هشت هزار اصله درخت پانصد ساله از بین رفت و همچنین چندی پیش اعلام شد که ساختمان آرامگاه کوروش نم کشیدهاست.
●تخریب سنگ نبشته نام خلیج فارس در خارک با پتک و تیشه:
در حالی که خبر کشف سنگ نبشته هخامنشی خارک معروف به هخامنشیان که در آبان ماه سال ۱۳۸۶ در هنگام جادهسازی شرکت نفت در جزیره خارک آن هم به طور اتفاقی، آب سردی بر پیکر تبلیغات ضد ایرانی کشورهای عربی در باره خلیج فارس بود، کوتاه زمانی پس از رسانهای شدن این خبر، این کتیبه که سندی تاریخی برای اثبات نام خلیج فارس بوده در زمان مشایی در سال 93 با تیشه و پتک نابود شد.
به گفته كارشناسان حاضر در محل كشف كتیبه، احتمالا قدمت این كتیبه سنگی به 2400 سال پیش و زمان هخامنشیان باز میگردد و این سنگ مرجانی به خط فارسی باستان است. در ترجمه این کتیبه آمده است: "(این) سرزمین خشک و بیآبی بود. شادی و آسایش را آوردم "
●سرقت نسخه رونوشت ازکتاب قانون ابوعلی سینا:
این سرقت در هفته میراث فرهنگی در دوران ریاست مشایی بر سازمان میراث فرهنگی اتفاق افتاد. این سرقت نه تنها توسط مسئولان اعلام نشد، بلکه رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان همدان در پاسخ به خبرنگاری که دربارهٔ صحت این سؤال پرسیده بود، گفت: «پرسیدن این سؤال حسن نظر نیست چرا که اگر یک پرسش برای مجموعهای زیان داشته باشد، نباید آن را مطرح کرد.» این مدیر این سرقت را طبیعی دانسته و گفته بود: «در زمان سرقت دو نفر از نیروهای یگان حفاظت در موزه حضور داشتهاند. اما متوجه موضوع نشدهاند و در نخستین گام همین دو نفر باید پاسخگو باشند که چرا این اتفاق رخ داده است.» او دربارهٔ سرقت کتاب ابوعلیسینا گفته بود: «آرامگاه بوعلیسینا حتی به سیستم برق اضطراری نیز مجهز نبوده، بنابراین وقوع این سرقت هیچ تعجبی ندارد.»
●خسارات وارد آمده به آثار تاریخی در دوران ریاست بقایی بر سازمان میراث فرهنگی:
در زمینه خسارت وارد آمده به اثار تاریخی در دوره ریاست بقایی بر سازمان میراث فرهنگی، خبرگزاری ایسنا نوشت که یک باستان شناس پیشکسوت بنام خسرو پور بخشنده درباره کتابهایی که در دوران مدیریت حمید بقایی در سازمان میراث فرهنگی به غارت برده شد، میگوید: ایران چهار بار مورد تهاجم نظامی قرار گرفت، نخستینبار اسکندر به ایران حمله کرد، پس از حمله اعراب و مغول آخرین تهاجم از سوی نسل فعلی یا همان آقای بقایی صورت گرفت که بدتر از تهاجمهای گذشتهاست!
همچنین در 2 خرداد 90 سایت معماری نیوز در زمینه لطماتی که در دوره بقایی بعنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری به آثار فرهنگی و تاریخی وارد آمده است نوشت: تعداد بسیار زیاد اخبار و گزارشها در این خصوص سبب شد تا خبرنگار معماری نیوز دست به گزینش زده و تنها تعداد معدودی از كم كاریهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در حفاظت از این میراث فرهنگی را به صورت تیتر وار فهرست کند:
1. ارث هزار ساله در معرض باد و باران وتخریب کامل
2. با وجود ثبت ملی، گنبد دوره ایلخانی در زواره اصفهان، تخریب شد.
4. مسجد 700 ساله " گنبد آزادان " واقع در خیابان آتشگاه اصفهان، در محله آزادان در شرف تخریب است
5. تپه ساسانی آسیه آباد در اهواز همچنان تخریب می شود.
7. قلعه مهرپادین واقع در مهریز، در استان یزد در آستانه تخریب کامل / خسارتهای یک دهه معادل 300 سال است
8. تخریب کامل آب انبار 200 ساله سپهداری توسط شهرداری اراک / دستور تخریب شفاهی صادر شد
9. صدور مجوز تخریب بنایی تاریخی در تهران
10. بیمارستان تاریخی مسیح كرمانشاه در آستانه تخریب
11. پل خواجو در آستانه تخریب
12. نابودی تنها بنای تاریخی هزار ساله نوشهر
13. سه چهارم دژ تاریخی دوره صفویه آق قلا تبدیل به پلاکهای مسکونی شدهاست
14.ارهها آفت جان خانه تاریخی میر میران / جلوهگاه هنر ایرانی - اسلامی محل رویش علفهای هرز شده است
15. فرصتهای گردشگری در کوه "چهل مقام" گم شد / تخریب آزادانه آثار تاریخی
در شماره آینده باقی اخبار مربوط به تخریب بناها و مکانهای تاریخی و باستانی را نقل خواهیم کرد.
انقلاب اسلامی در هجرت :در وضعیت سنجی شماره ۱۱۲ به این امر پرداختیم که ایران با پیشینهای چندهزار ساله، به سبب موقعيت جغرافيايي و بيش از هفت هزار سال تمدن و فرهنگ و نيز تنوع فرهنگي در جغرافياي زيستي خود، يکي از شاخصترين کشورها در حوزه ميراث فرهنگي بشر است. و یکی ازمهمترین کانونهای تمدنی محسوب میشود. از اینرو صیانت و حفاظت از میراث فرهنگی کشور و شناخت ارزش آن مقولهای فرا نسلی است. هر گونه سهل انگاری و عدم توجهی میتواند منجر به خسارات غیر قابل جبران و بازگشت گردد و از طرف دیگر بسیاری مجموعهداران و موزهها به دنبال آثار فرهنگی و تاریخی ایرانزمین هستند و این موضوع باعث ترویج جرم قاچاق عتیقه در کشور شدهاست.
و در این راستا، به تغییرمتعدد قوانین در مورد سازمان میراث فرهنگی پرداختیم که در سال ۱۳۸۸ صنایع دستی وگردشگری نیز بدان افزوده شدهاست. از اینرو بسیاری کارشناسان هنری و باستانشناسان معتقدند که افزودن این دو حوزه به سازمان میراث فرهنگی این سازمان را از مسؤلیت اصلی خود که همانا شناسایی و ثبت و حفظ بسیاری از آثار تاریخی و بناهای باستانی است باز میدارد و به حوزه گردشگری که سودآوراست مشغول میکند. از طرف دیگر کمبود سرمایه و اعتبار برای نگهداری و مرمت و نیز حراست از بناهای تاریخی، این سازمان را از نگاهداری بسیاری از آثار باستانی ناتوان میکند. بتازگی توسط سلیمانی فر مسؤل این سازمان که از طرف روحانی نصب شده است، پیشنهاد واگذاری برخی اماکن تاریخی به بخش خصوصی در قبال ۲۰ سال اجازه بهره برداری از آنها مطرح شدهاست که باز،باستان شناسان و اهل هنر معتقدند این اقدام جز تخریب اماکن تاریخی نتیجه ای نخواهد داشت. عدم نظارت کارشناسان میراث فرهنگی به فعالیتهای بخش خصوصی در بناها وآثار تاریخی، تغییر کاربری برخلاف شئون یک عرصه تاریخی مانند واگذاری بناهای تاریخی بدون توجه به ظرفیت بنا و تغییر کاربری به مکانهای غیرمتعارف از جمله انتقاداتی است که این افراد یا منتقدان به این مسئله دارند. و بعنوان نمونه اشکالات بوجودآمده در مورد واگذاری موزه چهار فصل اراک به بخش خصوصی را نقل کردیم.
در خاتمه، به چند مورد تخریب آثار باستانی پرداختیم و خصوصا به بیشترین خرابی در دوره احمدی نژاد و ریاست اسفندیار مشایی بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ و حمید بقایی از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ بر سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری اشاره کردیم. در این شماره ضمن بررسی بودجه سازمان، سایر آثار تخریب شده فرهنگی را نقل میکنیم
انقلاب اسلامی در هجرت :ناگفته نماند که پیوسته بایستی شرط انصاف را مراعات کرد و بایستی بگوییم به اذعان اهالی هنر حد اقل اقای مشایی در دوران ریاستش بر این سازمان چند عملکرد مثبت همچون ثبت جهانی آثار تاریخی – فرهنگی همچون بیستون , مجموعه کلیساها ,گنبد سلطانیه و سازه های آبی شوشتر و همچنین ثبت ملی میراث معنوی همچون ثبت ملی نوروز, ثبت ملی آیین های شب یلدا ,ثبت ملی آیین های رمضان, ثبت ملی ورزشهای پهلوانی و زورخانه ای را انجام داده است اما در دوره ریاست بقایی کمترین نکته مثبتی وجود ندارد.
٭بودجه سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی وگردشگری و مقایسه آن بودجه با بودجه حوزه های علمیه:
محمد علی نجفی که تنها بمدت ۶ ماه ریاست سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری را در فاصله ۲۶ مرداد ۱۳۹۲ تا ۱۰ بهمن ۱۳۹۲ بر عهده داشت (در ۲۲ دیماه ۹۲ در نشستی با سران رسانه ها به نقل از فرارو ) اظهار داشتهاست :
کل کشور اتریش 700 سایت تاریخی دارد، اما در ایران تا امروز، 200هزار سایت تاریخی شناخته شده و کارشناسان معتقدند به همین تعداد هم سایت مسکوت داریم. برای هر سایت اگر 10میلیون تومان ناقابل در نظر بگیریم، دوهزار میلیارد تومان بودجه میشود. این در حالی است که کل بودجهی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری 120میلیارد تومان است که در نهایت، 40میلیارد تومان آن تخصیص پیدا میکند.و این سازمان در سال 1392 بیش از 8 هزار کارمند داشته است.
انقلاب اسلامی در هجرت : هرچند بودجه سازمان میراث فرهنگی در سال 95 افزایش یافت و درلایحه بودجه مجموع اعتبارات سازمان میراث فرهنگی در سال 95 به میزان 6.987.704 میلیون ریال (698 میلیارد تومان ) در نظر گرفته شد که نسبت به قانون بودجه سال 94 معادل 44.56 درصد رشد داشته است اما بگفته حسینی مکارم معاون توسعه مدیریت سازمان با توجه به وظایفی که برعهده سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گذاشته شده واز طرفی دیگر انتظاراتی که دولت و مردم از این مجموعه دارند، افزایش حدود 45 درصدی بودجه سال آینده روند اجرای برنامه ها و اقدامات سازمان را با سختیهایی مواجه میکند.
خوانندگان وقتی پی به عمق فاجعه میبرند که مقایسهای بین بودجه سازمانی با این درجه از اهمیت و بودجه حوزههای علمیه و سازمان تبلیغات در لایحه بودجه 1395 بدست دهیم. قابل توجه است که به نهادهای حوزوی و تبلیغاتی در لایحه بودجه 95 مطابق سنوات گذشته ردیف بودجه جداگانهای اختصاص یافته است. شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران 195، جامعه المصطفی العالمیه 239، مرکز خدمات حوزه علمیه 582، دفتر تبلیغات اسلامی 96، شورای عالی حوزههای علمیه 328 و شورای برنامه ریزی مدیریت حوزههای علمیه خراسان 63 میلیارد تومان از این لایحه سهم برده اند.. سازمان تبلیغات اسلامی با زیرمجموعههای خود (موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، مرکز رسیدگی به امور مساجد، ستاد اقامه نماز، مرکز تحقیقات علوم کامپیوتری اسلامی و حوزه هنری) 314 میلیارد تومان از لایحه بودجه 95 را به خود اختصاص داده است.همچنین موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) تحت سرپرستی سیدحسن خمینی 59 میلیارد تومان سهم برده و حوزه هنری 50 میلیارد تومان از بودجه کشوری دریافت کرده است.برای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که وظیفه بخش برون مرزی را بر عهده دارد در مجموع 230 میلیارد تومان تخصیص یافته که از این مبلغ مجمع تقریب مذاهب اسلامی 25، مجمع جهانی اهل بیت 36 و بنیاد سعدی 7 میلیارد تومان سهم دارند.
یعنی در مجموع این نهادها 2156 میلیارد تومان بودجه در اختیار دارند یعنی بیش از 3 برابر بودجه سازمانی که متولی حفظ آثار باستانی و گردشگری در کشوری مثل ایران است با سابقه تمدن بیش از 7000 سال !
در این شماره دنباله فهرست تخریب آثار باستانی در وطنمان ایران را نقل میکنیم که یا با خواست و مجوز خود سازمان میراث فرهنگی اتفاق افتاده و یا بدون اجازه آن سازمان رخ داده و یا با وجود مخالفت سازمان، نهادهای غیر قانونی و یا اشخاصی که نگرانی مجازات شدن را نداشته اند انجام پذیرفته است.
●حجاریهای برم دلک شیراز:
حجاریهای برم دلک مربوط به دوره ساسانیان است و در شیراز، انتهای خیابان کفترک واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۷۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در تصویر ماهوارهای برم دلک چشمه خشکیده شده و تالابی دیده نمیشود، نیزار و چمنزار به کارخانه تبدیل شده، کارخانهای که آن هم از بی آبی و عوامل دیگر تعطیل و مخروبه شده است. آثار ساسانی هم زخم خورده و کسی مسئول نیست.
برم دلک تفرجگاهی است در یازده کیلومتری خاور شیراز در دامنه کوه بمو bamu. برم دلک چشمهای است که از ریشه کوه میجوشد و برکه بزرگی را تشکیل میدهد. روی صخرههای مشرف به این چشمه سه اثر تاریخی از دوران ساسانیان قرار دارد. این موضوع به اهمیت برم دلک و دل نگرانی ایران دوستان افزوده است. سرریز آب این برکه از طریق جویی به روستاهای پایین دست میرسد و به کار کشاورزی میآید.بر صخرهٔ کوچکی در برم دلک در حدود ده کیلومتری شرق شیراز، دو نقش وجود دارد. در نقش سمت چپ، در برابر شاهزاده خانم ساسانی تصویر یکی از بزرگان ساسانی دیده میشود و در زیر بازوی این مرد کتیبه ای چهار یا پنج سطری به خط پهلوی است. کتیبهای است که به قلم ریزی نگاشته شده که اغلب حروف آن محو گشتهاست. کتیبه ظاهراً در معرفی این مرد است.این سنگ نوشتهها با بیل مکانیکی مورد تعرض قرار گرفته و بخشی از آن تخریب شده است
●تخریب محوطه مقدس در پاسارگاد:
مربوط به دوره هخامنشی است و در شهرستان پاسارگاد، بخش هخامنش، شمال مجموعه پاسارگاد واقع شده و این اثر در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۴۹۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.جایگاه ستایش توسط قاچاقچیان با دینامیت منفجر و کاملا منهدم شده است.حفاران غیر مجاز به قصد پیدا کردن گنجی نوشته در نسخه ای خطی، بخشی از پلکان محوطه مقدس در پاسارگاد را با پتک تخریب کردند. این محوطه متعلق به دوره هخامنشی و کوروش است.
●تخریب بافت قدیمی شیراز:
بخشی از بافت تاریخی شیراز در محدوه مسجد شهدا تا خانه منطقینژاد شیراز، در 28 اردیبهشت 1390 در دوره احمدی نژاد همزمان با «روز جهانی میراث فرهنگی» توسط مسئولان شهری تخریب شد.از چندی پیش فعالان و دوستداران میراث فرهنگی و معماری در استان فارس اعلام کرده بودند که مسئولان شهری شیراز قصد دارند تا محدوده بسیار وسیعی از بافت تاریخی شیراز را به بهانه رفع معضلات اجتماعی شهر، تخریب کرده و به جای آن خانه های نوساز و واحدهای تجاری بسازند. همانطور که پیشتر از آن محدوده هشت هکتاری که جزیی از بافت تاریخی شیراز و دارای بناهای تاریخی بود در «طرح بینالحرمین» به بهانه ایجاد فضای تجاری تخریب شد.
●آتشکده سنگی فسا:
آتشکده سنگی (تنگ کرم) مربوط به دوره ساسانیان است و در شهرستان فسا، تنگ کران، تنگ کرم واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۱۵ با شمارهٔ ثبت ۲۶۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.این اثر بر اثر انفجار دینامیت به طور کامل تخریب شده است.
●چاه مرتضی علی شیراز
چاه مرتضی علی(یا مرتاض علی) یکی از آثار تاریخی و دیدنی شهر شیراز بود. مربوط به دوره صفویه و 207 سال قدمت داشت. این بنا در شمال شهر و در «کوه هفتتن» واقع شده بود. در پیرامون چاه مرتضی علی یک عمارت چنداتاقه وجود داشت که برای عبادت عارفان در نظر گرفته شده بود. عمق این چاه سه متر و دو آبانبار در اطراف آن بهچشم میخوردند.این اثر توسط سازمان میراث فرهنگی به طور کامل تخریب گشت و ساختمانی دیگر به جای آن ساخته شد.
●کاخ سلطنتآباد در تهران:
این کاخ در سال ۱۲۶۵ هجری شمسی به فرمان ناصرالدین شاه، در جلگه شرقی قریه رستمآباد، ساخته شد. معماری، سبک ساختمان کاخ و تزیینات گچبری آن معرف هنر دوره قاجار است و کوبی زرینی، که نشانه کاخ سلطنتی بود، برفراز بلندترین نقطه شیروانی بام جای داده شده بود. این بنا میزبان شماری از رویدادهای مهم تاریخی همچون تاجگذاری احمد شاه (شعبان ۱۳۳۲ قمری) و محاکمه دکتر محمد مصدق (۱۳۳۲ خورشیدی) بوده و در سال ۱۳۳۴ خورشیدی به شماره ۴۱۸ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.بخش بزرگی ازاین کاخ توسط رضاشاه پهلوی تخریب شد و اکنون جز دو بنای مختصر چیزی از آن باقی نمانده است و پادگانهای سپاه پاسداران در محل آن مستقر است.
انقلاب اسامی در هجرت :دکترمیرمهرداد میرسنجری مدرس دانشگاه و روزنامه نگار مستقل در وبلاگ خود چند نمونه مهم را ذکر کرده است ونوشته است : مدتی است که تخریب آثار میراث فرهنگی ایران شدت گرفته است، به طوری که در مدت زمانی کوتاه، بسیاری از آثار تاریخی کشور تخریب شده است. البته تخریب آثار تاریخی ایران که بسیاری از آنها به ثبت میراث فرهنگی هم رسیده است، مساله جدیدی نیست. هر سال خبرهایی مبنی بر تخریب یا تهدید هویت تاریخی بناها و آثار در ایران منتشر میشود. مساله مهمی که یکی از دلایل آن کمبود بودجه حفاظتی و بیتوجهی مسئولان میراث فرهنگی است. اما این بار (سال ۹۲ )تخریبها از روی عمد و شاید برنامهریزیشده باشد. آثاری که قدمت طولانی داشته و از ارزش بسیار بالایی برخوردار است. برخی از این آثار نشانگر تاریخ و پیشینه ایران کهن است و مرمت آنها شاید ناممکن به نظر برسد.
به چند نمونه از تخریبهای گسترده تعمدی و تاملبرانگیز آثار باستانی ایران که در سکوت کامل رسانهای به سرعت در حال انجام است به اجمال اشاره میکنیم:
۱- تخریب سنگ نبشته نام خلیجفارس در خارک با پتک و تیشه:
انقلاب اسلامی در هجرت :به این مورد در فهرست خرابیهایی که در دوره مشایی رخ داده اشاره کردیم .
در حالی که خبر کشف سنگ نبشته هخامنشی خارک معروف هخامنشیان که در آبان ماه سال 1386 در هنگام جادهسازی شرکت نفت در جزیره خارک آن هم به طور اتفاقی، آب سردی بر پیکر تبلیغات ضد ایرانی کشورهای عربی درباره خلیجفارس بود، کوتاهزمانی پس از رسانهای شدن این خبر، این کتیبه که سندی تاریخی برای اثبات نام خلیجفارس بوده با تیشه و پتک نابود شد.
۲- پتک و تیشه به جان آثار باستانی تنگه چوگان و بیشابور افتاد:
بیشابور شهری از دوران ساسانی است که به دستور شاپور، اول پادشاه ساسانی پس از پیروزی بر امپراتوری روم ساخته شدهاست. این شهر در ۱۱۰ کیلومتری جنوب شیراز و ۲۳ کیلومتری شهر کازرون واقع شده است. شمالیترین قسمت بیشابور به کوهپایه و تنگهای دایره شکل متصل است به نام چوگان. نقش برجستههای تنگه چوگان شامل جنگها و پیروزیها و تاجستانی پادشاه ساسانی به خصوص شاپور اول است. در تنگه چوگان شهر کازرون شش نقش برجسته ساسانی وجود دارد که در سال ۱۳۱۰ با قدمت ساسانی و به شماره ۲۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاند.
بسیاری این شش نقش برجسته را همپای نقشهای ساسانی در بیستون و جزو زیباترین آثار تاریخی حکاکی شده بر سنگ در ایران میدانند. با این حال، حفاظت نکردن و نگهداری نادرست از این آثار شگفتانگیز موجب آن شده که هر روز بخشی از آنها به وسیله عوامل طبیعی و انسانی تخریب شود. از جمله نقش برجستههای منحصر به بفرد کازرون، سه نقش برجسته است که در آن تصاویری مربوط به زن در ایران باستان حجاری شده؛ موردی که تقریبا در آثار تاریخی ایران به ندرت مشاهده میشود. این سه نقش در سه نقطه متفاوت از شهرستان کازرون، نقش قندیل، نقش بهرام و نقش پریشو قرار دارند.
۳- تخریب نقش برجسته سنگی «قندیل» با تیراندازی تمرینی
نقش برجسته قندیل در فاصله ۲۵ کیلومتری شمال غربی «کازرون» و در فاصله یک کیلومتری روستای «قندیل» قرار دارد. به گفته باستانشناسان نقش قندیل چه در فرم و تراش و چه در محتوا، از جمله نفیسترین و با ارزشترین نقوش تاریخی تمدن ایران محسوب میشود، چرا که علاوه بر روایت تاریخی که توسط این نقش بازگو میشود، آن را میتوان در ردیف انگشتشمار نقوش باستانی ایرانی قرار داد که تصویری از یک زن ایرانی با پوشش مخصوص به خود در آن نگاشته شده است. این میراث باستانی بسیار ارزشمند صحنه ازدواج «شاپور اول ساسانی» با «ملکه آذر آناهیتا» را به نمایش گذاشته و در پشت سر شاپور نقش موبد موبدان (کرتیر) حجاری شده است.این میراث به جامانده از نیاکانمان در اثر شلیک گلوله و اصابت جسمی سخت مانند پتک توسط افرادی که دشمن تاریخ و فرهنگ ملی ایران هستند تخریب شده است. این تخریب در حالی صورت گرفته که تنگ قندیل مربوط به دوره ساسانیان ۱۱ دی ۱۳۸۰ با شماره ۴۵۳۹ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. تعدادی از روستاییان استان فارس پیشتر نیز بارها این تخریبها را به انجام رساندهاند که هیچ واکنشی را در پی نداشته است. سال گذشته نیز یکی از نقش برجستههای ساسانی در تنگ چوگان عامدانه به وسیله پتک تخریب شد و از بین رفت.
۴- تخریب نقش برجسته ساسانی ارزشمند «سرآب بهرام» با پتک:
نقش برجسته ساسانی ارزشمند «سرآب بهرام» در شهرستان «نورآباد» در همسایگی شهرستان کازرون به وسیله شلیک گلولههای پیدرپی توسط جانگیرها (شکارچیان) و اهالی روستاهای نزدیک اثر و به عنوان «هدف تیراندازی» مورد استفاده قرار میگیرد و به میزان زیادی آسیب دیدهاند. همچنین نقش برجسته بهرام دوم در تنگه چوگان در محوطه حفاظت شده بیشابور شهرستان کازرون به وسیله پتک تخریب شده است. به گفته اهالی منطقه «فرد یا افراد ناشناس، در یک جمعه شب» با ورود به این محوطه باستانی که از دوره ساسانیان برجای مانده است، بخشی از سنگنگاره و گرزی را که در دست بهرام دوم پادشاه ساسانیان است، تخریب کردند.
۵- تخریب با پتک نقش برجسته «سرمشهد» و نقش «پریشو»:
نقش برجسته «سرمشهد» و نقش «پریشو» نیز از دیگر نقوش باستانی هستند که بدون هیچگونه اقدام امنیتی و فرهنگسازی بین روستاییان در معرض تخریب با پتک و شلیک گلوله روستاییان محلی قرار دارد. در عین حال برخی افراد مشکوک نیز در روند تخریب این آثار تاریخی همراهی کردهاند. هماکنون بخش قابل توجهی از دیواره زیرین نقش برجسته تاریخی و پرارزش «پریشو»، از معدود نمونههای نقش برجسته زن ایران باستان که در فقدان امنیت و بدون کوچکترین حفاظت فیزیکی به حال خود رها شده بود، توسط دشمنان تاریخ و فرهنگ ایران تخریب شده است.
۶- تخریب نقش برجسته داریوش بزرگ با کمک نردبان:
در حالی که ضعف فرهنگی و هویت ملی ایرانیان به جایی رسیده گردشگران ناآگاه بر سرستونهای تخت جمشید مینشینند یا برخی ریش نقش برجسته داریوش را به دست میگیرند و عکس یادگاری میاندازند، خبر تلخ نابودی نقش برجسته داریوش بر تخت شاهی موجود در بالای دروازه ورودی تخت جمشید فاجعه فرهنگی دیگری را برای ایران رقم زد. نکته مهم این است که این نقش برجسته با ارتفاع بالایی که دارد به راحتی در دسترس نیست و تخریبکنندگان ظاهرا با فراغ بال، نردبانی به همراه بردهاند و با تیشه و پتک یادگار پیشینیان ما را نابود کردهاند.
۷- تخریب کاخ کوروش بزرگ در برازجان:
علاوه بر نابودسازی آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد براثر ساخت سد سیوند، کاخ چرخاب که در سال ۲۵۰۰ پیش از میلاد مسیح در دوره کوروش بزرگ، با استفاده از سنگ سیاه و سفید و با حجاری ویژه و منحصر به فردی بنا شده نیز در معرض نابودی کامل قرار دارد.
۸- تخریب نقش برجسته باغملک و گور دخمه «رودنو» خوزستان با مواد منفجره:
برخی از سودجویان با این تصور که در کنار نقش برجسته و گور دخمه ،این اثر تاریخی کهن، یک گنجینه با ارزش وجود دارد این اثر تاریخی را با حفاری و بیل و کلنگ و مواد منفجره تخریب کردهاند.
۹- نابودی تپه باستانی ۶۰۰۰ ساله «گونسپان» ملایر با آبگیری سد کلان:
با ساخت سد مخزنی کلان در سال 89دو روستای پا تپه و قلعهنو به همراه ۱۵ تا ۲۰ محوطه تاریخی تپه باستانی شش هزار ساله «گونسپان» ملایر نابود شدهاند. دریاچه سد خاکی "کلان" ملایر در استان همدان که اوایل امسال آبگیری آزمایشی خود را آغاز کرده آرام آرام در حال بلعیدن تپه باستانی "پاتپه" بازمانده از دوران مادها است.
این تپه باستانی که در حقیقت " گونسپان " نام دارد و به دلیل نزدیکی به روستای پاتپه به این نام معروف شده به عنوان یکی از بلندترین تپههای باستانی ایران با ارتفاعی حدود 28 متر در 32 کیلومتری شهرستان ملایر در استان همدان واقع شده و یادگارهایی از عصر آهن تا دوران قاجاریه را در خود دارد.
انقلاب اسلامی در هجرت : بابک مغازهای دبیر انجمن ایران شناسی کهن دژ، قبلا هشدار داده بود که با احداث سد کلان ملایر که حوزه آبگیری 310 هکتار دارد در حدود بیست محوطه و تپه کوچک و بزرگ در محدوده آبگیری سد قرار گرفته و برای همیشه از بین خواهند رفت.
۱۰- ساخت سد گتوند و نابودی شیرهای سنگی باستانی:
با ساخت سد گتوند و بالا آمدن دریاچه پشت سد، «برد شیرها» یا شیرهای سنگی باستانی بزرگ روستای دمتنگ در منطقه آبماهیک در معرض نابودی قرار میگیرند. این شیرهای سنگی با دو متر و ۱۰ سانتیمتر طول و یک متر و ۴۰ سانتیمتر ارتفاع بزرگترین شیرهای سنگی باستانی و تاریخی ایران شناخته شدهاند.
۱۱- تخریب پرشتاب اخیر محوطههای باستانی شوش:
نابودی محوطههای تاریخی شوش توسط حفاران و قاچاقچیان، ساخت و سازهای ناهماهنگ و تعرضهای روزافزون به چشمانداز محوطههای باستانی شوش، تخریب گورهای اشکانی در شهر صنعتگران شوش، حفاری در شهر پانزدهم از مهمترین اقدامات تخریبگرانه متداول و معمول در شوش است که هیچ واکنشی را هم از سوی مسئولان مربوط به همراه نداشته است.
انقلاب اسلامی در هجرت :علاوه بر11 بنای تاریخی که آقای میر سنجری در وبلاگ خود فهرست کردند هنوز آثار بی شماری هستند که در حال تخریبند که در زیر برخی از آنها را نام می بریم.
12- کاروانسرای«مجیدی»بدون اجازه میراث خراب شد/پیگیری قضایی دردستورکار:
بنای تاریخی کاروانسرای «مجیدی» شهرستان نجف آباد با ماشین آلات سنگین و در روز تعطیل تخریب شد آنهم بدون مجوزسازمان میراث فرهنگی
13- تخریب قلعه سموران بهجای مانده دوران سلجوقی در کرمان:
این قلعه که یکی از منحصربهفردترین قلعههای تاریخی کرمان است در محاصره معدن کاران قرارگرفته است . معدنکاران بخش کوچکاین قلعه را «تخریب» که نه، بلکه با بهرهبرداری از سنگهایش آن را به طور کامل حذف کردهاند و حالا با کشیدن جاده تا مسیر اصلی، عرصه «قلعه سموران» را جایگاه جولان لودرها و پتکها کردهاند تا سنگ ساختمانی استخراج کنند! در 10 اسفند 94 سالار سالاریفر، یکی از فعالان میراث فرهنگی به خبرگزاری ایسنا گفت که وزارت صنایع و معادن مجوز فعالیت معدن سنگ را حدود سه سال پیش صادر کرده که اعتبار آن پنج ساله است و این یعنی تا حدود دو سال آینده با وضعیت کنونی بهرهبرداری از سنگهای کوه «قلعه سموران» دیگر چیزی از این بنای تاریخی باقی نمیماند.به گفته این فعال میراث فرهنگی، مالک کنونی معدن در سال ۱۳۹۲ و قبل از ثبت ملی «قلعه سموران» کوهها و زمینهای اطراف قلعه را به نام خود ثبت کرد.
14-پل دختر اردبیل با آسیب ۷۰ درصدی؛طولانیترین پل جاده ابریشم درآستانه تخریب کامل/اعتبار مرمت حذف شد:
پل دختر «قیز کورپوسی» در شهرستان کوثر یکی از طولانیترین پلهای واقع شده در مسیر جاده ابریشم بوده که دردیماه 94در آستانه تخریب قرار گرفته و با وجود نیاز به مرمت اعتبار آن امسال حذف شده است.
15- آرامگاه خالدنبی درمعرض تخریب/ بنایی که چشم انتظار ثبت ملی است:
گرگان- آرامگاه و محوطه تاریخی خالد نبی متعلق به دوره اسلامی یکی از آثار ارزشمند گلستان است که به دلیل عدم ثبت در فهرست آثار ملی و نبود حفاظت درست، بخش اعظمی از آن تخریب شده است.
16- مرند در بوته فراموشی/ تاریخ شش هزار سالهای که زیر بتن دفن میشود:
سخن از مرند است، شهری باستانی که با عمر دیرپای ششهزارسالهاش فاقد آثار و نمادهای درخور این تاریخ و قدمت است که بتوان به یک جهانگرد و یا ایرانگرد ارائه داد. چراکه هرچه دارد یا در بوتۀ فراموشی گرفتارشده و بهتدریج توسط عوامل طبیعی مثل باد، برف و باران از بین رفته و یا توسط عوامل انسانی، سود جویان و غارتگران آثار زیرخاکی به یغما میرود .سؤالی که مدیران اداره كل ميراث فرهنگی و صنايع دستی آذربایجان شرقی از پاسخ دادن به آن عاجزند این است که چرا آنها درخصوص شهر تاریخی مرند که قدمت و پیشینه تاریخی شش هزار ساله دارد، غافل هستند. اين شهر كهن حداقل با شش دین و آئین الهی همچون قوم رس، آئین میترائیستی، حضرت نوح، زرتشتیان، مسیحیان و اسلام در ارتباط نزدیک بوده و از این دین و آئینها نشانههای چندی را در دل خود حفظ کردهاست، میر هدایت سید مرندی پژوهشگر تاریخ و مرند شناس در 21 مهر 1394 به خبرگزاری مهر گفت : محل دفن همسر مؤمنه حضرت نوح (ع) عموره مسجد پیربالا(مسجد بازار) است و در حوزه مذهب شیعه نیز، قدیمیترین ساختمان سالم و مسجد شمال غرب کشور یعنی مسجد جامع مرند طبق کتیبههای موجود عمری حداقل یک هزارساله دارد که در مرکز شهر با یک کتیبه گچبری کمنظیر از زمان ابوسعید بهادر خان مغول قرارگرفته، مسجدی که آثار آجرکاری دهها صلیب، صلیب شکسته (سواستیکا)، ستاره داوود و ستاره سه پر چرخان را در معماری خود جایداده است .من بهعنوان یک تاریخ خوان از میراث فرهنگی آذربایجان شرقی گلهدارم چراکه چند سال قبل من در زیر بقعه پیر خموش سایتی باستانی با قدمت حداقل سههزارساله را پیدا کردم و به میراث فرهنگی استان گزارش دادم اما تا آنها اقدامی در این خصوص انجام دهند، این آثار توسط ادارهای در زیر هزاران تن بتن مدفون شد میراث فرهنگی حدود ۲۰ سال قبل از تخریب عمدی باقیمانده قصر آلاکی که با دستکم ۷۰۰ سال قدمت شاهکاری بود از تلفیق آجر و کاشی، بیتفاوت گذشت و حالا خود نیز چهار سال قبل در یک کار غیرعلمی خاک آوار شدۀ محافظ طبیعی محوطۀ قصر یا کاروانسرا را برداشت و آجرها و سنگهای پوسیده را بدون محافظ و یا بازسازی و حداقل کاهگل مالی، در زیر برف و سرما به امان خود رها کرد.
17- معاون استاندار خوزستان: 200 تپه تاریخی در دزفول تخریب شده است:
در 7 شهریور 95، معاون استاندار و فرماندار ویژه دزفول از تخریب و تسطیح 200 تپه تاریخی در سالهای گذشته در این شهرستان خبر داد و گفت که میراث فرهنگی استان باید به داد دزفول برسد و مانع از تخریب آثار باستانی این شهر تاریخی شود.
به گزارش ایرنا، حبیب اله آصفی روز یکشنبه در آیین معارفه سرپرست جدید اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دزفول نابودی تپه های تاریخی دزفول را جنایتکارانه توصیف کرد و افزود: کشاورزی در محدوده تپه های تاریخی چغامیش دزفول موجب شده تا با هر شخم مقادیری آثار باستانی از زمین خارج شود که بی توجهی مسئولان در این رابطه بخشودنی نیست. آثار تاریخی و میراث هزاران ساله دزفول مورد بیتوجهی و تخریب قرار گرفته به طوریکه بخشهای زیادی از پل باستانی پاپیلا با صدها سال قدمت با جنایت برخی سنگ شکنها تخریب شد.
تپههای ارزشمند چغامیش دزفول با قدمتی هشت هزار ساله گنجینه ای از تمدن اند که به شماره 487 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاند.چغامیش را باید نخستین مرکز در ایران دانست که خط و کتاب، اول بار در آنجا ظاهر شده است.یکی از تپه های چغامیش اردیبهشت ماه پارسال توسط یکی از کشاورزان تخریب و تسطیح شد.
انقلاب اسلامی در هجرت :در وضعیت سنجی شماره آینده به فساد مالی در سازمان میراث فرهنگی خصوصا در دوره حمید بقایی و از طرف دیگر به ضعف قانونی و چرایی تخریب آثار باستانی توسط مالکان شخصی و همچنین فهرست خانههای تاریخی خصوصا در شهر تهران که توسط مالکانش تخریب شد ه اند، میپردازیم.
در خاتمه یک خبر خوش را نیز نقل می کنیم که میتواند الگوی رفتاری بسیاری از مالکان قرار گیرد و آن هم اقدام زیبای بانوان با فرهنگ ایرانی است:
منطقه نمونه گردشگری طرقرود در فاصله ۳۰ کیلومتری شهر نطنز و ۹۰ کیلومتری مرکز استان اصفهان در دامنه کوههای سر به فلک کشیده کرکس و در جوار منطقه شکار ممنوع کرکس قرار گرفته است؛ چشماندازهای بیبدیل روستای کشه و مناظر طبیعی جذاب این نقطه را به یکی از زیباترین مکانهای شهرستان نطنز تبدیل کردهاست. قلعه طرق مربوط به سدههای اولیه دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان نطنز، روستای طرق واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۸ دی ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۲۹۵۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.نیمی از مالکان این قلعه بزرگ، زنان طرق هستند که خانههای این بنای بزرگ به عنوان مهریه یا جهیزیه آنان است؛ این نکته نیز در میان مردم شهرت دارد که زنان طرق، در توافقنامه به شرط تعمیر و نگهداری اصولی و شایسته، از مهریه خود دست کشیدهاند.
آفرین برزنان فرهنگ دوست ایران
یک سال پیش از این، در 19 اوت 2015، وضعیت سنجی پنجاه و نهم، ضمیمههای سری توافق وین، یافته و خاطر نشان شدند:
1. امریکا میپذیرد که دیگر برای سرنگون کردن رژیم ولایت مطلقه فقیه، اقدام نکند. در درون رژیم، یک طرف میگوید پذیرش امریکا مشروط به تحولکردن رژیم است و طرف دیگر، خامنهای و دستیاران او میگویند: پذیرش امریکا بدون شرط است. و
2. رژیم ولایت فقیه در منازعات منطقه و حل و فصل آنها دخالت داده میشود.و
4. رژیم باید دست از حمایت از سازمانهای مسلح تحت نفوذ خود در منطقه بر دارد. اما هم دست بر نمیداردو هم، مبارزه با تروریسم را، دستآویز شرکت در جنگهای منطقه میکند.
اینک که یک سال از امضای قرارداد وین و انتشار وضعیت سنجی و فاش کننده ضمائم محرمانه آن قرارداد اسارت بار میگذرد، هر چهار «سر» به اطلاع ایرانیان رسانده شده، امور واقع گشتهاند:
٭ چهار امری که واقع شدهاند:
1. در همان وضعیت سنجی، توضیح داده شد چرا خامنهای نمیتواند شرط تحولپذیری رژیم را بپذیرد و چرا همین شرط را دستآویز مهندسی انتخابات مجلس «شورای اسلامی» و مجلس خبرگان میکند. شش ماه پیش از «انتخابات» دو مجلس، خاطر نشان شد که هر دو ترکیبی را خواهند جست که خامنهای میخواهد. برای اینکه رژیم تحول نپذیرد، بخصوص ترکیب مجلس خبرگان است که اهمیت دارد. از آن زمان تا امروز، هربار خامنهای در این زمینه سخن گفته، شرط تحولپذیری رژیم را نفیکرده است. البته بدون آنکه از وجود چنین شرطی نام ببرد.
2. نه تنها رژیم ایران در منازعات منطقه و راهحل جوئیها شرکت داده شد، بلکه در این منازعات بطور رسمی دخالت داده شد. در قسمت دوم این وضعیت سنجی به تفصیل بدان میپردازیم.
3. متنی که وزارت نفت حکومت روحانی تهیه کردهاست، آنقدر رسوا است که یک «نماینده» مجلس گفته است: رهبری فرمودهاند تا این متن اصلاح نشود هیچ قراردادی برای بهرهبرداری از منابع کشور نباید بسته شود. حکومت روحانی میگوید 152 مورد را اصلاح کردهاست. باوجود این، امتیازهائی که برابر این متن به طرف قرارداد داده میشود، همانها هستند که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 برضد حکومت ملی دکتر مصدق، شاه و زاهدی به کنسرسیوم نفت دادند.
4. در 26 مرداد 1395 برابر 16 اوت 2016، همزمان با انتشار خبر در اختیار هواپیماهای جنگی روسیه قرارگرفتن پایگاه هوائی نوژه، خبر درگیری با یک گروه داعشی، در کرمانشاه منتشر شد. در این درگیری، 4 تن کشته و 6 تن دستگیر شدهاند. اما این تنها خبر نیست:
● هجری «رهبر» حزب دموکرات کردستان که میگوید از نو به «مبارزه مسلحانه» روی آوردهاست، از اسرائیل استمداد کردهاست. با این توجیه که در دشمنی با رژیم جمهوری اسلامی اشتراک داریم. آیا او اندر مییابد که از موضع خود بیگانه انگاری به دولتی متوسل میشود که برنامهاش تجزیه کشورهای منطقه و دولتی متجاوز به حقوق مردم فلسطین و سوریه و لبنان است؟ طرفه اینکه یک مقام اسرائیل خبر از رویدادی مهم در کردستان ایران میدهد. طعنه تلخ زمانه را ببین! قوم کرد یکی از هفت قوم بانی ایران بود. اینک گروهی مدعی قیمومت این قوم، با اسرائیل یگانه و با وطن خویش بیگانه میشوند. نمیتوانند بگویند با ایران بیگانه نمیشویم با رژیم مورد انزجار مردم ایران مبارزه میکنیم. زیرا رها شدن از این رژیم کار مردم ایران بدون دخالت دادن قدرت خارجی است. نه دستیار اسرائیل شدن در سیاست منطقهای آن که تجزیه کشورهای منطقه است.
بدینترتیب، قلمرو جنگی که رژیم ایران را درگیر آن گردانده، غرب و شرق کشور را هم عرصه جنگ کرده است.
● در روزهای 25 و 26 مرداد، خبر رفتن هیأتی از کردستان عراق به ایران و تأکید حکومت کردستان عراق بر اینکه اجازه عملیات مسلحانه از داخل خاک این کردستان بر ضد ایران داده نمیشود، انتشار یافت. باوجود این، پیش از آن و همزمان با آن، خبر به توپ بستن پایگاههای حزب دموکرات کردستان ایران در داخل خاک کردستان عراق منتشر شد.
● در 26 مرداد، سخنگوی ائتلاف بینالمللی در عراق گفت: در عراق یک صد هزار شیعه تحت حمایت ایران در حال جنگ هستند. و
● در 26 مرداد، خبر بکار رفتن یک موشک ساخت ایران توسط حوثیهای یمن برضد عربستان انتشار یافت.
● در 27 مرداد، «سردار» صفوی گفت برخی از کشورهای عربی به دنبال ایجاد ناامنی در جنوب شرقی ایران هستند.
هرچند این موارد تنها موارد نیستند اما به روشنی دامنه گستردهِ جنگی که رژیم کشور را گرفتار آن کرده است را گزارش میکنند. ادعا میشد که قرارداد وین (برجام) ایران را از جنگ حفظ کرد و اینک، کیهان (28 مرداد) با درشتترین عنوان از «ائتلاف نظامی ایران و روسیه» خبر میدهد. جنگ چه اندازه باید بزرگ و دامن گستر باشد که چنین ائتلافی را ایجاب کند؟!:
٭ پایگاه هوائی نوژه برای عملیات در خاک سوریه در اختیار هواپیماهای جنگنده روسیه قرار گرفت:
☚ نخست خبرگزاری روسی خبر استقرار جنگندههای روسی در پایگاه هوائی نوژه، واقع در شمال همدان را منتشر کرد. هیچ مقام رژیم لازم ندید، پیش از وقوع، دستکم، به مردم ایران اطلاع بدهد. بعد از آنکه وزارت دفاع روسیه خبر را تصدیق کرد، در 26 مرداد، شمخانی، «دبیر» شورای امنیت ملی، از همکاری ایران و روسیه سخن گفت بیآنکه توضیح بدهد چرا به روسها پایگاه نظامی داده شدهاست. سخن او این است:
«با همکاریهای سازنده و گسترده میان ایران، روسیه، سوریه و جبهه مقاومت شرایط برای تروریستها بسیار دشوار شده و این روند با آغاز عملیات جدید و گسترده تا نابودی کامل آنها ادامه خواهد داشت».
☚ در همان تاریخ، در مجلس رژیم، فلاحت پیشه، «نماینده» مجلس، دادن پایگاه نظامی به روسیه را خلاف اصل 146 قانون اساسی دانسته و گفته است حتی برای مقاصد صلح آمیز نیز قانون اجازه دادن پایگاه به کشور دیگر را نمیدهد. لاریجانی، «رئیس» این مجلس، در پاسخ او گفتهاست: ایران هیچ یایگاه نظامی در اختیار روسیه نگذاشته است. بدون اینکه توضیح بدهد هواپیماهای روسی در پایگاه نوژه چه میکنند و چرا از آنجا برای انجام مأموریت نظامی در سوریه، به پرواز در میآیند.
اما اصل 146 قانون اساسی رژیم میگوید:
«استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در کشور هر چند به عنوان استفادههای صلحآمیز باشد ممنوع است».
باوجود این، بنابر وضعیت منطقه، امر مهمتر که مقامات رژیم و وسائل ارتباط جمعی آن دربارهاش کلمهای نگفتهاند، اینست: ایران بطور رسمی در جنگ است. در عراق و سوریه و یمن در جنگ است. پایگاه به روسها دادن عملی ناقض قانون اساسی در وضعیت عادی نیست، بلکه در وضعیت جنگی است.
نخست بدانیم که دادن پایگاه به روسیه با اطلاع امریکا انجام گرفته است و واکنش امریکا این شد که تأسفآور است اما غیر منتظره نبود. ماک تونر، سخنگوی وزارت خارجه امریکا گفته است: «امریکا از تصمیم روسیه مبنی بر استفاده از پایگاهی در ایران برای پرواز جتهای جنگنده به سوریه آگاه بوده است».
و آنگاه بدانیم که قراردادن پایگاه هوائی در اختیار روسیه، این گویائیهای بسیار مهم را در بر دارد:
1. ایران در جنگ سوریه شرکت دارد و باوجود اینکه پول و اسلحه و نفت در اختیار رژیم اسد میگذارد و در سوریه قوای زمینی دارد و حزب الله لبنان نیز در سوریه به خرج ایران میجنگد، اما رژیم ولایت فقیه فاقد استقلال عمل است و موقع و موضع تابع امریکا و روسیه را دارد. و
2. جبهه سوریه بخشی از جبهه جنگ گسترده در سطح منطقه است و ایران و عراق و سوریه و یمن و بحرین را در بر میگیرد و دارد خاک عربستان را هم فرا میگیرد. و
3. در این جنگ تنها ارتشها نیستند – در مورد ایران سپاه قدس نقش اول را دارد – که شرکت دارند، گروههای مسلح که حاضر به دست نشاندگی باشند، نیز شرکت دارند. هرگاه بنابر ادامه جنگ در سوریه و عراق باشد، دولتهای ارباب به این گروهها نقش بیشتری خواهند داد.
4. جنگ ارتشها و گروههای مسلح بخشی از مجموعه جنگها است: جنگ اقتصادی و جنگ تبلیغاتی و جنگ از راه ترور هم با شدت تمام جریان دارد.
5. جنگی که به روسیه امکان حضور در منطقه خاورمیانه را داده و برغم تقابل غرب با روسیه بر سر اوکراین، امریکا را ناگزیر از همکاری با روسیه در سوریه کرده است، چرا ادامه نیابد؟ روسها چه سودی در پایان زودهنگام این جنگ دارند؟ اگر جنگ طولانی شود، حضور نظامی روسیه در ایران نیز طولانی میشود. و
6. رژیمی که بقای خود را در ایجاد بحران و تغذیه از بحران میبیند، نمیتوانست بحران اتمی را با بحران جنگ جانشین نکند. در باره این بحران، دو امر قابل مشاهدهاند:
6.1. جناح بحران ساز رژیم که ولایت مطلقه فقیه محور آن را تشکیل میدهد، در ایجاد بحران جنگ و گسترش دامنه آن، در اقلیت و تنها است. جناح مخالف این بحران در اکثریت است و با مشاهده پیآمدهایش از جمله بر اقتصاد ایران و تحکیم سلطه اقلیت بر دولت، با آن مخالف است. الا اینکه اقلیت صاحب قدرت و اکثریت درون رژیم فاقد قدرت است. و
6.2. مخالفت با مجموعه جنگها و بحرانی که پدید آورده است، در ایران امروز، همگانی است. وجدان همگانی مردم ایران، به سخن دیگر، جمهور مردم ایران با گرفتار شدن کشورشان در این جنگها مخالفند. و
7. مجموعه جنگها، بطور روزافزون، جنبه مذهبی پیدا میکند. تفاوت را ببین! در همانحال که پاپ ترورها و «جنگ با تروریسم» را مذهبی نمیداند و جنگ منافع میداند، بنابراین، اسلام هراسی و اسلام ستیزی را بر نمیتابد، رژیم ولایت مطلقه فقیه و دولتهای سعودی و سوریه دنیای مسلمان را درگیر جنگی میکنند که جنگ بر سر منافع قدرتهای مسلط است و آنها، بدان، رنگ مذهبی میدهند و هر روز این رنگ را غلیظتر میگردانند. و
8. ایران، به یمن انقلاب، از انزوا در منطقه و دنیای مسلمان بیرون آمد و موقعیت خویش را بمثابه قلب جریان دهنده خون زندگی بخش استقلال و آزادی و رشد بر میزان عدالت اجتماعی باز یافت. اما رژیم ولایت فقیه بخاطر دویدن به دنبال سرابی که ایجاد «کمربند سبز» است،آن موقعیت را از دست ایران بدربرد و عامل برانگیخته شدن خصومت با ایران شد. و
9. رژیم ولایت مطلقه فقیه دارد ایران را گرفتار وابستگی نظامی و سیاسی و اقتصادی دیرپائی از سوئی به روسیه و از سوی دیگر به غرب میکند.
باتوجه به این امر که این وضعیت سنجی در سالروز کودتای 28 مرداد 1332 انتشار پیدا میکند، یادآوری درس تجربه آن کودتا و استبدادی که ببارآورد، بس مهم است: رژیم شاه سابق مدعی شد از اصل موازنه مثبت یک طرفه پیروی میکند. توضیح اینکه چون کشور از سوی کمونیسم بینالمللی تهدید میشود، سرنوشت خود را با سرنوشت غرب به رهبری امریکا گره میزند. پیش از آن، در دوره قاجار، قاجارها از سیاست موازنه مثبت دو جانبه پیروی میکردند و عصر آنها، عصر اعطای امتیازها به دو طرف نام گرفت.
با آنکه شعار انقلاب ایران، «نه شرقی و نه غربی» بود که ترجمان موازنه عدمی یا منفی و بمعنای استقلال از دو طرف است، اینک، رژیم ولایت مطلقه فقیه، ایران را به دوران قاجار و باج دادن به دو طرف باز گردانده است.
10. اثر اینسان به خدمت روسیه درآمدن، در آسیای میانه، نه دوری کشورهای این منطقه از ایران که تقابل آنها با ایران است. گرچه رژیم استبدادی جنایت و خیانت و فسادگستر مانع از آن شد که فروپاشی شوروی سابق، کشورهای آسیای میانه را به حوزه فرهنگی بازگرداند که ایران و آنها در آن اشتراک دارند و نبود کشور مستقل و آزاد و پیشرو در جنوب آن کشورها سبب بازگشت سلطه روسیه بر آن منطقه شد، اما اینک مردم کشورهای آسیای میانه خود را میان دو سنگ آسیاب مییابند که کرملین به حرکت در میآورد و استخوانهای حیات ملی مستقل آنها را خورد میکند.
مردمی که از کودتای 1332 تا امروز در رژیم کودتا زندگی میکنند آیا به خود میآیند و خویشتن را از باور به دروغی که گویا از امنیت برخوردارند رها میکنند و صاحب اختیار وطن خویش میشوند؟ جز ایرانیان چه کسی میتواند به این پرسش پاسخ بدهد؟